کلمه جو
صفحه اصلی

bund


معنی : سیل گیر، خامه
معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی: بند) سدخاکی، خاکریز، جاده ی خاکریزی شده در راستای رود یا دریا

انگلیسی به فارسی

(از ریشه‌ی فارسی: بند) سدخاکی، خاکریز، جاده‌ی خاکریزی شده در راستای رود یا دریا


باند، سیل گیر، خامه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Bundist (n.)
(1) تعریف: a U.S. pro-Nazi association in the 1930s and 1940s.

(2) تعریف: (often l.c.) an association or alliance, esp. a political one.
مشابه: coalition, confederacy, league

• dam; embankment
embank

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] پشته

مترادف و متضاد

سیل گیر (اسم)
bank, dam, floodgate, bund

خامه (اسم)
cream, bank, style, bund, pen, raw silk

پیشنهاد کاربران

در اصطلاح اقتصاد آلمان: "بوند"ها اوراق بهادار وام هستند که به عنوان سند اعتماد در بهای تعیین شده بیمه مورد استفاده قرار میگیرند.

bund ( درون شهری )
واژه مصوب: پشته
تعریف: تلی از سنگ یا خاک که برای جلوگیری از ورود سیلاب به زمین های پست ساخته می شود


کلمات دیگر: