کلمه جو
صفحه اصلی

native speaker

انگلیسی به انگلیسی

• person who grew up speaking the language
a native speaker of a language is someone who speaks that language as their first language rather than having learnt it as a foreign language.

جملات نمونه

1. A primer is used to teach a non-reading native speaker of a language to read his own language.
[ترجمه ترگمان]از یک پرایمر برای آموزش یک گوینده بومی خواندن زبان برای خواندن زبان خودش استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک پرایمر برای آموزش زبان مادری غیر خواندن از یک زبان برای خواندن زبان خود استفاده می شود

2. This process is trivial for a native speaker of a language, however for a computer system the solution is more difficult.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند برای یک گوینده بومی یک زبان کم اهمیت است، با این حال برای یک سیستم کامپیوتری راه حل مشکل تر است
[ترجمه گوگل]این فرایند برای زبان مادری یک زبان بی اهمیت است، اما برای سیستم کامپیوتری راه حل مشکل تر است

3. They pose problems to foreign language learners and native speaker learners alike.
[ترجمه ترگمان]آن ها مشکلاتی را برای زبان آموزان زبان خارجی و learners نیز به طور یک سان مطرح می کنند
[ترجمه گوگل]آنها زبان آموزان زبان خارجی و زبان آموزان زبان مادری را به طور مساوی با مشکل مواجه می کنند

4. I can't speak English as fast as a native speaker.
[ترجمه ترگمان]نمی توانم به اندازه یک سخنگوی محلی به زبان انگلیسی حرف بزنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به زبان انگلیسی صحبت کنم به عنوان زبان مادری

5. Honor : I can speak nearly like a native speaker now.
[ترجمه ترگمان]شرف، حالا تقریبا مثل یک سخنران بومی حرف می زنم
[ترجمه گوگل]افتخار: در حال حاضر می توانم تقریبا مانند زبان مادری صحبت کنم

6. He speaks English as if he were a native speaker.
[ترجمه ترگمان]او به انگلیسی حرف می زند، گویی که یک گوینده بومی است
[ترجمه گوگل]او انگلیسی صحبت می کند، مثل اینکه او زبان مادری است

7. I thought that every native speaker spoke English like the BBC World Service reporters!
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که هر گوینده بومی مانند خبرنگاران سرویس جهانی بی بی سی انگلیسی صحبت می کند!
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که هر زبان مادری به زبان انگلیسی مانند خبرنگاران بی بی سی سرویس جهانی صحبت می کند!

8. Language: Native speaker of Mandarin, fluent in spoken and written English.
[ترجمه ترگمان]زبان: گوینده بومی ماندارین (ماندارین)، مسلط به زبان انگلیسی و نوشتاری
[ترجمه گوگل]زبان: زبان مادری ماندارین، مسلط به انگلیسی صحبت شده و نوشته شده است

9. I'm a native speaker of Bahasa Indonesia. How can I help you about the language ? Just message me if you wanna learn about it.
[ترجمه ترگمان]من یکی از اهالی بومی of اندونزی هستم چه طور می توانم در این مورد به شما کمک کنم؟ فقط اگه میخوای در موردش یاد بگیری بهم پیام بده
[ترجمه گوگل]من زبان مادری Bahasa Indonesia هستم چگونه می توانم به شما در مورد زبان کمک کنم؟ فقط اگر من بخواهم درباره آن یاد بگیرم فقط به من پیام بفرست

10. In 200 Alaska's last native speaker of Eyak died, taking the language with her.
[ترجمه ترگمان]در ۲۰۰ مارس گذشته، آخرین سخنگوی native of فوت کرد و زبان را با او در میان گذاشت
[ترجمه گوگل]در 200 سال گذشته، آلیسا، مادری ایک، درگذشت، و با زبان او صحبت می کرد

11. Are you a native speaker of English?
[ترجمه ترگمان]آیا شما یک گوینده بومی انگلیسی هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما زبان مادری انگلیسی هستید؟

12. Based on AIDUCHI of Japanese native speaker, this paper makes a functional classification of AIDUCHI of China's advanced Japanese learners, and observes how AIDUCHI is embodied in each category.
[ترجمه ترگمان]این مقاله براساس AIDUCHI کننده بومی ژاپنی، طبقه بندی عملکردی of چینی پیشرفته ژاپنی را انجام می دهد و مشاهده می کند که چگونه AIDUCHI در هر مقوله تجسم می شود
[ترجمه گوگل]بر اساس AIDUCHI از زبان مادری ژاپنی، این مقاله طبقه بندی کاربردی AIDUCHI از زبان آموزان پیشرفته ژاپن چین را به ارمغان می آورد و مشاهده می کند که چگونه AIDUCHI در هر دسته بندی ترسیم شده است

13. How many words would a non - native speaker need to understand a simplified form of English?
[ترجمه ترگمان]چگونه یک گوینده غیر بومی نیاز به درک شکل ساده ای از زبان انگلیسی دارد؟
[ترجمه گوگل]چند کلمه برای یک سخنران غیر بومی نیاز به درک یک فرم ساده انگلیسی دارد؟

14. If you're not a native speaker, you should have excellent command of written English, proper grammar, spelling and language.
[ترجمه ترگمان]اگر یک گوینده بومی نیستید، باید دستور عالی کتبی، گرامر درست، املا و زبان را داشته باشید
[ترجمه گوگل]اگر شما یک زبان مادری نیستید، باید فرمان عالی انگلیسی انگلیسی، گرامر مناسب، املا و زبان را داشته باشید

15. Her English accent is so good, you would think she was a native speaker.
[ترجمه ترگمان]لهجه انگلیسی او آنقدر خوب است که فکر می کنید او یک سخنران بومی است
[ترجمه گوگل]لهجه انگلیسی او خیلی خوب است، شما فکر می کنید او یک زبان مادری است

پیشنهاد کاربران

سخنران بومی

گوینده

گوینده محلی

گویشواران بومی

native speaker ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: بومی زبان
تعریف: فردی که زبان مشخصی را به عنوان زبان مادری فراگرفته است |||متـ . گویشور بومی


کلمات دیگر: