کلمه جو
صفحه اصلی

quenchable


نشاندنی، فرونشاندنی، خواباندنی، قابل جلوگیری

انگلیسی به فارسی

خسته کننده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of quench.

• can be satisfied; can be repressed; can be destroyed; can be extinguished


کلمات دیگر: