• country one was born and raised in
native land
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. They never saw their native land again.
[ترجمه ترگمان]آن ها دیگر سرزمین native را نمی دیدند
[ترجمه گوگل]آنها هرگز زمین بومی خود را نمی دیدند
[ترجمه گوگل]آنها هرگز زمین بومی خود را نمی دیدند
2. They cherish their native land.
[ترجمه ترگمان]آن ها سرزمین مادری خود را گرامی می دارند
[ترجمه گوگل]آنها زمین بومی خود را گرامی می دارند
[ترجمه گوگل]آنها زمین بومی خود را گرامی می دارند
3. She longed to return to her native land.
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست به سرزمین native برگردد
[ترجمه گوگل]او تمایل داشت به سرزمین مادری خود بازگردد
[ترجمه گوگل]او تمایل داشت به سرزمین مادری خود بازگردد
4. He's fiercely proud of his native land.
[ترجمه ترگمان]به شدت به سرزمین his افتخار می کند
[ترجمه گوگل]او به شدت از سرزمین بومی اش مفتخر است
[ترجمه گوگل]او به شدت از سرزمین بومی اش مفتخر است
5. Exiles long to return to their native land.
[ترجمه ترگمان]Exiles برای بازگشت به سرزمین their
[ترجمه گوگل]تبعیدان طولانی برای بازگشت به سرزمین مادری خود
[ترجمه گوگل]تبعیدان طولانی برای بازگشت به سرزمین مادری خود
6. Our fathers were exiles from their native land.
[ترجمه ترگمان]پدران ما تبعید شده بودند
[ترجمه گوگل]پدران ما تبعید از سرزمین مادری خود بودند
[ترجمه گوگل]پدران ما تبعید از سرزمین مادری خود بودند
7. He was exiled from his native land.
[ترجمه ترگمان]او از سرزمین his تبعید شده بود
[ترجمه گوگل]او از سرزمین مادریش تبعید شد
[ترجمه گوگل]او از سرزمین مادریش تبعید شد
8. This is my native land and I'll defend it with my life!
[ترجمه ترگمان]این سرزمین بومی من است و با تمام وجودم از آن دفاع خواهم کرد!
[ترجمه گوگل]این سرزمین مادری من است و من با زندگی ام دفاع میکنم!
[ترجمه گوگل]این سرزمین مادری من است و من با زندگی ام دفاع میکنم!
9. Then, as now, my native land was at a crossroads.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن سرزمین بومی من سر چهار راه بود
[ترجمه گوگل]سپس، همانطور که در حال حاضر، سرزمین مادری من در تقاطع بود
[ترجمه گوگل]سپس، همانطور که در حال حاضر، سرزمین مادری من در تقاطع بود
10. Here 1 live, constantly thinking of my native land, alas, my heart is aching.
[ترجمه ترگمان]من اینجا زندگی می کنم و دائما به سرزمین native فکر می کنم، افسوس، قلبم درد می کند
[ترجمه گوگل]در اینجا زندگی می کنند، دائما به سرزمین مادری من فکر می کنند، افسوس، قلب من درد می کند
[ترجمه گوگل]در اینجا زندگی می کنند، دائما به سرزمین مادری من فکر می کنند، افسوس، قلب من درد می کند
11. Years later, Bishop Gregory returned to his native land.
[ترجمه ترگمان]سال ها بعد، اسقف گرگوری به سرزمین مادری خود بازگشت
[ترجمه گوگل]چند سال بعد، اسقف گرگوری به سرزمین مادری خود بازگشت
[ترجمه گوگل]چند سال بعد، اسقف گرگوری به سرزمین مادری خود بازگشت
12. Their native land consisted of a central plain surrounded by mountains.
[ترجمه ترگمان]سرزمین بومی آن ها شامل یک دشت مرکزی بود که توسط کوه ها احاطه شده بود
[ترجمه گوگل]سرزمین بومی آنها شامل یک دشت مرکزی است که در اطراف کوه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سرزمین بومی آنها شامل یک دشت مرکزی است که در اطراف کوه قرار گرفته است
13. Thousands of Irish families left their native land and went to America in search of a better life.
[ترجمه ترگمان]هزاران خانواده ایرلندی زمین خود را ترک کردند و در جستجوی زندگی بهتر به آمریکا رفتند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر از خانواده های ایرلندی سرزمین بومی خود را ترک کردند و به دنبال زندگی بهتر به آمریکا رفتند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر از خانواده های ایرلندی سرزمین بومی خود را ترک کردند و به دنبال زندگی بهتر به آمریکا رفتند
14. Never see my native land again, mountains, moorlands and glens, apart from brief holiday excursions?
[ترجمه ترگمان]هرگز سرزمین مادری من، کوه ها، دره های تنگ و دره های تنگ و دور از گردش های تفریحی کوتاه را نبینید؟
[ترجمه گوگل]هرگز سرزمین مادری خود را دوباره، کوه ها، مورن ها و کوه ها، به غیر از سفرهای تعطیلات کوتاه، نمی بینید؟
[ترجمه گوگل]هرگز سرزمین مادری خود را دوباره، کوه ها، مورن ها و کوه ها، به غیر از سفرهای تعطیلات کوتاه، نمی بینید؟
15. He followed events closely in his native land, writing frequent commentaries for the press there.
[ترجمه ترگمان]او رویدادها را از نزدیک در سرزمین مادری خود دنبال کرد و تفاسیر مکرر برای مطبوعات در آنجا نوشت
[ترجمه گوگل]او از وقایع نزدیک به سرزمین مادری خود پیروی کرد، و تفسیرهای مکرر برای مطبوعات در آنجا نوشته است
[ترجمه گوگل]او از وقایع نزدیک به سرزمین مادری خود پیروی کرد، و تفسیرهای مکرر برای مطبوعات در آنجا نوشته است
پیشنهاد کاربران
وطن_میهن
سرزمین مادری
کلمات دیگر: