1. Citizenship is about the sense of nationhood.
[ترجمه ترگمان]شهروندی در مورد مفهوم ملت است
[ترجمه گوگل]شهروندی در مورد حس ملیت است
2. It is that it has lost its nationhood.
[ترجمه ترگمان]این است که کشور همسایه خود را از دست داده است
[ترجمه گوگل]این است که کشور خود را از دست داده است
3. It seemed a poor candidate for nationhood.
[ترجمه ترگمان] به نظر یه کاندیدای فقیر برای \"nationhood\" بوده
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید یک نامزد ضعیف برای ملیت است
4. Their commitment to nationhood had been forged long before.
[ترجمه ترگمان]تعهد آن ها به nationhood مدت ها پیش ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]تعهد آنها نسبت به ملت به مدت طولانی جعل شده است
5. The travail of nationhood required above all economic and social progress.
[ترجمه ترگمان]فعل و انفعالات کشور به مراتب بیشتر از همه پیشرفت اقتصادی و اجتماعی است
[ترجمه گوگل]ضربان قومیت در تمام پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی مورد نیاز بود
6. Now they were fiercely proud of their nationhood, passionately patriotic.
[ترجمه ترگمان]اکنون آنان به شدت از nationhood و وطن پرستی خود مغرور بودند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها به شدت مفتخر به کشور خود، پرشور وطن پرست بودند
7. To them, the monarchy is the special symbol of nationhood.
[ترجمه ترگمان]برای آن ها، سلطنت نماد خاص ملت است
[ترجمه گوگل]به آنها پادشاهی نماد ویژه ملت است
8. Great care was taken to inculcate the values of nationhood and family.
[ترجمه ترگمان]مراقبت زیادی برای القای ارزش های خانواده و خانواده به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]مراقبت های زیادی برای به وجود آوردن ارزش های ملیت و خانواده انجام گرفت
9. An interior from a Maryland farmhouse shows that with nationhood comes a fully developed appreciation of fine furniture and decorative pieces.
[ترجمه ترگمان]یک فضای داخلی از یک خانه روستایی در مریلند نشان می دهد که با کشور همسایه یک قدردانی کامل از مبلمان خوب و قطعات تزئینی به دست می آید
[ترجمه گوگل]داخلی از یک خانه ی خانه ی مریلند نشان می دهد که با ملیت، به طور کامل توسعه یافته از مبلمان زیبا و قطعات تزئینی می آید
10. Maybe they also came to reaffirm a sense of nationhood barely a decade after the agony of civil war.
[ترجمه ترگمان]شاید آن ها همچنین برای تاکید مجدد یک حس ملیت به مدت یک دهه پس از عذاب جنگ داخلی آمده بودند
[ترجمه گوگل]شاید آنها نیز به سختی یک دهه پس از آزار و اذیت جنگ داخلی مجددا تأیید کردند
11. They tried to build nations; as they depart, so does the idea of nationhood.
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کردند تا ملت ها را بسازند؛ همینکه آن ها رفتند، ایده ملت همسایه هم همین است
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند ملت ها را بسازند؛ همانطور که آنها می روند، ایده ی ملیت نیز وجود دارد
12. Yet postwar experience has shown that the formal foundations of the state were not the sinequanon of nationhood.
[ترجمه ترگمان]با این حال تجربه پس از جنگ نشان داده است که بنیادهای رسمی دولت the کشور نیست
[ترجمه گوگل]با این حال، تجربه پس از جنگ نشان داده است که پایه های رسمی دولت نه تنها از نظر ملیت نیست
13. He led America out of revolutionary victory into infant nationhood.
[ترجمه ترگمان]او آمریکا را از یک پیروزی انقلابی در کشور همسایه به دنیا آورد
[ترجمه گوگل]او رهبری آمریکا را از پیروزی انقلابی در ملت زودگذر رهبری کرد
14. This was a troubling essay on the anatomy of nationhood.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نگران کننده درباره آناتومی of بود
[ترجمه گوگل]این یک مقاله مضر درباره آناتومی ملت بود