کلمه جو
صفحه اصلی

expire


معنی : بانتها رسیدن، سپری شدن، مردن، سرامدن، منقضی شدن، تمام شدن، بپایان رسیدن، دم براوردن
معانی دیگر : بازدمیدن، دم برآوردن، زفیرکشیدن، نفس آخر را کشیدن، به پایان رسیدن، به سر رسیدن، خاتمه یافتن، (مهجور) بو دادن، (از خود) متصاعد کردن

انگلیسی به فارسی

سپری شدن، به پایان رسیدن، سرآمدن، دم برآوردن، مردن


سرآمدن، سپری شدن


منقضی می شود، منقضی شدن، سپری شدن، مردن، بانتها رسیدن، بپایان رسیدن، دم براوردن، تمام شدن، سرامدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: expires, expiring, expired
(1) تعریف: to reach the end of a fixed term, as a permit, subscription, warranty, or membership.
مترادف: end, run out, terminate
مشابه: cease, discontinue, lapse, stop

- My driver's license expires in May of this year.
[ترجمه ترگمان] گواهی نامه رانندگی من در ماه مه سال جاری منقضی می شود
[ترجمه گوگل] مجوز رانندگی من در ماه مه امسال منقضی می شود
- You can't travel out of the country if your passport has expired.
[ترجمه ترگمان] اگر گذرنامه شما منقضی شده است، نمی توانید از کشور سفر کنید
[ترجمه گوگل] اگر پاسپورت شما منقضی شده باشد نمی توانید خارج از کشور سفر کنید

(2) تعریف: to die or die out.
مترادف: decease, die
مشابه: depart, pass, perish

- It was the old woman's wish to expire in her own home.
[ترجمه ترگمان] این آرزوی پیرزن بود که در خانه خود از بین برود
[ترجمه گوگل] این آرزوی پیرمرد بود که در خانه خود منقضی شده بود
- All the veterans of that war have now expired.
[ترجمه ترگمان] اکنون تمام سربازان قدیمی این جنگ منقضی شده اند
[ترجمه گوگل] تمام جانبازان آن جنگ اکنون منقضی شده اند

(3) تعریف: to breathe out; exhale.
مترادف: exhale
متضاد: inhale
مشابه: blow, breathe, respire, sigh

- As he expired, he coughed.
[ترجمه ترگمان] وقتی منقضی می شد، سرفه می کرد
[ترجمه گوگل] با گذشت زمان، او سرفه کرد
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: expired (adj.), expirer (n.)
• : تعریف: to exhale (air).
مترادف: exhale
متضاد: inhale, inspire
مشابه: blow, breathe, respire

- The air we expire contains more carbon dioxide than the air we breathe in.
[ترجمه ترگمان] هوایی که به پایان می بریم دارای دی اکسید کربن بیشتر از هوایی است که در آن تنفس می کنیم
[ترجمه گوگل] هوا که منقضی می شود دی اکسید کربن بیشتری نسبت به هوا که در آن نفس می کشیم

• come to an end, finish, terminate; die
when something expires, it reaches the end of the period of time for which it is valid; a formal use.
when someone expires, they die; a literary use.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] خاتمه، منقضی شدن، سپری شدن

مترادف و متضاد

Antonyms: breathe in, inhale


ب انتها رسیدن (فعل)
accomplish, finish, end, expire

سپری شدن (فعل)
pass, finish, expire, lapse, be finished, elapse

مردن (فعل)
go off, expire, die, demise, perish, die down, be killed, drop off, be slain, pop off, decease, pass away, pass out, knock off

سرامدن (فعل)
pass, expire, surprise, come to an end, come upon

منقضی شدن (فعل)
expire, mature, elapse

تمام شدن (فعل)
pass, finish, end, expire, go, give out, spend, poop

بپایان رسیدن (فعل)
end, expire

دم براوردن (فعل)
expire, exhale

come to an end


Synonyms: bite the dust, buy it, cash in chips, cease, close, conclude, croak, decease, depart, die, elapse, end, finish, go, kick the bucket, lapse, pass, pass away, pass on, pass over, perish, quit, run out, stop, strike out, terminate, up and die


Antonyms: bear, begin, commence, start


breathe out


Synonyms: emit, exhale, expel


جملات نمونه

The whales expired with a loud sound.

وال‌ها با صدای بلند دم می‌زدند.


1. the president's term of office will expire in khordad
دوران تصدی رئیس جمهور در خرداد به پایان خواهد رسید.

2. When does your trade agreement with Japan expire?
[ترجمه ترگمان]قرارداد تجاری تان با ژاپن منقضی می شود؟
[ترجمه گوگل]هنگامی که توافق تجاری خود با ژاپن منقضی می شود؟

3. My season ticket will expire this week.
[ترجمه ترگمان]بلیط فصل من این هفته باطل می شه
[ترجمه گوگل]بلیط فصل من در این هفته منقضی خواهد شد

4. My lease will expire on September 30th, this year.
[ترجمه ترگمان]اجاره من در ۳۰ سپتامبر امسال به پایان خواهد رسید
[ترجمه گوگل]اجاره من در تاریخ 30 سپتامبر سال جاری منقضی خواهد شد

5. When does your driving licence expire?
[ترجمه ترگمان]زمانی که مجوز رانندگی شما منقضی می شود؟
[ترجمه گوگل]هنگامی که گواهینامه رانندگی شما منقضی می شود؟

6. Our trade agreement with Holland will expire at the end of this year.
[ترجمه ترگمان]قرارداد تجاری ما با هلند در پایان سال جاری به پایان خواهد رسید
[ترجمه گوگل]توافقنامه تجارت ما با هلند در پایان سال جاری منقضی خواهد شد

7. The contract between the two companies will expire at the end of the year.
[ترجمه ترگمان]قرارداد بین دو شرکت در پایان سال به پایان خواهد رسید
[ترجمه گوگل]قرارداد بین دو شرکت در پایان سال منقضی خواهد شد

8. When does the lease expire?
[ترجمه ترگمان]کی اجاره خونه رو تموم میکنه؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی اجاره نامه منقضی می شود؟

9. The authority will expire at the conclusion of the Annual General Meeting of the Company to be held in 199
[ترجمه ترگمان]این مقام در پایان نشست سالانه مجمع عمومی شرکت در ۱۹۹ راس به پایان خواهد رسید
[ترجمه گوگل]مجلس در پایان نشست عمومی سالیانه شرکت که در سال 199 برگزار خواهد شد، منقضی خواهد شد

10. Several of the leases are set to expire this year.
[ترجمه ترگمان]امسال چند تا از این leases منقضی می شوند
[ترجمه گوگل]تعدادی از اجاره نامه ها امسال به پایان رسیده است

11. He said he'd expire if he had to sit on that high stool much longer.
[ترجمه ترگمان]او گفت که اگر مجبور شود بیش از این روی آن چهار پایه بلند بنشیند، مرده خواهد شد
[ترجمه گوگل]او گفت اگر او مجبور باشد تا مدتی است که مدفوع بالا را بپوشاند، منقضی می شود

12. A court order freezing proceedings will expire on November the ninth.
[ترجمه ترگمان]روز نهم نوامبر، دستور توقف صدور حکم دادگاه خاتمه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]حکم دادگاه محاکمه منصفانه در تاریخ نهم نوامبر منقضی خواهد شد

13. Current contracts with production companies expire in September, when C4 plans to begin broadcasting the new output.
[ترجمه ترگمان]قراردادهای کنونی با شرکت های تولیدی در ماه سپتامبر زمانی که C۴ قصد انتشار خروجی جدید را دارد، منقضی می شوند
[ترجمه گوگل]قراردادهای کنونی با شرکت های تولیدی در ماه سپتامبر، زمانی که C4 قصد دارد پخش خروجی جدید را آغاز کند، منقضی می شود

14. Approval for the money is scheduled to expire by the end of March unless the committee acts.
[ترجمه ترگمان]تصویب این پول قرار است تا پایان ماه مارس منقضی شود مگر این که کمیته اقدام کند
[ترجمه گوگل]تصویب این پول تا پایان مارس منقضی می شود، مگر اینکه کمیته عمل کند

15. The contracts are due to expire in July, and a decision on the new three-year contracts are due in the spring.
[ترجمه ترگمان]قرار است این قراردادها در ماه ژوئیه منقضی شوند و تصمیمی در مورد قراردادهای سه ساله جدید در فصل بهار به دست خواهد آمد
[ترجمه گوگل]این قراردادها در ماه ژوئیه منقضی میشوند و بهعنوان یک تصمیم برای قراردادهای جدید سه ساله بهار اجرا می شود

She was taken to the hospital but she soon expired.

او را به بیمارستان بردند؛ ولی به‌زودی فوت کرد.


The lease expired.

مدت اجاره تمام شد.


The president's term of office will expire in Khordad.

دوران تصدی رئیس‌جمهور در خرداد به پایان خواهد رسید.


پیشنهاد کاربران

فاسد

مدار اعتبار


بنام خدا
با سلام، در حرفه پزشکی Expire شدن یعنی فوت کردن. مثال بیمار تخت سه دیشب Expire شد.
در حیطه غیر پزشکی نیزExpire date یعنی انقضا تاریخ مصرف که به صورت EXP Date نوشته میشود.
با تشکر

منقضی شدن ؛ مردن

– My driver's license expires in May
– When my annual membership expires, I shan't bother to renew it
– The patient expired early this morning
– It was the old woman's wish to expire in her own home


کلمات دیگر: