براق بیش از
gloss over
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• embellish, smooth over; touch up, alter
جملات نمونه
1. Some foreign governments appear happy to gloss over continued human rights abuses.
[ترجمه ترگمان]برخی از دولت های خارجی برای توجیه ادامه نقض حقوق بشر خوشحال به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]برخی از دولت های خارجی خوشحال هستند که بر نقض حقوق بشر ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]برخی از دولت های خارجی خوشحال هستند که بر نقض حقوق بشر ادامه می دهند
2. He wants to gloss over his mistakes.
[ترجمه ترگمان]اون میخواد اشتباه ات اون رو برق بزنه
[ترجمه گوگل]او می خواهد بر اشتباهات خود غلبه کند
[ترجمه گوگل]او می خواهد بر اشتباهات خود غلبه کند
3. John tried in vain to gloss over his faults.
[ترجمه ترگمان]جان بی هوده کوشید تا خطاهای خود را توجیه کند
[ترجمه گوگل]جان سعی کرد بلافاصله بر گسل هایش نگاه کند
[ترجمه گوگل]جان سعی کرد بلافاصله بر گسل هایش نگاه کند
4. She tried to gloss over her past mistake.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد اشتباه گذشته او را ببیند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با اشتباه گذشته خود را براق کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با اشتباه گذشته خود را براق کند
5. And they can gloss over the social forces that contribute to the appeal of reductionist and deterministic ideas.
[ترجمه ترگمان]و آن ها می توانند از نیروهای اجتماعی که به درخواست تقلیل گرا و deterministic کمک می کنند، برق بزنند
[ترجمه گوگل]و آنها می توانند بر نیروهای اجتماعی شکوفا شوند که به جذابیت ایده های کمونیستی و جبرگرایی کمک می کند
[ترجمه گوگل]و آنها می توانند بر نیروهای اجتماعی شکوفا شوند که به جذابیت ایده های کمونیستی و جبرگرایی کمک می کند
6. Feminist psychological theories tend to gloss over class relations, too.
[ترجمه ترگمان]نظریه های روانشناسی فمینیستی نیز بیشتر بر روابط طبقاتی تاکید می کنند
[ترجمه گوگل]نظریه های روانشناسی فمینیستی نیز بر روی روابط طبقاتی خیره کننده اند
[ترجمه گوگل]نظریه های روانشناسی فمینیستی نیز بر روی روابط طبقاتی خیره کننده اند
7. Both Democrats and Whigs wanted to gloss over sectional differences and cement party loyalties, not divide the country.
[ترجمه ترگمان]هم دموکرات ها و هم ویگها می خواستند بر تفاوت های مقطعی و وفاداری حزب سیمان تاکید کنند و کشور را تقسیم نکنند
[ترجمه گوگل]هر دو حزب دموکرات و ویک ها می خواستند بر تفاوت های مقطعی و لایحه حزب سیمان، و نه کشور را تقسیم کنند
[ترجمه گوگل]هر دو حزب دموکرات و ویک ها می خواستند بر تفاوت های مقطعی و لایحه حزب سیمان، و نه کشور را تقسیم کنند
8. It's a mistake to hide that and gloss over it.
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه است که آن را مخفی نگه دارد و برق آن را از روی آن پنهان کند
[ترجمه گوگل]این یک اشتباه است که آن را پنهان کرده و بر روی آن براق شود
[ترجمه گوگل]این یک اشتباه است که آن را پنهان کرده و بر روی آن براق شود
9. Some try to gloss over weak programming with slick packaging.
[ترجمه ترگمان]برخی سعی می کنند که از برنامه نویسی ضعیف با بسته بندی لغزنده لذت ببرند
[ترجمه گوگل]بعضی ها سعی می کنند بر روی برنامه نویسی ضعیف با بسته بندی نرم و صاف قرار گیرند
[ترجمه گوگل]بعضی ها سعی می کنند بر روی برنامه نویسی ضعیف با بسته بندی نرم و صاف قرار گیرند
10. But it tends to gloss over them when it draws on mainstream psychology.
[ترجمه ترگمان]اما این تمایل به روشن تر شدن آن ها در زمانی که از روان شناسی جریان اصلی کشیده می شود، منجر می شود
[ترجمه گوگل]اما وقتی که آن را در روانشناسی جریان اصلی ترسیم می کند، تمایل به برداشتن آنها دارد
[ترجمه گوگل]اما وقتی که آن را در روانشناسی جریان اصلی ترسیم می کند، تمایل به برداشتن آنها دارد
11. He sounded like generals everywhere, who gloss over their setbacks and remember their triumphs.
[ترجمه ترگمان]او همه جا مثل ژنرال ها به نظر می رسید، که بر همه مشکلات آن ها برق می زد و پیروزی های خود را به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]او به مانند ژنرال ها در همه جا شنیده می شود، که بر روی شکست هایشان شکوفا می شوند و پیروزی خود را به یاد می آورند
[ترجمه گوگل]او به مانند ژنرال ها در همه جا شنیده می شود، که بر روی شکست هایشان شکوفا می شوند و پیروزی خود را به یاد می آورند
12. It is bad policy to gloss over the difficulties.
[ترجمه ترگمان]این سیاست بد برای روشن کردن مشکلات است
[ترجمه گوگل]این خط مشی خوبی است که بر مشکلات حل شود
[ترجمه گوگل]این خط مشی خوبی است که بر مشکلات حل شود
13. One should not gloss over one's shortcomings.
[ترجمه ترگمان]یکی نباید کاستی های خود را توجیه کند
[ترجمه گوگل]نباید بیش از کمبودهای یکی از آنها باشد
[ترجمه گوگل]نباید بیش از کمبودهای یکی از آنها باشد
14. Astronomers typically gloss over these questions, assuming our own typicality sufficiently obvious to warrant no further discussion.
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسان بر این باورند که بر این سوا لات تاکید بیشتری دارند، با فرض اینکه از این بحث صرف نظر کنند
[ترجمه گوگل]ستاره شناسان به طور معمول بر روی این سؤالات تردید می کنند، و فرض ما نسبت به نوع خودشان به اندازه کافی واضح است که برای بحث بیشتر بحث نمی کند
[ترجمه گوگل]ستاره شناسان به طور معمول بر روی این سؤالات تردید می کنند، و فرض ما نسبت به نوع خودشان به اندازه کافی واضح است که برای بحث بیشتر بحث نمی کند
پیشنهاد کاربران
خودداری از صحبت درباره چیزی که ناخوشایند است = skirt
She glossed over the details of her divorce
She glossed over the details of her divorce
لاپوشانی کردن
They glossed over the problem, hoping that the customers wouldn't notice.
ماست مالی کردن
پرده پوشی کردن
They glossed over the problem, hoping that the customers wouldn't notice.
ماست مالی کردن
پرده پوشی کردن
پرده داری یا خودداری از افشا راز یا جرم یا خطا به معنای کلی محرمانه کردن
عجولانه رفتار کردن یا برخورد کردن به عبارتی بد کردن یا بد انجام دادن
دو معنی دارد
عجولانه رفتار کردن یا برخورد کردن به عبارتی بد کردن یا بد انجام دادن
دو معنی دارد
علاوه بر معانی ذکر شده توسط دوستان:
سرپوش گذاشتن
سرپوش گذاشتن
سطحی نگری کردن ، به صورت سطحی از چیزی رد شدن
لا پوشانی کردن
اهمیت ندادن. نادیده گرفتن.
۱ - نادیده گرفتن، طفره رفتن
Skirt = avoid talking about something unpleasant
Ignore unpleasant facts
avoid considering something important
۲ - سرپوش گذاشتن، لاپوشانی کردن
cover up
۳ - سطحی از روی مسئله مهمی رد شدن
Dealing with something important very quickly and superficially
۴ - بی اهمیت جلوه دادن
play down
Make light of
Make a problem/fact seem unimportant
۵ - با فریب و اغوا قابل قبول جلوه دادن
Make attractive or acceptable by deception or superficial treatment
• It's funny how the important part gets glossed over
Skirt = avoid talking about something unpleasant
Ignore unpleasant facts
avoid considering something important
۲ - سرپوش گذاشتن، لاپوشانی کردن
cover up
۳ - سطحی از روی مسئله مهمی رد شدن
Dealing with something important very quickly and superficially
۴ - بی اهمیت جلوه دادن
play down
Make light of
Make a problem/fact seem unimportant
۵ - با فریب و اغوا قابل قبول جلوه دادن
Make attractive or acceptable by deception or superficial treatment
• It's funny how the important part gets glossed over
سر و ته چیزی رو زدن ( خلاصه کردن ) ، ماستمالی کردن، نادیده گرفتن، کم اهمیت جلوه دادن، سرسری گرفتن
If anything, this is a lively book that doesn't bog the reader down in minutia, or gloss over important details.
اگر چیزی وجود داشته باشد ، این یک کتاب پر شور و شعف است که خواننده را درگیر جزئیات بی اهمیت نمی کند ، و یا جزئیات مهم را ماستمالی نمی کند.
If anything, this is a lively book that doesn't bog the reader down in minutia, or gloss over important details.
اگر چیزی وجود داشته باشد ، این یک کتاب پر شور و شعف است که خواننده را درگیر جزئیات بی اهمیت نمی کند ، و یا جزئیات مهم را ماستمالی نمی کند.
جدی نگرفتن چیزی
کلمات دیگر: