کلمه جو
صفحه اصلی

palimpsest


(کاغذ یا پوست آهو یا لوحه که برای صرفه جویی متن آن را به طور ناقص پاک کرده و روی آن دوباره یا چند باره نگاشته اند) چند نگاره، چند نگاشته، نسخه خطی یا دست نوشته ای که نوشته ء روی ان پاک شده ودوباره رویش نوشته باشند

انگلیسی به فارسی

نسخه خطی یا دست نوشته ای که نوشته روی آن پاک شده ودوباره رویش نوشته باشند


palimpsest


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a piece of parchment or other writing material on which a text has been written over one or more earlier texts that are still partially visible.

• parchment or tablet that has been erased for reuse, writing surface that has been used and wiped clean

جملات نمونه

1. The whole discordant palimpsest of photographic realities with which we are daily bombarded is communicated in the microcosm of a single canvas.
[ترجمه ترگمان]مجموعه کاملی از واقعیات عکاسی که ما هر روز با آن بمباران می کنیم در عالم صغیر از یک بوم مجرد منتقل می شود
[ترجمه گوگل]تمام پراکندگی ناهماهنگی از واقعیت های عکاسی که بطور روزانه ما بمباران می شود، در یک میکروسکوپ بوم تکثیر می شود

2. Palimpsest is a metaphor commonly used by deconstructionists, particularly Jacques Derrida.
[ترجمه ترگمان]palimpsest یک استعاره است که معمولا توسط deconstructionists، به خصوص ژاک دریدا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]Palimpsest یک استعاره است که اغلب توسط deconstructionists ها استفاده می شود، به ویژه ژاک دریدا

3. Instead of adding a new layer to the palimpsest of the Great Plains, strip-mining destroys the palimpsest itself.
[ترجمه ترگمان]به جای اضافه کردن یک لایه جدید به the دشت های بزرگ، strip، خود palimpsest را نابود می کند
[ترجمه گوگل]به جای اضافه کردن یک لایه جدید به palimpsest از دشت های بزرگ، نوار غزه از بین می برد palimpsest خود

4. Palimpsest: On the Traces of Fairy Tale Rewriting in "Glass Coffin" by A. S. Byatt.
[ترجمه ترگمان]palimpsest: در اثر \"داستان پری\" در \"تابوت شیشه ای\" اثر آ اس Byatt
[ترجمه گوگل]Palimpsest در ردیابی داستان پری بازنویسی در 'تابلو شیشه ای' توسط A S Byatt

5. All history was a palimpsest, scraped clean and reinscribed as often as was necessary.
[ترجمه ترگمان]تمام تاریخ محو شده بود، پاک و پاکیزه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]تمام تاریخ، یک تمسخر بود، تمیز و مجددا شناسایی شد که اغلب لازم بود

6. Land is the palimpsest of human needs, desires, meaning, greed, and fears.
[ترجمه ترگمان]زمین the نیازهای انسانی، آرزوها، معنا، طمع و ترس است
[ترجمه گوگل]زمین زمین پر از نیازهای انسان، خواسته ها، معنا، حرص و طمع و ترس است

7. Moreover, preserving the spatial forms and making a palimpsest of the space allowed the process of revitalization as a double edges sword to carve the city's history and culture face.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، حفظ اشکال فضایی و ایجاد فضایی از فضا اجازه می دهد که فرآیند تجدید حیات به عنوان یک شمشیر دو لبه برای حکاکی بر تاریخ و چهره فرهنگ این شهر ایجاد شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حفظ اشکال فضایی و ایجاد یک فضاپیمای فضایی، روند تجدید حیات را به عنوان یک شمشیر لبه های دو طرفه به منظور برش چهره تاریخ و فرهنگ شهر مورد استفاده قرار داد

8. All history was a palimpsest, scraped clean and reinscribed exactly as often as was necessary.
[ترجمه ترگمان]تمام تاریخ محو شده بود، پاک و پاکیزه به نظر می رسید و دقیقا به همان اندازه که لازم بود، تمیز و پاکیزه بود
[ترجمه گوگل]تمام تاریخ یک پیمپلست بود، تمیز و مرتب شده بود دقیقا همانطور که اغلب لازم بود

9. Some of it is lost, as the DNA palimpsest has been erased and re - written.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن گم شده اند چون DNA DNA پاک شده و دوباره نوشته شده است
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها از بین رفته است، زیرا DNA palimpsest پاک شده و دوباره نوشته شده است

10. Once again the novel repeatedly turns inwards to examine its own nature, presenting itself as a kind of palimpsest.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر رمان به طور مکرر به داخل خم می شود تا ماهیت خود را مورد بررسی قرار دهد و خود را به عنوان نوعی of معرفی کند
[ترجمه گوگل]بار دیگر، رمان بارها و بارها به نوبه خود به بررسی طبیعت خود می پردازد و خود را به عنوان یک نوع پیمپیست معرفی می کند

11. It may be wove paper, vellum-smooth and shiny, or a bit of scrap, torn not quite straight, with a palimpsest of typed meeting-minutes showing through.
[ترجمه ترگمان]ممکن است کاغذ، پوست، پوست صاف و براق، و یا کمی scrap باشد، که کاملا مستقیم نیست، با a از یک جلسه تایپ ۱۰ دقیقه ای که از طریق آن نمایش داده می شود
[ترجمه گوگل]این ممکن است کاغذی بافته شده، دایره صاف و براق یا کمی قراضه باشد که کاملا مستقیما پاره نشده است، با یک فاصله طولانی از نشست های ملاقات تایپ شده نشان داده شده است

12. Few autobiographical works, from the respective Confessions of St. Augustine (397 CE) and Rousseau (176 to, say, Gore Vidal's Palimpsest (199, feel as warmly open as Modern Nature.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از زندگی autobiographical از اعترافات مربوط به مدرسه سنت آگوستین (۳۹۷ تا)و روسو (۱۷۶ نفر)می گوید، \"گور ویدال s\" (۱۹۹ نفر)به گرمی به عنوان طبیعت مدرن باز هستند
[ترجمه گوگل]تعداد اندکی از آثار خودآموزی، از اعترافات مربوط به سنت آگوستین (397 م) و روسو (176 ساله)، می گویند، پریسپست گور ویدال (199 ساله، به عنوان طبیعت مدرن گرم به نظر می رسد

پیشنهاد کاربران

a very old text or document in which writing has been removed and covered or replaced by new writing.
something such as a work of art that has many levels of meaning, types of style, etc. that build on each other.
مانند:
His performance is a palimpsest in which you see all the layers of a single life.
چم: یک نسخه ی خطی قدیمی که دستخوش تغییر ، جایگزینی یا حذف شده است.
یک جور اثر هنری که لایه های معنایی بسیاری دارد که روی گذشته ی آن بنا شده اند. اثر هنری ( کتاب ، رقص ، موسیقی ، تاریخ و. . . ) با اینکه بارها دستخوش تغییر یا بازسازی شده و ظاهر تازه ای به خود گرفته است ولی همچنان به ما اجازه میده که گذشته آن ( لایه ی اصلی و زیرین ) را ببینیم.


کلمات دیگر: