ملی، سرتاسری، وابسته به همه ی ملت یا کشور، در سرتاسر کشور
nationwide
ملی، سرتاسری، وابسته به همه ی ملت یا کشور، در سرتاسر کشور
انگلیسی به فارسی
در سرتاسر کشور
در سراسر کشور، در سرتاسر کشور
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: throughout or over the entire nation.
• extending throughout the nation, throughout the country
throughout a nation
a nationwide activity happens in all parts of a country. attributive adjective here but can also be used as an adverb. e.g. she had lectured nationwide to various organizations.
throughout a nation
a nationwide activity happens in all parts of a country. attributive adjective here but can also be used as an adverb. e.g. she had lectured nationwide to various organizations.
جملات نمونه
1. nationwide elections
انتخابات سرتاسری کشور
2. nationwide elections
انتخابات سرتاسر کشور
3. This is a nationwide campaign to recruit women into trade unions.
[ترجمه ترگمان]این یک فعالیت ملی برای استخدام زنان در اتحادیه های تجاری است
[ترجمه گوگل]این یک کمپین سراسری برای استخدام زنان در اتحادیه های کارگری است
[ترجمه گوگل]این یک کمپین سراسری برای استخدام زنان در اتحادیه های کارگری است
4. The rising number of car crimes is a nationwide problem.
[ترجمه ترگمان]افزایش تعداد جرائم خودروها یک مشکل در سراسر کشور است
[ترجمه گوگل]تعداد روزافزون جرایم خودرویی یک مشکل ملی است
[ترجمه گوگل]تعداد روزافزون جرایم خودرویی یک مشکل ملی است
5. A nationwide poll revealed different food preferences in the North and the South.
[ترجمه ترگمان]یک نظرسنجی در سراسر کشور اولویت های غذایی مختلفی را در شمال و جنوب نشان داد
[ترجمه گوگل]نظرسنجی در سراسر کشور، تنظیمات غذایی مختلف در شمال و جنوب را نشان داد
[ترجمه گوگل]نظرسنجی در سراسر کشور، تنظیمات غذایی مختلف در شمال و جنوب را نشان داد
6. It will close more than 200 stores nationwide resulting in the layoffs of an estimated 000 employees.
[ترجمه ترگمان]این شرکت بیش از ۲۰۰ فروشگاه را در سراسر کشور به کار خواهد برد که منجر به اخراج ۱۰،۰۰۰ نفر از کارکنان خواهد شد
[ترجمه گوگل]بیش از 200 فروشگاه در سراسر کشور بسته خواهد شد و اخراج 000 نفر از کارکنان تخمین زده می شود
[ترجمه گوگل]بیش از 200 فروشگاه در سراسر کشور بسته خواهد شد و اخراج 000 نفر از کارکنان تخمین زده می شود
7. Nationwide industrial action began earlier this week, when staff at most banks walked out.
[ترجمه ترگمان]اقدام صنعتی در سراسر کشور در اوایل این هفته آغاز شد، در حالی که کارکنان بسیاری از بانک ها پیاده شدند
[ترجمه گوگل]اقدامات صنعتی در سراسر کشور در اوایل این هفته آغاز شد، زمانی که کارکنان در بیشتر بانک ها از آن خارج شدند
[ترجمه گوگل]اقدامات صنعتی در سراسر کشور در اوایل این هفته آغاز شد، زمانی که کارکنان در بیشتر بانک ها از آن خارج شدند
8. They went over nationwide in search of uranium mines.
[ترجمه ترگمان]آن ها در جستجوی معادن اورانیوم در سراسر کشور به سر می برند
[ترجمه گوگل]آنها در جستجوی معادن اورانیوم بودند
[ترجمه گوگل]آنها در جستجوی معادن اورانیوم بودند
9. Women's groups have demanded a nationwide assault on sexism in the workplace.
[ترجمه ترگمان]گروه های زنان خواستار حمله سراسری به تبعیض جنسیتی در محل کار شده اند
[ترجمه گوگل]گروه های زنان خواستار حمله علیه جنسیت در محل کار در سراسر کشور شده اند
[ترجمه گوگل]گروه های زنان خواستار حمله علیه جنسیت در محل کار در سراسر کشور شده اند
10. The company has over 500 stores nationwide.
[ترجمه ترگمان]این شرکت بیش از ۵۰۰ فروشگاه در سراسر کشور دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای بیش از 500 فروشگاه در سراسر کشور است
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای بیش از 500 فروشگاه در سراسر کشور است
11. Police have launched a nationwide manhunt .
[ترجمه ترگمان]پلیس عملیات تجسس در سراسر کشور را آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس یک قاتل مردمی را راه اندازی کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس یک قاتل مردمی را راه اندازی کرده است
12. There were more than 5000 contestants in this nationwide composition competition.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۵۰۰۰ شرکت کننده در این رقابت در سطح ملی حضور داشتند
[ترجمه گوگل]در این رقابت ترکیب ملی بیش از 5000 شرکت کننده وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این رقابت ترکیب ملی بیش از 5000 شرکت کننده وجود دارد
13. Police launched a nationwide hunt for the woman, amid fears for her safety.
[ترجمه ترگمان]پلیس در میان ترس از امنیت خود یک شکار سراسری را برای این زن آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس شکار در سراسر کشور را برای زن آغاز کرد، در میان ترس برای ایمنی او
[ترجمه گوگل]پلیس شکار در سراسر کشور را برای زن آغاز کرد، در میان ترس برای ایمنی او
14. Some miners are calling for a nationwide strike in support of their sacked colleagues.
[ترجمه ترگمان]برخی از معدنچیان تقاضای اعتصاب سراسری در حمایت از همکاران خود را دارند
[ترجمه گوگل]برخی از معدنچیان خواستار اعتصاب در سراسر کشور در حمایت از همکاران خود شدند
[ترجمه گوگل]برخی از معدنچیان خواستار اعتصاب در سراسر کشور در حمایت از همکاران خود شدند
15. The ANC is about to launch a nationwide recruitment drive.
[ترجمه ترگمان]کنگره ملی آفریقا قصد دارد تا یک برنامه استخدام ملی را راه اندازی کند
[ترجمه گوگل]ANC در حال راه اندازی یک رانندگی در سراسر کشور است
[ترجمه گوگل]ANC در حال راه اندازی یک رانندگی در سراسر کشور است
nationwide elections
انتخابات سرتاسری کشور
پیشنهاد کاربران
سراسر کشور
سراسری ( سراسر یک کشور )
جای جایِ سرزمین
کلمات دیگر: