نومید کننده، یاس آور، دلسرد کننده، بازدارنده، منصرف ساز، مناع، جلوگیر، افسردگر
discouraging
نومید کننده، یاس آور، دلسرد کننده، بازدارنده، منصرف ساز، مناع، جلوگیر، افسردگر
انگلیسی به فارسی
نومیدکننده، یأسآور، دلسردکننده
بازدارنده، منصرفساز، مناع، جلوگیر
افسردهکننده، افسردگر
دلسرد کننده، دلسرد کردن، سست کردن، بی جرات ساختن
انگلیسی به انگلیسی
• causing discouragement; preventing by expressing disapproval; disapproving
مترادف و متضاد
upsetting
Synonyms: black, bleak, dampening, daunting, depressing, depressive, deterring, disadvantageous, disappointing, disheartening, dismal, dismaying, dispiriting, dissuading, dreary, gloomy, hindering, inopportune, off-putting, oppressive, repressing, unfavorable, unpropitious
Antonyms: auspicious, encouraging, favorable, heartening, inspiring, inspiriting
جملات نمونه
1. he gave a discouraging picture of the country's economic situation
او تصویر نومید کننده ای از وضع اقتصادی کشور ارائه داد.
2. where there is seldom heard a discouraging word
جایی که در آن حرف یاس آور به ندرت شنیده می شود
3. where there is seldom heard a discouraging word . . .
در جایی که کمتر حرف مایوس کننده شنیده می شود . . .
4. It is discouraging to think how many people are shocked by honesty and how few by deceit.
[ترجمه ترگمان]این نا امید کننده است که فکر کنیم چه تعداد از مردم از صداقت و چند مورد فریب شوکه شده اند
[ترجمه گوگل]دلسردی به فکر کردن در مورد اینکه چگونه بسیاری از افراد با صداقت و چندان فریب شگفت زده می شوند
[ترجمه گوگل]دلسردی به فکر کردن در مورد اینکه چگونه بسیاری از افراد با صداقت و چندان فریب شگفت زده می شوند
5. Her criticisms had the effect of discouraging him completely.
[ترجمه ترگمان]انتقادات او بر این بود که او را به طور کامل دلسرد کند
[ترجمه گوگل]انتقادهای او اثرش را به طور کامل از بین برد
[ترجمه گوگل]انتقادهای او اثرش را به طور کامل از بین برد
6. Today's report is rather more discouraging for the economy.
[ترجمه ترگمان]گزارش امروز نسبت به اقتصاد ناامیدکننده است
[ترجمه گوگل]گزارش امروز، برای اقتصاد بیشتر دلسرد کننده است
[ترجمه گوگل]گزارش امروز، برای اقتصاد بیشتر دلسرد کننده است
7. After a discouraging start, the young priest had begun to win the confidence of the villagers.
[ترجمه ترگمان]پس از آغاز دلسرد کننده، کشیش جوان شروع به جلب اعتماد روستاییان کرد
[ترجمه گوگل]پس از شروع دلسرد کننده، کشیش جوان شروع به اعتماد به نفس روستاییان کرد
[ترجمه گوگل]پس از شروع دلسرد کننده، کشیش جوان شروع به اعتماد به نفس روستاییان کرد
8. These discouraging factors combine to compel a search for cheaper and environmentally safer energy sources.
[ترجمه ترگمان]این عوامل دلسرد کننده با هم ترکیب می شوند تا به دنبال منابع انرژی امن تر و ایمن تر بگردند
[ترجمه گوگل]این عوامل دلسرد کننده برای یافتن منابع انرژی ارزان تر و محیط زیست سازگاری دارند
[ترجمه گوگل]این عوامل دلسرد کننده برای یافتن منابع انرژی ارزان تر و محیط زیست سازگاری دارند
9. My father made a few discouraging remarks about my academic abilities that have stayed with me to this day.
[ترجمه ترگمان]پدرم چند نکته نا امید کننده درباره توانایی های تحصیلی من که تا امروز با من بودن را بیان کرد
[ترجمه گوگل]پدرم چند اظهارات دلسرد کننده درباره توانایی های علمی ام را که تا به امروز با من باقی مانده است، ساخته است
[ترجمه گوگل]پدرم چند اظهارات دلسرد کننده درباره توانایی های علمی ام را که تا به امروز با من باقی مانده است، ساخته است
10. Spraying with water is particularly effective for discouraging red spider mite, which flourishes in dry conditions.
[ترجمه ترگمان]استفاده از آب با آب به ویژه برای دلسرد کردن mite که در شرایط خشک شکوفا می شوند، موثر است
[ترجمه گوگل]پاشیدن آب به ویژه برای جلوگیری از عنکبوت عنکبوت قرمز است که در شرایط خشکی شکوفا می شود
[ترجمه گوگل]پاشیدن آب به ویژه برای جلوگیری از عنکبوت عنکبوت قرمز است که در شرایط خشکی شکوفا می شود
11. Still, it was discouraging that no one had ventured even a wild guess.
[ترجمه ترگمان]با این همه، نومید کننده بود که هیچ کس حتی یک حدس وحشیانه هم نزده بود
[ترجمه گوگل]با این حال، آن را دلسرد کننده بود که هیچ کس حتی یک حدس وحشی نداشت
[ترجمه گوگل]با این حال، آن را دلسرد کننده بود که هیچ کس حتی یک حدس وحشی نداشت
12. The cost would be passed on to speculators, discouraging one-way bets.
[ترجمه ترگمان]هزینه آن به speculators و discouraging از یک راه تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]هزینۀ آن به سودان منتهی می شود و شرط های یک طرفه را از بین می برد
[ترجمه گوگل]هزینۀ آن به سودان منتهی می شود و شرط های یک طرفه را از بین می برد
13. It is deeply discouraging that the government can struggle with the nation's budget for nearly a year and still fail to achieve anything.
[ترجمه ترگمان]این بسیار دلسرد کننده است که دولت می تواند برای تقریبا یک سال با بودجه کشور مبارزه کند و هنوز نتوانسته است به چیزی دست یابد
[ترجمه گوگل]عمیقا دلسرد کننده است که دولت می تواند تقریبا یک سال دیگر با بودجه کشور مبارزه کند و هنوز هم برای رسیدن به هیچ چیز موفق نخواهد بود
[ترجمه گوگل]عمیقا دلسرد کننده است که دولت می تواند تقریبا یک سال دیگر با بودجه کشور مبارزه کند و هنوز هم برای رسیدن به هیچ چیز موفق نخواهد بود
14. It also includes discouraging cultural traits that have outlived their usefulness and may be otherwise harmful to society.
[ترجمه ترگمان]این امر همچنین شامل دلسرد کننده ویژگی های فرهنگی است که کارآیی آن ها بیشتر شده است و ممکن است برای جامعه مضر باشد
[ترجمه گوگل]این همچنین شامل ویژگی های فرهنگی دلسرد کننده است که مفید بودن آنها را از دست داده و ممکن است در غیر این صورت به جامعه آسیب برساند
[ترجمه گوگل]این همچنین شامل ویژگی های فرهنگی دلسرد کننده است که مفید بودن آنها را از دست داده و ممکن است در غیر این صورت به جامعه آسیب برساند
He gave a discouraging picture of the country's economic situation.
او تصویر نومیدکنندهای از وضع اقتصادی کشور ارائه داد.
پیشنهاد کاربران
encouraging = دلگرم کننده
discouraging = دلسرد کننده
discouraging = دلسرد کننده
frustrating
بازدارنده
در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کآنجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
جناب حافظ
در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کآنجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
جناب حافظ
ناامید کننده , دلسرد کننده
– discouraging results
– He gave a discouraging picture of the country's economic situation
– discouraging results
– He gave a discouraging picture of the country's economic situation
کلمات دیگر: