گوشه داری، زاویه داری
angulation
گوشه داری، زاویه داری
انگلیسی به فارسی
زاویهداری
زاویه
انگلیسی به انگلیسی
• formation or positioning of angles
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] زاویه دار سازی، گوشه دار سازی
[آب و خاک] زاویه داری
[آب و خاک] زاویه داری
جملات نمونه
1. Angulation front and rear must be balanced and adequate to give forward reach and rear drive.
[ترجمه ترگمان]جلو و عقب باید متعادل و مناسب باشد تا به جلو و حرکت عقب منجر شود
[ترجمه گوگل]زاویه جلو و عقب باید متعادل و مناسب باشد تا جلو و عقب درایو را به جلو ببرند
[ترجمه گوگل]زاویه جلو و عقب باید متعادل و مناسب باشد تا جلو و عقب درایو را به جلو ببرند
2. The measured variables were axial rotation, varus angulation, lateral translation, and anterior translation.
[ترجمه ترگمان]متغیرهای اندازه گیری شده، چرخش محوری، varus angulation، ترجمه جانبی و برگردان پیشین بودند
[ترجمه گوگل]متغیرهای اندازه گیری شده عبارت بودند از چرخش محوری، زاویه واروس، ترجمه جانبی و ترجمه قدامی
[ترجمه گوگل]متغیرهای اندازه گیری شده عبارت بودند از چرخش محوری، زاویه واروس، ترجمه جانبی و ترجمه قدامی
3. Angulation moderate and, most importantly, in balance with that of the forequarters.
[ترجمه ترگمان]Angulation متوسط و مهم تر از همه، در تعادل با آن of
[ترجمه گوگل]زوایای متوسط و، مهمتر از همه، در تعادل با پیشانی ها
[ترجمه گوگل]زوایای متوسط و، مهمتر از همه، در تعادل با پیشانی ها
4. Powerful, muscular with moderate angulation and strong lower - set hocks.
[ترجمه ترگمان]قدرتمند، عضلانی با angulation متوسط و hocks قوی پایینی
[ترجمه گوگل]قدرتمند و عضلانی با زاویه متوسط و قوی ضعیف تر
[ترجمه گوگل]قدرتمند و عضلانی با زاویه متوسط و قوی ضعیف تر
5. Angulation of hindquarters should be in balance with forequarters.
[ترجمه ترگمان]شقه کردن نیم تنه عقبی باید در توازن با forequarters باشد
[ترجمه گوگل]زاویه مقاطع عقب باید با تعادل جلو و عقب باشد
[ترجمه گوگل]زاویه مقاطع عقب باید با تعادل جلو و عقب باشد
6. Neurologic signs result from severe angulation of the spine, narrowing of the spinal canal, instability of the spine, and luxation or fracture of the vertebrae.
[ترجمه ترگمان]علائم Neurologic ناشی از انقباض شدید ستون فقرات، باریک شدن ستون فقرات، ناپایداری ستون فقرات و شکستگی و شکستگی مهره های ستون فقرات می شوند
[ترجمه گوگل]علائم عصبی ناشی از زاویه شدید ستون فقرات، کاهش کانال نخاعی، بی ثباتی ستون فقرات، و لک و یا شکستگی مهره ها است
[ترجمه گوگل]علائم عصبی ناشی از زاویه شدید ستون فقرات، کاهش کانال نخاعی، بی ثباتی ستون فقرات، و لک و یا شکستگی مهره ها است
7. Good rear angulation showing great powers of propulsion.
[ترجمه ترگمان]angulation های پشت سر هم نیروهای زیادی رو نشون میدن
[ترجمه گوگل]زاویه عقب خوب نشان دادن قدرت های قدرتمندی است
[ترجمه گوگل]زاویه عقب خوب نشان دادن قدرت های قدرتمندی است
8. With the correct shoulder angulation, he is capable of swinging his front legs forward with great reach of stride, extending out before his body in a long flat arch.
[ترجمه ترگمان]با شانه راستش، او قادر است پاهای جلویش را با قدم های بلند به جلو تاب بدهد و قبل از اینکه بدنش در یک تاق باز دراز بکشد، جلو پایش را بگیرد
[ترجمه گوگل]با زاویه صحیح شانه، او قادر است پاهای جلوی خود را با پیشرفت بزرگی از پیشرفت به پیش ببرد، که قبل از بدنش در قوس مسطح بلند گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]با زاویه صحیح شانه، او قادر است پاهای جلوی خود را با پیشرفت بزرگی از پیشرفت به پیش ببرد، که قبل از بدنش در قوس مسطح بلند گسترش می یابد
9. Balanced angulation fore and aft combined with powerful muscles and good condition produce smooth, efficient action.
[ترجمه ترگمان]پیش رو و پس از آن با ماهیچه های قدرتمند و شرایط خوب، عملکرد آرام و کارآمد را تولید می کند
[ترجمه گوگل]زوایای متعادل، پیشانی و پشتی همراه با عضلات قوی و وضعیت خوب، عملکرد صاف و کارآمد را تولید می کنند
[ترجمه گوگل]زوایای متعادل، پیشانی و پشتی همراه با عضلات قوی و وضعیت خوب، عملکرد صاف و کارآمد را تولید می کنند
10. The bony ridge and the focal angulation of malunion seemed to more adversely affect growth of the facial skeleton than did the nonunion.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که صخره استخوانی و the کانونی of به طور معکوس بر رشد اسکلت صورت تاثیر می گذارد تا the
[ترجمه گوگل]رگه استخوانی و زاویه کانونی مالونیون به نظر می رسد که بر رشد اسکلت صورت تاثیر بیشتری نسبت به عدم همجواری داشته باشد
[ترجمه گوگل]رگه استخوانی و زاویه کانونی مالونیون به نظر می رسد که بر رشد اسکلت صورت تاثیر بیشتری نسبت به عدم همجواری داشته باشد
11. Such an angulation permits the maximum forward extension of the forelegs without binding or effort.
[ترجمه ترگمان]چنین an اجازه افزایش حداکثر جلو روی دست ها بدون اتصال و یا تلاش را می دهد
[ترجمه گوگل]چنین زاویه ای اجازه می دهد تا حداکثر گسترش رو به جلو در پیشانی بدون اتصال و تلاش باشد
[ترجمه گوگل]چنین زاویه ای اجازه می دهد تا حداکثر گسترش رو به جلو در پیشانی بدون اتصال و تلاش باشد
12. Angulation in the front, so that rear drive is in harmony with front reach.
[ترجمه ترگمان]Angulation در جلو، به طوری که رانندگی عقب با هماهنگی پیش رو هماهنگ است
[ترجمه گوگل]زاویه در جلو، به طوری که درایو عقب هماهنگ با رسیدن به جلو است
[ترجمه گوگل]زاویه در جلو، به طوری که درایو عقب هماهنگ با رسیدن به جلو است
13. Angulation of hindquarters balances that of forequarters.
[ترجمه ترگمان]Angulation نیم تنه عقبی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]انعکاس عضله عقبی که جلوتر است، تعادل دارد
[ترجمه گوگل]انعکاس عضله عقبی که جلوتر است، تعادل دارد
14. Angulation and translation were recorded at 20 time points during the extension - flexion arc.
[ترجمه ترگمان]Angulation و ترجمه در ۲۰ نقطه زمانی در طول قوس extension ثبت شدند
[ترجمه گوگل]زوال و ترجمه در 20 نقطه زمانی در طول فرمت - فلکسون قوس ثبت شد
[ترجمه گوگل]زوال و ترجمه در 20 نقطه زمانی در طول فرمت - فلکسون قوس ثبت شد
کلمات دیگر: