کلمه جو
صفحه اصلی

paddler


پارو زن

انگلیسی به فارسی

پارو زن


انگلیسی به انگلیسی

• one who paddles

جملات نمونه

1. She is a steady inland and sea paddler but had never been in a sea kayak.
[ترجمه ترگمان]او در اعماق دریا و دریا زندگی می کند، اما هرگز با قایق پارویی در دریا نبوده است
[ترجمه گوگل]او یک بادکنک ساحلی و ساحلی مداوم است اما هرگز در قایقرانی دریایی نبوده است

2. Additional penalties A paddler at a Nottingham regatta this year will receive a 1 point penalty for paddling with an underweight boat.
[ترجمه ترگمان]مجازات های دیگر در یک قایق رانی در ناتینگهام در سال جاری یک ضربه پنالتی به عنوان یک قایق با وزن کم دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]مجازات های دیگر یک ساله در یک رشته ناتینگهام در سال جاری یک پنالتی برای یک قایق با وزن کم دریافت خواهد کرد

3. By contrast, a recreational paddler in a remote gorge will want to maximize safety and minimize energy expenditure.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، یک paddler تفریحی در یک تنگه دوردست خواستار به حداکثر رساندن ایمنی و به حداقل رساندن هزینه های انرژی خواهد بود
[ترجمه گوگل]در مقابل، یک مسافر تفریحی در یک غار از راه دور می خواهد به حداکثر رساندن ایمنی و به حداقل رساندن هزینه های انرژی

4. There was no better paddler, no better steersman than my brother.
[ترجمه ترگمان]There بهتر از برادر من نبود، no بهتر از برادر من بود
[ترجمه گوگل]هیچ کارگر بهتر نبود، هیچ هدایتگر بهتر از برادر من بود

5. Oh, there you are, old water paddler, " she said. "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" اوه، آنجا تو آب شیرین و قدیمی هستی
[ترجمه گوگل]او گفت، شما وجود دارد، آبگرم قدیمی آب، 'او گفت '

6. The paddler in the front of the canoe missed a stroke.
[ترجمه ترگمان]قایق در جلوی قایق یک سکته را از دست داد
[ترجمه گوگل]بالابر در مقابل قایق رانی سکته مغزی را از دست داد

7. I can easily bring down the paddler.
[ترجمه ترگمان] به راحتی میتونم \"paddler\" رو نابود کنم
[ترجمه گوگل]من به راحتی می توانم کمکتان کنم

8. Li Jiawei, the Beijing-born paddler, will carry Singapore's flag at the opening ceremony of the Beijing Olympic Games.
[ترجمه ترگمان]لی Jiawei، paddler متولد پکن، پرچم سنگاپور را در مراسم افتتاحیه بازی های المپیک پکن حمل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]لی جیوای، سرپرست پکن متولد پکن، در مراسم افتتاحیه بازی های المپیک پکن، پرچم سنگاپور را حمل خواهد کرد

9. My old brother is a skilful paddler.
[ترجمه ترگمان]برادر پیرم، یک آدم ماهر و ماهر است
[ترجمه گوگل]برادر قدیمی من یک کوهنورد باهوش است

10. First he swam out shining his torch for the paddler to see.
[ترجمه ترگمان]ابتدا به بیرون شنا کرد و مشعل خود را برای دیدن paddler بیرون آورد
[ترجمه گوگل]ابتدا او را فریاد زد چراغ او را برای دیدار بچه

11. Also new is the Spectrum S, a smaller version of the touring single for the lighter paddler.
[ترجمه ترگمان]همچنین، the S، نسخه کوچکتری از تور touring برای paddler سبک تر است
[ترجمه گوگل]همچنین جدید Spectrum S، نسخه کوچکتر از یک تور تنها برای مسافر سبکتر است

12. Skip to next paragraph When she was her parents, both sports enthusiasts, took her to a table tennis training center here in their hometown, hoping to turn her into a championship paddler.
[ترجمه ترگمان]پرش به پاراگراف بعدی وقتی او پدر و مادر او بود، هر دو علاقه مندان به ورزش او را به یک مرکز آموزش تنیس روی میز در شهر خود بردند و امیدوار بودند که او را تبدیل به یک مسابقه قهرمانی کنند
[ترجمه گوگل]پرش به پاراگراف بعدی وقتی که پدر و مادرش هر دو علاقه مندان به ورزش بود، او را به یک مرکز آموزش تنیس روی میز در شهر خودشان بردند و امیدوار بودند که او را به عنوان قهرمانی در مسابقات قهرمانی تبدیل کنند

13. Extremely long, obstructed, or very violent rapids which expose a paddler to added risk.
[ترجمه ترگمان]بسیار بلند، مسدود، یا بسیار خشن، که a را در معرض خطر اضافه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]رعد و برق بسیار طولانی، مبهم و یا بسیار خشونت آمیز است که باعث می شود یک راننده به خطر اضافه شود

14. This means that if the kayak capsizes it will not fill with water and the paddler can, with a manoeuvre known as an "Eskimo roll", right the boat again.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که اگر کایاک kayak با آب پر شود و the می تواند با یک مانور که به عنوان \"رول Eskimo\" شناخته می شود، دوباره قایق را درست کند
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که اگر کایاک کاپیتش کند، آب آن را پر نمی کند و قایقرانی می تواند با یک مانور شناخته شده به عنوان رول اسکیمو، راست قایق را دوباره ببندد


کلمات دیگر: