کلمه جو
صفحه اصلی

quavering

انگلیسی به فارسی

کوبیدن، لرزاندن، ارتعاش داشتن


انگلیسی به انگلیسی

• tremulous; quivering

جملات نمونه

1. the old man had a quavering voice
پیر مرد صدای لرزانی داشت.

2. Her top notes quavered a little.
[ترجمه ترگمان]نوشته های بالای سرش اندکی می لرزید
[ترجمه گوگل]نکات برجسته اش کمی کم رنگ شده است

3. Her voice began to quaver and I thought she was going to cry.
[ترجمه ترگمان]صدایش شروع به لرزیدن کرد و من فکر کردم که او می خواهد گریه کند
[ترجمه گوگل]صدای او شروع به خندیدن کرد و من فکر کردم او قصد دارد گریه کند

4. Her voice quavered and she fell silent.
[ترجمه ترگمان]صدایش می لرزید و خاموش شد
[ترجمه گوگل]صدای او دمیده شد و سکوت کرد

5. His body quavered a little when he saw the teacher coming towards him.
[ترجمه ترگمان]وقتی دید که معلم به سوی او می آید، بدنش کمی می لرزید
[ترجمه گوگل]بدنش کمی وقتی که معلم را به سمت او می دید، کمی پریده بود

6. There was a quaver in Beryl's voice.
[ترجمه ترگمان]صدای سم شنیده شد
[ترجمه گوگل]در صدای بریل صدای دلنشین وجود داشت

7. Quavers, crotchets and minims are three of the different lengths of note in written music.
[ترجمه ترگمان]quavers، crotchets و minims سه مورد از طول مختلف یادداشت در موسیقی نوشتاری هستند
[ترجمه گوگل]کوارورها، کراوات و مینیم ها از سه بعد مختلف در موسیقی نوشتاری استفاده می شود

8. You could hear the quaver in her voice.
[ترجمه ترگمان]صدای لرزان صدایش را می شنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید صدای خنده را بشنوید

9. There was a quaver in her voice as she thanked her staff for all their support.
[ترجمه ترگمان]در حالی که از چوب دستی اش برای همه حمایت خود تشکر می کرد، لرزشی در صدایش بود
[ترجمه گوگل]در صدای او دچار آشفتگی شد و از کارکنانش برای حمایت از آنها تشکر کرد

10. His high notes quavered when he sang the "Internationale".
[ترجمه ترگمان]وقتی او آهنگ \"Internationale\" را خواند، نت های بلند او به لرزه درآمد
[ترجمه گوگل]نکات برجسته او هنگام آواز خواندن 'بین المللی' موج می زدند

11. The young man's voice quavered when speaking to large audiences.
[ترجمه ترگمان]صدای مرد جوان به هنگام صحبت با مخاطبان بزرگ می لرزید
[ترجمه گوگل]صدای مرد جوان هنگام صحبت کردن با مخاطبان بزرگ دچار سوء تفاهم شد

12. The children quavered out their little song.
[ترجمه ترگمان]بچه ها سرود کوچک خود را به صدا درآوردند
[ترجمه گوگل]بچه ها آواز کمتری را از خود دور کردند

13. She quavered out her bitter experience.
[ترجمه ترگمان]او تجربه تلخ خود را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او تجربه تلخ خود را از دست داد

14. There was a quaver in her voice.
[ترجمه ترگمان]صدایی لرزان در صدایش بود
[ترجمه گوگل]یک صدای خشن در صدای او وجود داشت

پیشنهاد کاربران

لرزان


کلمات دیگر: