کلمه جو
صفحه اصلی

packman


دست فروش، فروشنده ی دوره گرد

انگلیسی به فارسی

دست فروش، فروشندهی دورهگرد


بستهمن


انگلیسی به انگلیسی

• peddler

اسم ( noun )
حالات: packmen
• : تعریف: see peddler.

جملات نمونه

1. Nicholas Doig with the Schering Packman closed transfer system fitted to the farm's 500-litre trailed sprayer.
[ترجمه ترگمان]نیکولاس Doig با سیستم انتقال بسته Schering Packman مجهز به the ۵۰۰ لیتر مزرعه sprayer شد
[ترجمه گوگل]نیکلاس دویگ با سیستم Schering Packman سیستم انتقال بسته به سم پاش 500 لیتر مزرعه نصب شده است

2. Packmen and poor folk rode Shank's pony.
[ترجمه ترگمان]Packmen و مردم فقیر اسب shank را می راندند
[ترجمه گوگل]اسکناس ها و مردمی فقیر سوار شوک شدند

3. Jean Packman concludes by showing that new policy embodied in future legislation owes something to child care research studies in recent years.
[ترجمه ترگمان]ژان Packman با نشان دادن این که سیاست جدید در قوانین آینده به چیزی مربوط به مطالعات تحقیقاتی مراقبت از کودکان در سال های اخیر بدهکار است، نتیجه گیری می کند
[ترجمه گوگل]Jean Packman نتیجه گیری می کند که نشان می دهد که سیاست جدیدی که در قوانین آتی گنجانده شده، چیزی در مورد مطالعات تحقیقاتی در زمینه مراقبت از کودکان در سال های اخیر به وقوع پیوسته است

4. And the packman snail, too, with his home on his back.
[ترجمه ترگمان] و یه حلزون بدون صدف، با خونه - ش رو پشتش
[ترجمه گوگل]و همچنین حلزون بستهمن، با خانه اش در پشتش

5. A childhood friend, Bob Jakin, who is now a packman, offers Tom and Maggie ten guineas he has earned.
[ترجمه ترگمان]یک دوست دوران کودکی، باب Jakin که حالا a است، به تام و مگی ده گینی می دهد
[ترجمه گوگل]دوست دوران کودکی، باب جکین، که در حال حاضر یک بسته نویس است، تام و مگی 10 گینه را به دست آورده است

6. He sped to the line for the try after the ball evaded Packman and Northampton were on the edge of defeat.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت به طرف خط آهن رفت و سعی کرد که بعد از آن مجلس رقص از Packman و نورثمتن عبور کند
[ترجمه گوگل]او در خط بعد تلاش کرد که توپ را از دست بدهد، اما پکمن و نورتمنگتن در لبه شکست قرار داشتند

7. One customer urge the vendor to heat the soup to boiling point, but the packman is impatient with any suggestion.
[ترجمه ترگمان]یکی از مشتریان فروشنده را ترغیب می کند که سوپ را به نقطه جوش گرم کند، اما the از هر پیشنهادی بی تاب است
[ترجمه گوگل]یک مشتری از فروشنده می خواهد تا سوپ را به نقطه جوش گرم کند، اما بسته گیرنده با هر گونه پیشنهاد بی قراری است


کلمات دیگر: