1. the confluence of those creeks created a huge navigable river
پیوستن آن نهرها رودی بزرگ و قابل کشتیرانی به وجود آورد.
2. at the confluence of karkheh and karoon
محل تلاقی کرخه و کارون
3. The 160-metre falls mark the dramatic confluence of the rivers Nera and Velino.
[ترجمه ترگمان]این ارتفاع ۱۶۰ متری مصادف است با تلاقی چشمگیر رودخانه های Nera و Velino
[ترجمه گوگل]160 متری افتخار سقوط چشمگیر رودخانه های نرا و ولینو را نشان می دهد
4. a confluence of artistry, superb choreography, and stage design.
[ترجمه ترگمان]یک تلاقی هنری، طراحی عالی، و طراحی صحنه
[ترجمه گوگل]ترکیبی از آثار هنری، جشنواره عالی و طراحی صحنه
5. More important, perhaps, was the confluence of stimuli which activated the revolt of Sir Oswald Mosley against the political establishment.
[ترجمه ترگمان]شاید مهم تر از همه، تلاقی of بود که شورش سر Oswald Mosley را علیه موسسه سیاسی فعال کرد
[ترجمه گوگل]شاید مهمتر از همه، تقسیم محرکهایی بود که شورش سروزوالد مسی را علیه استقرار سیاسی آغاز کرد
6. Finally there is Passau, a city at the confluence of rivers and known as the Venice of Bavaria.
[ترجمه ترگمان]سرانجام، شهری در محل تلاقی رودخانه ها و معروف به ونیز، باواریا قرار دارد
[ترجمه گوگل]در نهایت Passau، یک شهر در مجاورت رودخانه ها و شناخته شده به عنوان ونیز بایرن وجود دارد
7. But now it seemed as natural as the confluence of two rivers and needed no words at all.
[ترجمه ترگمان]اما حالا به نظر می رسید که پیوند دو رودخانه است و نیازی به حرف زدن ندارد
[ترجمه گوگل]اما اکنون به نظر می رسد طبق ادغام دو رودخانه طبیعی بود و به هیچ وجه هیچ کلمه ای نیامد
8. The Coalition was not really a confluence of parties.
[ترجمه ترگمان]ائتلاف واقعا تلاقی احزاب نبود
[ترجمه گوگل]ائتلاف واقعا یکپارچگی احزاب نبود
9. A man sells religious umbrellas at confluence of the Yamuna and Ganges Rivers in Allahabad, India.
[ترجمه ترگمان]مردی در at و گنگ در Allahabad هند، چترهای مذهبی می فروشد
[ترجمه گوگل]یک مرد اسلحه های مذهبی را در هنگام پیوستن به رودخانه های یامونا و گنگ در الله آباد هند به فروش می رساند
10. After subculture, confluence was occurred in 1 - 2 weeks.
[ترجمه ترگمان]بعد از خرده فرهنگ، تلاقی در ۱ - ۲ هفته رخ داد
[ترجمه گوگل]پس از کشت زیر کشت، تقسیم در 1 تا 2 هفته رخ داد
11. A confluence of artistry, superb choreography, and stage design.
[ترجمه ترگمان]یک تلاقی هنری، طراحی عالی، و طراحی صحنه
[ترجمه گوگل]ترکیبی از آثار هنری، رقص باشکوه و طراحی صحنه
12. It's the confluence of three rivers.
[ترجمه ترگمان]این محل تلاقی سه رودخانه است
[ترجمه گوگل]این ادغام سه رودخانه است
13. Confluence rivers, and finally into the sea.
[ترجمه ترگمان]رودخانه های confluence و بالاخره به دریا رفتند
[ترجمه گوگل]رودخانه ها در هم آمیخته، و در نهایت به دریا
14. The problem which confronted the Government arose out of the confluence of two streams of difficulty.
[ترجمه ترگمان]مشکلی که دولت با آن روبرو شد، از تلاقی دو جریان مشکل پدید آمد
[ترجمه گوگل]مشکل که دولت با آن روبرو شد، ناشی از درهم آمیختن دو جریان مشکل بود