کلمه جو
صفحه اصلی

drizzle


معنی : ژاله، باران ریز، نمنم باران، ریز باریدن
معانی دیگر : نم نم باریدن، نم نم باران آمدن، ارکاک، نرمه باران، ریز بار

انگلیسی به فارسی

نم‌نم باران، ریز باریدن


انگلیسی به انگلیسی

• light rain
rain lightly
drizzle is light rain falling in very small drops. uncount noun here but can also be used as a verb. e.g. it was drizzling as i walked home.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ریزه باران - نرمه باران
[زمین شناسی] ریزه باران، نرمه باران
[آب و خاک] ریزباران، باران ریزه ریزه

مترادف و متضاد

ژاله (اسم)
dew, drizzle, heat drops, hoarfrost

باران ریز (اسم)
drizzle, mizzle

نم نم باران (اسم)
drizzle

ریز باریدن (فعل)
drizzle

fine rain


Synonyms: dribble, drip, drop, mist, mizzle, shower, spit, spray, sprinkle


Antonyms: downpour


جملات نمونه

1. gradually the drizzle turned into a rainstorm
ریز بار کم کم تبدیل به رگبار شد.

2. The drizzle had now stopped and the sun was breaking through.
[ترجمه ترگمان]نم نم باران متوقف شده بود و خورشید از آن عبور می کرد
[ترجمه گوگل]خورشید اکنون متوقف شد و خورشید از بین رفت

3. The shower tailed off into a drizzle.
[ترجمه حاج عبدالله] پشمک منو حتما امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]باران به نم نم باران باریدن گرفت
[ترجمه گوگل]دوش به خراش افتاد

4. Thicker cloud with occasional rain or drizzle will spread into some western areas during the night.
[ترجمه ترگمان]ابری Thicker با بارش باران یا نم نم باران در برخی مناطق غربی در طول شب پخش خواهد شد
[ترجمه گوگل]ابرهای ضخیم تر از باران یا باران گاه به گاه در طول شب در بعضی مناطق غربی پخش می شوند

5. Drizzle and patchy fog are forecast.
[ترجمه ترگمان]Drizzle و مه تکه تکه شده پیش بینی می شوند
[ترجمه گوگل]پیش بینی آب و هوا و رطوبت

6. Drizzle the soy sauce over the chicken.
[ترجمه ترگمان]سس سویا سس سویا رو بریز روی جوجه
[ترجمه گوگل]سس سویا را روی مرغ بریزید

7. Light drizzle fell all afternoon.
[ترجمه ترگمان]نم نم باران تمام بعد از ظهر فرو ریخت
[ترجمه گوگل]ابریشم در تمام روز بعد از ظهر سقوط کرد

8. A fine drizzle began to veil the hills.
[ترجمه ترگمان]باران ریزی بر روی تپه ها نقش بست
[ترجمه گوگل]حصیری خوب شروع به تپه ها نمود

9. Drizzle the lemon juice over the fish.
[ترجمه ترگمان]عصاره لیمو را روی ماهی Drizzle
[ترجمه گوگل]آب لیمو را روی ماهی بگذارید

10. Drizzle the syrup over the warm cake.
[ترجمه ترگمان]شربت را از روی کیک گرم پر کنید
[ترجمه گوگل]شربت را بر روی کیک گرم بریزید

11. We walked home through the drizzle.
[ترجمه ترگمان]از خلال نم نم باران به سوی خانه راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما از طریق یخ زدگی به خانه رفتیم

12. The forecast for tomorrow is mist and drizzle.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی فردا مه و باران می بارد
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود برای فردا رطوبت و رطوبت باشد

13. A light drizzle had started by the time we left.
[ترجمه ترگمان]وقتی از آنجا بیرون رفتیم نم نم باران شروع شد
[ترجمه گوگل]منحصر به فرد از زمان ترک ما آغاز شد

14. Serve the pasta hot with a drizzle of olive oil.
[ترجمه ترگمان]این پاستا را با نم نم باران زیتون سرو کنید
[ترجمه گوگل]خمیر پاستا را با خامه ای از روغن زیتون سرو کنید

It drizzled all day.

تمام روز باران نم‌نم می‌بارید.


Gradually the drizzle turned into a rainstorm.

ریز بار کم‌کم تبدیل به رگبار شد.


پیشنهاد کاربران

باران نم نم

پاشیدن

Rain lightly

Drizzl
یعنی : نم نم بارون

drizzle ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: باران‏ریزه
تعریف: بارانی که قطر قطرات آن کمتر از 0/5 میلی متر باشد


کلمات دیگر: