1. dual nationality
ملیت دوگانه،دو ملیتی
2. dual nationality
شهروندی دوگانه
3. a dual alliance
اتحاد دو جانبه
4. a dual personality
شخصیت دوگانه
5. This room has a dual purpose, serving as both a study and a dining room.
[ترجمه ترگمان]این اتاق یک هدف دوگانه دارد که به عنوان یک اتاق مطالعه و هم یک اتاق ناهار خوری خدمت می کند
[ترجمه گوگل]این اتاق دارای هدف دوگانه است، که به عنوان یک مطالعه و یک اتاق غذاخوری سرو کار دارد
6. The training airplane has dual controls.
[ترجمه ترگمان]هواپیمای آموزشی دارای دو کنترل دوگانه است
[ترجمه گوگل]هواپیما آموزش دارای کنترل دوگانه است
7. The bridge has a dual role, carrying both road and rail.
[ترجمه ترگمان]این پل دارای نقش دوگانه است که هر دو جاده و ریل را حمل می کند
[ترجمه گوگل]پل دارای نقش دوگانه است، حمل هر دو جاده و راه آهن
8. The committee has a dual function, both advisory and regulatory.
[ترجمه ترگمان]این کمیته یک تابع دوگانه دارد، هم مشاور و هم قانون گذاری
[ترجمه گوگل]این کمیته دارای عملکرد دوگانه، هم مشاوره و هم نظارتی است
9. He has dual British and South African nationality.
[ترجمه ترگمان]او ملیت انگلیسی و بریتانیایی دارد
[ترجمه گوگل]او دارای ملیت دوگانه انگلیس و آفریقای جنوبی است
10. The government has employed a dual strategy to achieve these two objectives.
[ترجمه ترگمان]دولت یک استراتژی دوگانه برای رسیدن به این دو هدف به کار گرفته است
[ترجمه گوگل]دولت برای رسیدن به این دو هدف، دولت استراتژیک دوگانه را به کار گرفته است
11. He has dual role as composer and conductor.
[ترجمه ترگمان]او نقش دوگانه را به عنوان آهنگساز و رهبر ارکستر در نظر گرفته است
[ترجمه گوگل]او دارای نقش دوگانه ای به عنوان آهنگساز و سرپرست است
12. The road opened out into a dual carriageway.
[ترجمه ترگمان]جاده به a دوگانه باز می شد
[ترجمه گوگل]جاده به دوچرخه سواری راه مییابد
13. The piece of furniture serves a dual purpose as a cupboard and as a table.
[ترجمه ترگمان]مبل و اثاثیه به یک هدف دوگانه به عنوان یک گنجه و یک میز عمل می کند
[ترجمه گوگل]قطعه ای از مبلمان به عنوان یک میز کابینت و به عنوان یک میز دوش استفاده می شود
14. Rob may be entitled to dual nationality.
[ترجمه ترگمان](راب)می تواند دارای تابعیت دوگانه باشد
[ترجمه گوگل]راب ممکن است دارای یک ملیتی دوگانه باشد
15. This dual process of introduction is systematically countered by a dual process of elimination.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند دوگانه معرفی به طور سیستماتیک با فرآیند دوگانه حذف مواجه می شود
[ترجمه گوگل]این فرآیند دوگانه مقدمه به صورت سیستماتیک با فرایند دوگانه حذف انجام می شود