کلمه جو
صفحه اصلی

dual


معنی : دو جنبه ای، دوتایی، همزاد، دولا، توام، دو واحدی
معانی دیگر : دوگانه، زوج، دو سویه، دوطرفه، دوجانبه، دو برابر، دوچندان، (زبان شناسی) تثینه، مثنی

انگلیسی به فارسی

هم‌زاد، دو واحدی


دوتایی، دولا، دوجنبه‌ای


دوگانه، دوتایی، همزاد، توام، دو واحدی، دولا، دو جنبه ای


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to two; made up of two parts, twofold, double
dual means having two parts, functions, or aspects.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ثانوی
[برق و الکترونیک] دوگان
[صنعت] همزاد، دوگان
[حقوق] مضاعف، دوگانه
[ریاضیات] همزاد، ثنوی، دوگان، دوگانه، جفت، ثانویه، دو واحدی
[آمار] دوگان
[آب و خاک] دوگان، دو واحدی

مترادف و متضاد

دو جنبه ای (صفت)
ambivalent, dual

دوتایی (صفت)
dual, double, bigeminal, binary, duplex, dyadic

همزاد (صفت)
twin, dual, double

دولا (صفت)
geminate, dual, double, duplex, reclinate, two-ply

توام (صفت)
joint, geminate, dual

دو واحدی (صفت)
dual

two-fold


Synonyms: bifold, binal, binary, coupled, double, doubleheader, duple, duplex, duplicate, matched, paired, twin


جملات نمونه

1. dual nationality
ملیت دوگانه،دو ملیتی

2. dual nationality
شهروندی دوگانه

3. a dual alliance
اتحاد دو جانبه

4. a dual personality
شخصیت دوگانه

5. This room has a dual purpose, serving as both a study and a dining room.
[ترجمه ترگمان]این اتاق یک هدف دوگانه دارد که به عنوان یک اتاق مطالعه و هم یک اتاق ناهار خوری خدمت می کند
[ترجمه گوگل]این اتاق دارای هدف دوگانه است، که به عنوان یک مطالعه و یک اتاق غذاخوری سرو کار دارد

6. The training airplane has dual controls.
[ترجمه ترگمان]هواپیمای آموزشی دارای دو کنترل دوگانه است
[ترجمه گوگل]هواپیما آموزش دارای کنترل دوگانه است

7. The bridge has a dual role, carrying both road and rail.
[ترجمه ترگمان]این پل دارای نقش دوگانه است که هر دو جاده و ریل را حمل می کند
[ترجمه گوگل]پل دارای نقش دوگانه است، حمل هر دو جاده و راه آهن

8. The committee has a dual function, both advisory and regulatory.
[ترجمه ترگمان]این کمیته یک تابع دوگانه دارد، هم مشاور و هم قانون گذاری
[ترجمه گوگل]این کمیته دارای عملکرد دوگانه، هم مشاوره و هم نظارتی است

9. He has dual British and South African nationality.
[ترجمه ترگمان]او ملیت انگلیسی و بریتانیایی دارد
[ترجمه گوگل]او دارای ملیت دوگانه انگلیس و آفریقای جنوبی است

10. The government has employed a dual strategy to achieve these two objectives.
[ترجمه ترگمان]دولت یک استراتژی دوگانه برای رسیدن به این دو هدف به کار گرفته است
[ترجمه گوگل]دولت برای رسیدن به این دو هدف، دولت استراتژیک دوگانه را به کار گرفته است

11. He has dual role as composer and conductor.
[ترجمه ترگمان]او نقش دوگانه را به عنوان آهنگساز و رهبر ارکستر در نظر گرفته است
[ترجمه گوگل]او دارای نقش دوگانه ای به عنوان آهنگساز و سرپرست است

12. The road opened out into a dual carriageway.
[ترجمه ترگمان]جاده به a دوگانه باز می شد
[ترجمه گوگل]جاده به دوچرخه سواری راه مییابد

13. The piece of furniture serves a dual purpose as a cupboard and as a table.
[ترجمه ترگمان]مبل و اثاثیه به یک هدف دوگانه به عنوان یک گنجه و یک میز عمل می کند
[ترجمه گوگل]قطعه ای از مبلمان به عنوان یک میز کابینت و به عنوان یک میز دوش استفاده می شود

14. Rob may be entitled to dual nationality.
[ترجمه ترگمان](راب)می تواند دارای تابعیت دوگانه باشد
[ترجمه گوگل]راب ممکن است دارای یک ملیتی دوگانه باشد

15. This dual process of introduction is systematically countered by a dual process of elimination.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند دوگانه معرفی به طور سیستماتیک با فرآیند دوگانه حذف مواجه می شود
[ترجمه گوگل]این فرآیند دوگانه مقدمه به صورت سیستماتیک با فرایند دوگانه حذف انجام می شود

a dual personality

شخصیت دوگانه


dual nationality

ملیت دوگانه، دو ملیتی


a dual alliance

اتحاد دو جانبه


پیشنهاد کاربران

دو منظوره

مضاعف

دوتایی


کلمات دیگر: