نشاندنی، فرونشاندنی، خواباندنی، قابل جلوگیری
quenchable
نشاندنی، فرونشاندنی، خواباندنی، قابل جلوگیری
انگلیسی به فارسی
خسته کننده
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of quench.
• can be satisfied; can be repressed; can be destroyed; can be extinguished
کلمات دیگر: