کلمه جو
صفحه اصلی

documentation


معنی : مستندات، مستند سازی، ارائه اسناد یا مدارک، توسل بمدارک و اسناد، اثبات با مدرک
معانی دیگر : مدرک، سند، فرنود، یافتگان، ارائه سند

انگلیسی به فارسی

جمع‌آوری مدارک یا اسناد، گردآوری مدارک یا اسناد


استناد، ارائه سند یا مدرک، توسل به مدرک یا سند


اسناد، مدارک


مستندات، مستند سازی، ارائه اسناد یا مدارک، توسل بمدارک و اسناد، اثبات با مدرک


انگلیسی به انگلیسی

• use of documents as evidence; collection of documents
documentation consists of documents that provide proof or evidence of something.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] مستند سازی
[کامپیوتر] اسناد ؛ مدرک یا مدارک ؛ سندسازی ؛ مستندات ؛ مستند سازی - مستند سازی - توضیحات نوشتاری برنامه های کامپیوتری . مستندسازی به چند بخش تقسیم می شود : 1- مستند سازی داخلی ؛ دادن توضیحات درون برنامه . ( نگاه کنید به comment ) . مستند سازی های داخلی معمولاً برای برنامه نویسان آینده ارائه می شود که ممکن است تصحیحات یا اصلاحاتی داشته باشند. 2. مستند سازی آماده ؛ اطلاعاتی که هنگام اجرای برنامه یا به کمک فرمان help می توان کسب کرد. توجه داشته باشید که فرمان help در هر محیط نرم افزاری اطلاعات مربوط به آن نرم افزار را ارائه می دهد. 3- کراتهای مرجع ؛ دادن جزئیات فراموش شده برای ارجاع سریع . کاربرد کارت مرجع، با این فرض است که کاربرد کمتری دارند، اما معمولاً همان مستندات به صورت آماده در دسترس است. 4- کتابچه ی راهنمای مرجع ؛ ارائه دستورالعملهای برنامه به روش سیستماتیک . اطلاعات مرتبط باید با هم گروه بندی شوند، و یک شاخص خوب نیز فراهم شود. 5- خود آموزها ؛ دادن اموزش به کاربران جدید . بر خلاف کتابچه ی راهنمای مرجع، خود آموز اطلاعات را به ترتیب یادگیری به کاربر می دهد ؛ موضوعات به جای عملکرد یا منطق، بر اساس اهمیت گروه بندی می شوند.
[حقوق] مجموعه اسناد و مدارک، تهیه و تنظیم اسناد و مدارک
[ریاضیات] مستندات، مستند سازی
[آب و خاک] مستندسازی

مترادف و متضاد

مستندات (اسم)
documentation

مستند سازی (اسم)
documentation

ارائه اسناد یا مدارک (اسم)
documentation

توسل به مدارک و اسناد (اسم)
documentation

اثبات با مدرک (اسم)
documentation

جملات نمونه

1. to process your claim, we need further documentation
برای رسیدگی به ادعای شما نیاز به مدارک بیشتری داریم.

2. It took ages to sort out the documentation needed to get into the country - what a business!
[ترجمه ترگمان]سال ها طول کشید تا اسناد مورد نیاز برای وارد کردن به کشور را مشخص کنند - چه کاری!
[ترجمه گوگل]سالها طول کشید تا مستندات مورد نیاز برای ورود به کشور را مرتب کنید - چه کاری انجام می دهید؟

3. We haven't enough documentation to process your claim.
[ترجمه ترگمان]ما مدارک کافی برای پردازش your نداریم
[ترجمه گوگل]ما مستندات کافی برای ادعای ادعای شما نداریم

4. Applicants must provide supporting documentation .
[ترجمه ترگمان]متقاضیان باید اسناد حمایتی را تامین کنند
[ترجمه گوگل]متقاضیان باید مستندات پشتیبانی کنند

5. On the upper floors are a documentation centre and administrative offices with a commanding view of the city.
[ترجمه ترگمان]در طبقات بالا یک مرکز اسناد و دفاتر اداری با نمای مشرف از شهر وجود دارد
[ترجمه گوگل]در طبقه بالا طبقه مستندات و دفاتر اداری با نمای فرمانده شهر است

6. Drugs came without trace, without any kind of documentation.
[ترجمه ترگمان]مواد بدون هیچ ردی، بدون هیچ سابقه ای به اینجا وارد شده بود
[ترجمه گوگل]مواد مخدر بدون ردیابی بدون هیچ نوع اسنادی به وجود آمد

7. I still have the entire documentation of this sorry episode in my archive.
[ترجمه ترگمان]هنوز تمام اسناد و مدارک این قسمت تاسف بار در بایگانی من را دارم
[ترجمه گوگل]من هنوز مستندات کامل این قسمت متاسفانه در بایگانی خود دارم

8. The documentation on disk with this program comes with full instructions and details of installing and loading.
[ترجمه ترگمان]مستندسازی در دیسک با این برنامه با دستورالعمل کامل و جزئیات نصب و بارگیری می آید
[ترجمه گوگل]مستندات در دیسک با این برنامه همراه با دستورالعمل کامل و جزئیات نصب و بارگذاری است

9. In this particular case, we felt that the documentation did not adequately stress the point.
[ترجمه ترگمان]در این مورد خاص، ما احساس کردیم که مستندسازی به اندازه کافی استرس را فشار نداده است
[ترجمه گوگل]در این مورد خاص، ما احساس کردیم که اسناد و مدارک به اندازه کافی بر این نکته تأکید ندارند

10. Fishbase is so simple to operate that no documentation file has been considered necessary.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی این کار به قدری ساده است که نمی توان پرونده سندی را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]Fishbase برای مدیریت بسیار ساده است و هیچ پرونده اسنادی مورد نیاز نیست

11. This documentation is itself a rich source of material for evaluation.
[ترجمه ترگمان]این مستندسازی، یک منبع غنی از مواد برای ارزیابی است
[ترجمه گوگل]این مستندات خود یک منبع غنی از مواد برای ارزیابی است

12. Solicitors Solicitors handling debt collecting and documentation for credit control are like the rest of society.
[ترجمه ترگمان]Solicitors Solicitors کنترل وصول بدهی و اسناد برای کنترل اعتبار مانند بقیه جامعه است
[ترجمه گوگل]وکلای وکلا، جمع آوری و جمع آوری بدهی ها و اسناد و مدارک مربوط به کنترل اعتبار مانند سایر نقاط جامعه هستند

13. The research will involve analysis of legal documentation, synthesis of existing research and interviews with representatives of interest groups.
[ترجمه ترگمان]این تحقیق شامل تجزیه و تحلیل اسناد قانونی، تلفیق تحقیقات موجود و مصاحبه ها با نمایندگان گروه های ذی نفع خواهد بود
[ترجمه گوگل]این تحقیق شامل تجزیه و تحلیل اسناد حقوقی، تلفیق تحقیقات موجود و مصاحبه با نمایندگان گروه های مورد علاقه خواهد بود

14. Further investigation was hindered by the loss of all documentation on the case.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات بیشتر با از دست دادن تمام مدارک در مورد این پرونده به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]از دست رفتن همه اسناد در پرونده، مانع تحقیقات بیشتر شد

To process your claim, we need further documentation.

برای رسیدگی به ادعای شما نیاز به مدارک بیشتری داریم.


پیشنهاد کاربران

مستند سازی

مستند: نوشته ای که پایسته و باشوند باشد، document
استناد: با نوشتارهای باشوند گواهی دادن، documenting
مستندسازی:یادداشت نویسه های ارزشمند برای گواهی دادن یا گواه نگاری، گواهمندی در برخی نویسه ها یاد شده ، documentation
گرچه این چم ها همگی دارای بار سنگینی هستند.
ما واژه
نویسه مندیا نوشتارمند، را در برابر مستند،
نویسه:سند
نویسه نگاری:مستندسازی
پیشنهاد می کنیم،
از یاوران گرانقدر زبان شناس می خواهم این واژگان را تیزبینانه بررسی و دیدگاههای خویش را به ما بازخورد نمایند.
تلاش ما نگهداشت زبان شیرین پارسی است.
باسپاس

مستندات

documentation ( noun ) = مدارک، اسناد، مستند سازی، مستندات، ارائه مستندات، سندسازی

Definition = تکه های از کاغذ حاوی اطلاعات رسمی/اوراق رسمی ، یا مطالب نوشتاری که اثبات چیزی را ارائه می دهد/مستندات همچنین فرآیند ارائه مدرک برای چیزهایی است که در مورد آنها می نویسید و نامگذاری متن هایی که استفاده می کنید/اسناد رسمی یا قانونی که برای اثبات چیزی لازم است/فعالیت ثبت حقایق مربوط به یک موضوع خاص/دستورالعملهایی که نحوه استفاده از یک قطعه یا تجهیزا را به شما می گویند/

technical documentation = اسناد فنی

examples :
1 - Passengers without the correct documentation will not be allowed to travel.
مسافران فاقد مدارک صحیح مجاز به سفر نخواهند بود.
2 - ? What documentation do I need to get a new passport
برای دریافت گذرنامه جدید به چه مدارکی نیاز دارم؟
3 - Many lenders are now requiring borrowers to provide documentation of their income.
بسیاری از وام دهندگان در حال حاضر وام گیرندگان را ملزم به ارائه مستندات مربوط به درآمد خود می کنند.
4 - Amid rising default anxiety, loans are getting harder to obtain, with tighter documentation requirements.
در میان افزایش اضطراب پیش فرض ( غیابی ) ، دریافت وام ها با داشتن الزامات مستندات محکم تر ( سفت و سخت تر ) دشوارتر می شوند.
5 - Auditors raised questions about the documentation of costs.
حسابرسان درباره ارائه مستندات هزینه ها سوالاتی را مطرح کردند.


دبیزش

documentation ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی )
واژه مصوب: دبیزش
تعریف: گردآوری و سازمان دهی و اشاعۀ دبیزه ها و اسناد

در باستان شناسی و مرمت = مستندنگاری


کلمات دیگر: