کلمه جو
صفحه اصلی

occultist


جستجو کننده علوم پوشیده

انگلیسی به فارسی

مخفیگاه


انگلیسی به انگلیسی

• mystic, cabalist, supernaturalist; one who deals with the occult

جملات نمونه

1. Occultists also claim to cast out demons affecting or possessing one of their number, and even friends outside their magic circles.
[ترجمه ترگمان]Occultists همچنین ادعا می کنند که شیاطین را در حال تاثیر گذاشتن یا داشتن یکی از تعداد آن ها، و حتی دوستان خارج از قلمرو جادویی شان
[ترجمه گوگل]محصورین همچنین ادعا می کنند که شیاطین را که در معرض یا داشتن یکی از عدد آنها قرار دارند و حتی دوستان خارج از حلقه های جادویی خود را از بین ببرند

2. Occultists and some clairvoyants claim that this is the astral body.
[ترجمه ترگمان]Occultists و برخی clairvoyants ادعا می کنند که این بدن astral است
[ترجمه گوگل]حوادث و برخی ابهام ها ادعا می کنند که این بدن عارفانه است

3. The occultist, Dion Fortune, wrote that the best place to wake the old gods is on chalk.
[ترجمه ترگمان]The، دیون، نوشت که بهترین مکان برای بیدار کردن خدایان کهن بر روی گچ است
[ترجمه گوگل]دایان فورچون، مدافع حقوق بشر، نوشت که بهترین مکان برای خدایان قدیم خاموش است بر روی گچ

4. Continuing the story of an occultist anti-hero seeking immortality and world domination.
[ترجمه ترگمان]ادامه داستان یک قهرمان ضد قهرمان که به دنبال جاودانگی و سلطه جهانی است
[ترجمه گوگل]ادامه داستان یک ضد قهرمان مخفی به دنبال جاودانگی و سلطه بر جهان است

5. The celebrated Italian Catholic occultist, known as "the last of the magicians"; elaborate, two part, two - tone jewel with ten Austrian crystals.
[ترجمه ترگمان]The کاتولیک ایتالیایی معروف به \"آخرین جادوگر\" معروف است؛ دو قسمت، یک تکه جواهر دو طرفه با ده کریستال های اتریشی
[ترجمه گوگل]معروف افتخار کاتولیک ایتالیایی، به نام 'آخرین جادوگران'؛ استادانه، دو بخش، جواهر دو طنایی با ده کریستال اتریشی

6. A olonia, the first Occultist Vendor, now sells jewelry.
[ترجمه ترگمان]یک فروشنده دوره گرد، اولین فروشنده فروشنده، اکنون جواهرات می فروشد
[ترجمه گوگل]اولونیا، اولین فروشندگان حادثه، اکنون جواهرات را به فروش می رساند

7. To offer such intercession is considered at least a presumption and at worst occultist, using the magic of candles.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد چنین intercession، حداقل یک فرض و در بدترین حالت، با استفاده از جادوی شمع در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]برای ارائه چنین شکنجه حداقل فرض و در بدترین مخفیگاه، با استفاده از سحر و جادو شمع در نظر گرفته شده است

8. Ford, though pushing 60, would return as the globe trotting archaeologist, occultist and Nazi - fighter.
[ترجمه ترگمان]فورد، با این که ۶۰ ساله را هل می دهد، به عنوان باستان شناس جهان، occultist و جنگنده آلمان به جهان باز خواهد گشت
[ترجمه گوگل]فورد، هرچند 60 ساله است، به عنوان باستان شناس، نزاع و نازی جنگجو به عنوان سرتاسر دنیا باز خواهد گشت

پیشنهاد کاربران

اَسراردان - سِردان

معتقد به علوم خَفیّه یا علوم غریبه


کلمات دیگر: