کلمه جو
صفحه اصلی

cold front


(هوا شناسی) جبهه ی هوای سرد

انگلیسی به فارسی

جبهه سرد


(هواشناسی) جبهه‌ی هوای سرد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the advancing edge of a mass of cold dense air as it displaces warmer air.

• leading edge of a mass of cooler air (meteorology)
a cold front is the weather condition that occurs when the front part of a mass of cold air pushes into a mass of warm air; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] جبهه سرد
[زمین شناسی] جبهه هوای سرد خط مرزی در سطح زمین بین یک توده هوای سرد در حال پیشروی و یک توده هوای گرم که در زیر آن هوای سرد به مانند یک گوه فشار می آورد سطح جبهه ای در زاویه شیبدارتری نسبت به مورد جبهه گرم بالا می آید عبور یک جبهه سرد از مکانی معمولا با بالارفتن فشار جوی، نزول دما، تغییر جهت وزش باد در جهت عقربه ساعت، رگبار سنگینمشخص می شود.
[آب و خاک] جبهه سرد

مترادف و متضاد

advancing front of colder air


Synonyms: cold sector, cold snap, cold spell, cold wave, polar front, snap, squall line


جملات نمونه

1. A cold front is moving in from the north.
[ترجمه ترگمان]جبهه سردی از سمت شمال حرکت می کند
[ترجمه گوگل]جبهه سرد در حال حرکت از شمال است

2. A very active cold front brought dramatic weather changes to Kansas on Wednesday.
[ترجمه ترگمان]یک جبهه سرد بسیار فعال در روز چهارشنبه تغییرات آب و هوایی شدیدی را به کانزاس سیتی وارد کرد
[ترجمه گوگل]یک جلوی سرد بسیار فعال، تغییرات آب و هوایی مهیج را در روز چهارشنبه به کانزاس منتقل کرد

3. Where the cold front of winter can be a killer.
[ترجمه ترگمان]جایی که زمستون سرد زمستون میتونه یه قاتل باشه
[ترجمه گوگل]جایی که جبهه سرد زمستان می تواند قاتل باشد

4. Following the successful Cold Front appeal it's flying in warm clothing and our reporter Kim Barnes joined the airlift.
[ترجمه ترگمان]پیروی از درخواست جبهه جنگ سرد در حال پرواز با لباس های گرم و خبرنگار ما، کیم بارنز، به راه حمل و نقل هوایی پیوست
[ترجمه گوگل]پس از درخواست تجدید نظر شده 'سرد' جبهه خلبان پرواز در لباس گرم و خبرنگار ما کیم بارنز به هواپیمایی پیوست

5. Another cold front passed through the north state Monday night and early Tuesday, chilling the region with November-like temperatures.
[ترجمه ترگمان]یک جبهه سرد دیگر در شب دوشنبه و اوایل سه شنبه از منطقه شمال عبور کرد و این منطقه را با درجه حرارت ماه نوامبر سرد کرد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از جبهه سرد دوشنبه شب و اوایل سه شنبه، از منطقه شمال کشور عبور کرد و منطقه را با دمای هوای نوامبر خنک کرد

6. Within a week of launching the Oxfam Cold Front Appeal we reached our target of half a million coats and jumpers.
[ترجمه ترگمان]ظرف یک هفته از شروع روزنامه تجدید نظر آکسفام ما به هدف خود از نیم میلیون نفر پوشش و پرش رسیدیم
[ترجمه گوگل]در عرض یک هفته پس از معرفی Appefront Front Cold Acefam، ما به هدف نیمی از میلیون کت و جلیقه رسیدیم

7. Forecasters are banking on a cold front to clear cloudy conditions.
[ترجمه ترگمان]Forecasters در مقابل شرایط ابری از سردی هشدار می دهند
[ترجمه گوگل]پیشگامان برای سرخ کردن شرایط ابری بانکی در مقابل سرما قرار دارند

8. Clearing conditions were forecast behind the cold front that dragged low clouds through Central Florida early Friday.
[ترجمه ترگمان]شرایط تمیز کردن در پشت جبهه سرد پیش بینی شده بود که در اوایل روز جمعه ابره ای پایین را از طریق فلوریدا به پایین کشیده بود
[ترجمه گوگل]شرایط پاکسازی در مقابل جبهه سرد پیش بینی شده بود که ابرهای کم را از طریق مرکزی فلوریدا آغاز شد

9. Cirrus clouds are usually forerunners of a cold front.
[ترجمه ترگمان]ابرها معمولا پیشگامان جبهه سرد هستند
[ترجمه گوگل]ابرهای سیروس معمولا پیشرونده ی یک طرف سرد هستند

10. A cold front is the forward edge of a mass of moving cold air.
[ترجمه ترگمان]جبهه سرد، لبه جلویی توده هوای سرد در حال حرکت است
[ترجمه گوگل]جبهه سرد لبه جلو از یک توده از حرکت هوا سرد است

11. We encountered a solid cold front at 000 feet ( 000 meters ).
[ترجمه ترگمان]ما در حدود ۱،۰۰۰ فوت (۲۰۰۰ متر)با یک جبهه گرم سرد روبرو شدیم
[ترجمه گوگل]ما یک جلوی سرد جامد را در حدود 000 فوت (000 فوت) دیدیم

12. The weather forecast shows a cold front across the area.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی آب و هوا یک جبهه سرد در سراسر منطقه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]پیش بینی آب و هوا نشان می دهد جلوی سرد در سراسر منطقه است

13. The radio says a cold front is coming, with strong winds from the northwest.
[ترجمه ترگمان]رادیو می گوید جبهه سرد در حال آمدن است و باده ای قوی از شمال غرب می وزد
[ترجمه گوگل]رادیو می گوید که یک جبهه سرد در حال ظهور است، با باد قوی از شمال غربی

14. A strong cold front penetrating into northern China will bring low temperatures, strong winds and scattered snowfall over the next three days, the central meteorological observatory forecast Sunday.
[ترجمه ترگمان]رصدخانه هواشناسی مرکزی روز یکشنبه پیش بینی کرد که نفوذ شدید جبهه سرد به چین باعث افزایش دما، باده ای شدید و بارش پراکنده در عرض سه روز آینده خواهد شد
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود که یک فروسرخ سرد در شمال چین نفوذ کرده و در سه روز آینده، دمای پایین، باد و بارش برف را برافراشته شود

15. A cold front defined as the leading edge of a cooler and drier mass of air.
[ترجمه ترگمان]جبهه سرد به عنوان لبه جلویی یک هوای سردتر و خشک تر از هوا تعریف می شود
[ترجمه گوگل]یک جبهه سرد به عنوان لبه ی پیشرونده ی یک جرم یخ و یخ خشک تعریف شده است

پیشنهاد کاربران

cold front ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: جبهۀ سرد
تعریف: جبهۀ ناهم رسیده یا بخشی از آن که به گونه ای حرکت می کند که هوای سردتر جانشین هوای گرم تر میشود


کلمات دیگر: