کلمه جو
صفحه اصلی

painstakingly

انگلیسی به فارسی

به سختی، با مشقت، پر دردسر


به سختی


انگلیسی به انگلیسی

• carefully; meticulously; diligently

جملات نمونه

1. He's always painstakingly at his books.
[ترجمه ترگمان]همیشه با دقت به کتاب هایش نگاه می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه در کتابهایش دقت داشته است

2. The old painting was painstakingly restored.
[ترجمه ترگمان]نقاشی قدیمی با دقت باز شده بود
[ترجمه گوگل]نقاشی قدیمی با دقت بازسازی شد

3. The building has been painstakingly restored to all its former elegance.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان با زحمت به همه شکوه و شکوه سابق خود بازگشته است
[ترجمه گوگل]ساختمان به شدت به تمام ظرافت سابق خود بازگشته است

4. Broken bones were painstakingly pieced together and reshaped.
[ترجمه ترگمان]استخوان های شکسته با دقت به هم چیده شده بودند و تغییر شکل داده بودند
[ترجمه گوگل]استخوان های شکسته به شدت با هم مخلوط شده و تغییر شکل داده شده اند

5. She painstakingly explained how the machine worked.
[ترجمه ترگمان]با دقت توضیح می داد که دستگاه چگونه کار می کند
[ترجمه گوگل]او دقیقا توضیح داد که ماشین چگونه کار می کند

6. The organisation he had so painstakingly built up had successfully weathered several crises over the past week.
[ترجمه ترگمان]سازمانی که او با زحمت زیاد ساخته بود، چندین بحران را در طول هفته گذشته با موفقیت پشت سر گذاشته بود
[ترجمه گوگل]سازمان هایی که او تا کنون ساخته بود، طی چند هفته گذشته چندین بحران را تجربه کرده است

7. They measured it all out painstakingly.
[ترجمه ترگمان]با زحمت آن را اندازه گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها همه چیز را با دقت بررسی کردند

8. He has painstakingly stripped the cheap latex paint away from an elaborately painted mural recalling grander days.
[ترجمه ترگمان]با دقت لباس لاتکس ارزان قیمت را از روی نقاشی دیواری نقاشی کشیده که days را به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]او به سختی از نقاشی لاتکس ارزان استفاده کرده است

9. For twenty-five years he painstakingly amassed evidence to support his hypothesis.
[ترجمه ترگمان]او به مدت بیست و پنج سال شواهدی را جمع آوری کرد تا از فرضیه خود حمایت کند
[ترجمه گوگل]برای بیست و پنج سال او به سختی جمع آوری شواهد برای حمایت از فرضیه خود

10. Rotting food, excrement, broken glass had to be painstakingly cleaned up later.
[ترجمه ترگمان]غذای فاسد شده، مدفوع و شیشه شکسته مجبور بودند بعدا با دقت و زحمت آن را تمیز کنند
[ترجمه گوگل]مواد غذایی فاسد، دفع ادرار، شیشه های شکسته باید بعدا با دقت تمیز شوند

11. He divided the carpet into sections and painstakingly covered it with strips of Sellotape.
[ترجمه ترگمان]فرش را به چند قسمت تقسیم کرد و با زحمت آن را با نواری از چسب نواری پوشاند
[ترجمه گوگل]او فرش را به بخش ها تقسیم کرد و به سختی آن را با نوارهای Sellotape پوشانید

12. So much for the truce, painstakingly pieced together by Bill Clinton and his unique brand of insomnia diplomacy.
[ترجمه ترگمان]این هم برای آتش بس، با زحمت فراوان، کنار بیل کلینتون و مارک منحصر به فرد او از دیپلماسی بی خوابی
[ترجمه گوگل]بسیار برای آتش بس، بلافاصله توسط بیل کلینتون و مارک منحصر به فرد خود را از دیپلماسی بی خوابی سوار شد

13. The letter's painstakingly constructed diplomatic language continued to cause translation problems, even after both sides had agreed it.
[ترجمه ترگمان]این نامه با زحمت به زبان دیپلماتیک ساخته شد تا مشکلات ترجمه را ایجاد کند، حتی پس از اینکه هر دو طرف موافقت کردند
[ترجمه گوگل]حتی پس از اینکه طرفین این توافق را پذیرفتند، نامه های دیپلماتیک ساخته شده به شدت با مشکل مواجه شدند

14. Doctors painstakingly pieced together the broken bones.
[ترجمه ترگمان]پزشکان با دقت استخوان های شکسته را با هم ترکیب می کنند
[ترجمه گوگل]پزشکان به شدت با شکستن استخوانها شکست خوردند

15. Every aspect of the original has been closely studied and painstakingly reconstructed.
[ترجمه ترگمان]هر جنبه از اصل به دقت مورد مطالعه قرار گرفته و با زحمت بازسازی شده است
[ترجمه گوگل]هر جنبه ای از اصل با دقت مورد بررسی قرار گرفته و به شدت مورد بازسازی قرار گرفته است

پیشنهاد کاربران

به سختی، با مشقت

Carefully, with great attention to detail

با احتیاط و آرام و بی درد

پر دردسر

با دقت زیاد

با دقت و تمرکز به چیزی نگاه کردن


با دقت و سختی

بسیار دقیق و کامل

با احتیاط و دقیق


کلمات دیگر: