کلمه جو
صفحه اصلی

cistern


معنی : قدح بزرگ مسی، اب انبار، مخزن اب
معانی دیگر : آب انبار، مخزن آب زیر زمینی (که آب باران را در آن ذخیره می کنند)، (انگلیس) تانک آب (روی بام یا زیر زمین)، (انگلیس - در مستراح هایی که فلاش می شوند) تانک آب، آبگیره، منبع

انگلیسی به فارسی

آب‌انبار، مخزن آب، قدح بزرگ مسی، منبع


مخزن، قدح بزرگ مسی، اب انبار، مخزن اب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a tank or other receptacle for catching and storing water, esp. rainwater.

- In those days, we heated water from the cistern for our baths.
[ترجمه ترگمان] در آن روزها، ما آب را از the برای حمام خود گرم می کردیم
[ترجمه گوگل] در آن روزها، آب حمام ما را از مخزن گرم کردیم

• large container for storing water or other liquids; tank
a cistern is a container which holds water, for example to flush a toilet or to store the water supply of a building.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] انبار، مخزن، محفظه .
[عمران و معماری] آب انبار - منبع آب - مخزن
[آب و خاک] مخزن، آب انبار

مترادف و متضاد

Synonyms: pond, tank, well, cisterna


reservoir


قدح بزرگ مسی (اسم)
cistern

اب انبار (اسم)
reservoir, pool, cistern, watering place

مخزن اب (اسم)
reservoir, cistern

جملات نمونه

1. this cistern receives rainwater
این آب انبار آب باران را جمع می کند.

2. The cistern is empty but soon fills again.
[ترجمه ترگمان]The خالی است، اما به زودی پر می شود
[ترجمه گوگل]مخزن خالی است اما به زودی دوباره پر می شود

3. I could hear the cistern filling.
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای cistern را بشنوم که پر می شد
[ترجمه گوگل]من می توانم پر کردن مخزن را بشنوم

4. Stop the overflow from the cistern.
[ترجمه ترگمان]the را از داخل آب انبار دست نگه دارید
[ترجمه گوگل]سرریز از مخزن را متوقف کنید

5. The cistern empties in five minutes.
[ترجمه ترگمان]آب انبار پنج دقیقه خالی می شه
[ترجمه گوگل]مخزن ظرف پنج دقیقه خالی می شود

6. An outside cistern could be kept from freezing by hanging a light bulb near it and leaving it on all the time.
[ترجمه ترگمان]یک مخزن بیرون هم از یخ زده می شد و یک لامپ روشن به آن وصل می کرد و همیشه آن را ترک می کرد
[ترجمه گوگل]یک مخزن بیرونی را می توان از طریق انجماد نگه داشت، با آویزان کردن یک لامپ در نزدیکی آن و نگه داشتن آن در همه زمان ها

7. The cistern of the close-coupled design sits on top of the pan and is connected directly to it.
[ترجمه ترگمان]آب انبار طراحی جفت شده در بالای ماهی تابه قرار گرفته و مستقیما به آن متصل شده است
[ترجمه گوگل]مخزن طراحی نزدیک، در بالای تانک قرار دارد و به طور مستقیم به آن متصل می شود

8. This prevents any vibration caused by the cistern being filled from being transmitted back down the rising main.
[ترجمه ترگمان]این امر مانع از هر گونه ارتعاش ناشی از the شدن مخزن از منبع در حال افزایش می شود
[ترجمه گوگل]این مانع از هر گونه ارتعاش ناشی از مخزن است که پر از ارسال به پایین پایین افزایش می یابد

9. Each kit comprises a cistern dam and a ball arm extension. 1 Lift off the cistern lid.
[ترجمه ترگمان]هر جعبه شامل یک سد cistern و یک امتداد بازوی توپ است درپوش مخزن را بردارید
[ترجمه گوگل]هر کیت شامل یک سد مخزن و یک فرمان بازوی توپ است 1 درب مخزن را بردارید

10. The cistern of his lav is adorned with the hammer and sickle while the stars and stripes is also strategically placed.
[ترجمه ترگمان]آب انبار of با چکش و داس آراسته شده است در حالی که ستاره ها و راه راه نیز به طور استراتژیک قرار داده می شوند
[ترجمه گوگل]مخزن lav خود را با چکش و دندانه دار adorned در حالی که ستاره ها و راه راه نیز استراتژیک قرار داده است

11. I want to drink the water from your cistern and love your body as my own.
[ترجمه ترگمان]من می خواهم آب را از آب انبار شما بخورم و بدن شما را به اندازه خودم دوست داشته باشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم آب خود را از مخزن خود بنوشم و بدن خود را به عنوان خودم دوست دارم

12. The cold water cistern acts as a store of water and feeds the remainder of the house.
[ترجمه ترگمان]مخزن آب سرد به عنوان انبار آب عمل می کند و بقیه خانه را تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]مخزن آب سرد به عنوان یک فروشگاه آب عمل می کند و باقی مانده از خانه را تغذیه می کند

13. Galvanised iron cisterns suffer from corrosion, and when this is serious they should be replaced with a plastic cistern.
[ترجمه ترگمان]مخازن آهنی galvanised از خوردگی رنج می برند، و هنگامی که این امر جدی است، باید با یک مخزن پلاستیکی جایگزین شوند
[ترجمه گوگل]مخازن آهن گالوانیزه از خوردگی رنج می برند، و هنگامی که این جدی است، باید با مخزن پلاستیکی جایگزین شوند

14. The lavatory cistern overflowed.
[ترجمه ترگمان]مستراح پر از آب شده بود
[ترجمه گوگل]مخزن توالت تخلیه شده است

15. To save draining the cistern, make a bung from polyethylene sheeting and cloth and hold it against the outlet.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از تخلیه the، یک bung را از پوشش های پلی اتیلن و پوشش های پلی اتیلن بردارید و آن را در مقابل خروجی نگه دارید
[ترجمه گوگل]برای صرفه جویی در مخزن تخلیه، از ورقه های پلی اتیلن و پارچه پارچه ای بپوشید و آن را در مقابل خروجی نگه دارید


کلمات دیگر: