کلمه جو
صفحه اصلی

choppy


معنی : اندکی متلاطم، پرشکاف، متغیرودستخوش تغییر وتبدیل
معانی دیگر : (مثل برخی بادها) مرتبا در حال تغییر، (از نظر سوی و تندی) متغیر، متلاطم، پر موج، دارای موج های کوتاه و درهم شکسته (مثل سطح برخی دریاها)، درمورد دریا اندکی متلاطم

انگلیسی به فارسی

پرشکاف، (درمورد دریا) اندکی متلاطم، (مجازاً)متغیر و دستخوش تغییر و تبدیل


خرد شده، اندکی متلاطم، پرشکاف، متغیرودستخوش تغییر وتبدیل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: choppier, choppiest
مشتقات: choppily (adv.), choppiness (n.)
(1) تعریف: of a body of water, full of short, rough waves.
متضاد: calm
مشابه: wavy

(2) تعریف: characterized by abrupt transitions, inconsistent style, or uneven quality.
متضاد: smooth
مشابه: spotty

- a choppy piece of writing
[ترجمه ترگمان] یک قطعه نوشته شده بود
[ترجمه گوگل] یک قطعه نوشتاری نابهنگام

(3) تعریف: of the wind, shifting unexpectedly; variable.
متضاد: steady

• wavy, stormy, turbulent; changeable, variable
when water is choppy, there are a lot of small waves on it.

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] متغیر، متلاطم

مترادف و متضاد

اندکی متلاطم (صفت)
choppy

پرشکاف (صفت)
choppy

متغیرودستخوش تغییر وتبدیل (صفت)
choppy

wavy


Synonyms: inclement, ripply, rough, uneven, violent, wild


Antonyms: calm, smooth


جملات نمونه

1. A gale was blowing and the sea was choppy.
[ترجمه ترگمان]باد می وزید و دریا متلاطم بود
[ترجمه گوگل]یک گلوله دمیدن بود و دریا خرد شده بود

2. The small boat bobbed about on the choppy water.
[ترجمه ترگمان]قایق کوچک در آب متلاطم موج می زد
[ترجمه گوگل]قایق کوچک در مورد آب نابود شده

3. The sea was calm/smooth/choppy/rough when we crossed the Channel.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که از کانال عبور می کردیم دریا آرام \/ آرام \/ متلاطم بود
[ترجمه گوگل]وقتی که ما از کانال عبور کردیم، دریا آرام / صاف / ناهموار / خشن بود

4. The sea was choppy today because of the windstorm.
[ترجمه ترگمان]دریا امروز به خاطر of متلاطم بود
[ترجمه گوگل]امروز به دلیل خسارات وارده به دریا، امروز ریزش شدید بود

5. The slow, fuzzy video and choppy sound were enough to try the patience of even the most patient.
[ترجمه ترگمان]صدای آرام، ویدئوی فازی و متلاطم به اندازه ای بود که صبر و شکیبایی بیشتر بیماران را امتحان کرد
[ترجمه گوگل]ویدیوی آهسته و فازی و صدای ریزه کاری به اندازه کافی برای صبر و حوصله ترین بیمار بود

6. The sea began getting choppy.
[ترجمه ترگمان]دریا متلاطم شد
[ترجمه گوگل]دریا شروع به خراب شدن کرد

7. Indeed, even in the fast choppy water the practised eye can spot his prey a hundred yards away.
[ترجمه ترگمان]در واقع، حتی در آب تند آب، چشمان باتجربه هم می تواند شکارش را صدها متر دورتر از خود تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، حتی در آب نابود شده سریع، چشم تمرین می تواند طعمه خود را در فاصله یکصد متری قرار دهد

8. The laughter tumbled out of him in choppy spurts.
[ترجمه ترگمان]صدای خنده از گلویش خارج شد
[ترجمه گوگل]خنده از او در حال چرخش ناپدید شد

9. He stopped himself, his choppy words disjointed.
[ترجمه ترگمان]او خودش را متوقف کرد و با لحنی تند صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او خود را متوقف کرد، کلمات ناتمام او را نابود کردند

10. The game play is choppy, with slow player movements, while shooting and ball control are difficult to handle.
[ترجمه ترگمان]بازی بازی متلاطم و متلاطم است، با حرکات آهسته بازیکنان، در حالی که کنترل و کنترل توپ دشوار است
[ترجمه گوگل]بازی بازی، با حرکات بازیکن آهسته خشن، در حالی که تیراندازی و کنترل توپ دشوار است

11. At Juara, there's a welcome breeze, a choppy sea and very little else.
[ترجمه ترگمان]در Juara، یک نسیم خوش، یک دریای متلاطم و کمی دیگر وجود دارد
[ترجمه گوگل]در جوارا، یک نسیم خوشایند، یک دریا خرد شده و بسیار کمی دیگر وجود دارد

12. Across the choppy water from them stands Billingsgate Fish Market, smartened up to tone with the neighbourhood.
[ترجمه ترگمان]در آن سوی آب متلاطم از آن ها، بازار ماهی billingsgate قرار دارد و تا حدودی با آن همسایگی صحبت می کند
[ترجمه گوگل]در سراسر آب نابود شده از آنها بازار ماهی ماهی Billingsgate قرار می گیرد، که با محله همخوانی دارد

13. Many a swimming pool fund has run into choppy water and adventure playground appeals turned into assault courses!
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این استخر شنا به آب متلاطم تبدیل شده است و درخواست های زمین بازی برای آن ها تبدیل به دوره های تهاجمی شده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از صندوق های استخر به آب ناپایدار تبدیل شده و درخواست های زمین بازی های ماجراجویی به دوره های حمله تبدیل شده اند!

14. The town planning ship ran into choppy waters and it remains in uncertain seas.
[ترجمه ترگمان]کشتی برنامه ریزی شهر به درون آبه ای متلاطم سرازیر می شود و در دریاهای نامطمئن باقی می ماند
[ترجمه گوگل]کشتی برنامه ریزی شهری به آب های خرد شده رسیده و در دریاهای نامعلوم باقی می ماند

15. Small buildings, like small boats on a choppy sea, are rocked especially hard by their passing.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های کوچک، مانند قایق های کوچک روی دریای متلاطم، به خصوص با عبور آن ها تکان می خورند
[ترجمه گوگل]ساختمان های کوچک، مانند قایق های کوچک در یک ریزه اندام دریایی، با گذشت زمان به ویژه سخت می شوند

Today the lake is choppier than ever.

امروز دریاچه متلاطم‌تر از همیشه است.


پیشنهاد کاربران

در بازارهای مالی : پر نوسان

خیلی کم
کم ارزش
پیش پا افتاده

Washington Post@

Biden wants to move energy offshore, but choppy seas are ahead

بچه تپل مپل، با لپ های گاز گرفتنی

موج خیز ؛ پرموج.


کلمات دیگر: