کلمه جو
صفحه اصلی

brook


نهر (کوچکتر از رود و بزرگتر از جوی)، جویبار، مادی، تکاب، (معمولا به صورت منفی با: not و no) تحمل کردن، زیر بار رفتن، تاب آوردن، یارای چیزی را داشتن، تحمل کردن

انگلیسی به فارسی

جوی، جو، تحمل کردن‌، زیرباررفتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small freshwater stream.
مترادف: creek, stream
مشابه: branch, brooklet, rill, rivulet, runlet, runnel, streamlet, tributary

• small stream, rivulet
bear, suffer, tolerate
a brook is a small stream.
if you will not brook something, you will not allow it or accept it.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] جویبار
[آب و خاک] نهر، رودخانه کوچک

مترادف و متضاد

stream of water


Synonyms: beck, branch, burn, creek, rill, rindle, river, rivulet, run, runnel, streamlet, watercourse


endure, accept


Synonyms: abide, allow, bear, be big, countenance, go, hang in, hang in there, hear of, live with, put up with, sit tight, stand, stomach, suffer, support, swallow, take, tolerate, withstand


جملات نمونه

1. a laughing brook
جویباری فرح بخش

2. i will brook no interference
هیچگونه مداخله ای را تحمل نخواهم کرد.

3. he muddled the brook with his splashing
با جست و خیز خود،جوی را گل آلود کرد.

4. horses crossing the brook muddied its water
اسب هایی که از نهر رد می شدند آب آن را گل آلود می کردند.

5. he easily jumped the brook
او به آسانی از روی جوی پرید.

6. he leaped over the brook
او از روی جوی پرید.

7. prostitutes sat by the brook and exposed their thighs and breasts to the passersby
روسپی ها در کنار نهر نشسته و ران ها و سینه های خود را در معرض دید رهگذران قرار می دادند.

8. the murmur of the distant brook was like a lullaby
زمزمه ی جویبار دور دست شبیه به لالایی بود.

9. the cool waters of a mountain brook
آبهای سرد جویبار کوهستانی

10. the lovers sat by a lapsing brook
عشاق کنار جوی روانی نشستند.

11. he fell prone upon the ground and drank from the brook
او روی زمین دمر شد و از جوی آب نوشید.

12. The brook meanders through the valley.
[ترجمه ترگمان]صدای جویباری از میان دره به گوش رسید
[ترجمه گوگل]بروک از طریق دره

13. He won't brook any criticism of his work.
[ترجمه ترگمان]از کارش هیچ شکایتی نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]او انتقادی از کار او نخواهد داشت

14. The bird muddled the brook with its splashings.
[ترجمه ترگمان]پرنده با its جویبار را مغشوش می کرد
[ترجمه گوگل]این پرنده پرچم را با زلزله زدگی اش نابود کرد

15. She would brook no criticism of her son.
[ترجمه ترگمان]از پسرش انتقاد نمی کرد
[ترجمه گوگل]او هیچ انتقادی از پسرش نداشت

16. She won't brook any criticism of her work.
[ترجمه ترگمان]از کارش هیچ شکایتی نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]او انتقادی از کار او نخواهد داشت

17. Brook has sifted the evidence and summarises it clearly.
[ترجمه ترگمان]بروک مدارک را بررسی کرده و به وضوح آن را بررسی کرده است
[ترجمه گوگل]بروک شواهدی را به دست آورده است و به روشنی خلاصه شده است

the cool waters of a mountain brook

آبهای سرد جویبار کوهستانی


I will brook no interference.

هیچ‌گونه مداخله‌ای را تحمل نخواهم کرد.


پیشنهاد کاربران

نهر


کلمات دیگر: