ماهی عجیب و غریب
odd fish
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• strange person, weird person
جملات نمونه
1. Mr. Hughes is an extremely odd fish, if we are to believe what we have been told.
[ترجمه ترگمان]اقای هیوز یک ماهی خیلی عجیب است، اگر بخواهیم آنچه را که به ما گفته اند باور کنیم
[ترجمه گوگل]آقای هیوز یک ماهی بسیار عجیب و غریب است، اگر ما بر این باوریم که آنچه گفته شد، اعتقاد داریم
[ترجمه گوگل]آقای هیوز یک ماهی بسیار عجیب و غریب است، اگر ما بر این باوریم که آنچه گفته شد، اعتقاد داریم
2. He's a bit of an odd fish -- he's never been out of his house for years.
[ترجمه ترگمان]او یک تکه ماهی عجیب است او سال ها از خانه اش بیرون نرفته است
[ترجمه گوگل]او کمی از ماهی های عجیب و غریب است - او سالها از خانه اش نگذشته است
[ترجمه گوگل]او کمی از ماهی های عجیب و غریب است - او سالها از خانه اش نگذشته است
3. I would be inclined to remove the odd fish, though.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، من تمایل دارم که ماهی عجیب رو از بین ببرم
[ترجمه گوگل]هرچند مایل هستم ماهی عجیب و غریب را حذف کنم
[ترجمه گوگل]هرچند مایل هستم ماهی عجیب و غریب را حذف کنم
4. But the major struck him as an odd fish, rather.
[ترجمه ترگمان]اما سرگرد به عنوان یک ماهی عجیب به او ضربه زد
[ترجمه گوگل]اما عمده او را به عنوان یک ماهی عجیب و غریب تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]اما عمده او را به عنوان یک ماهی عجیب و غریب تبدیل کرد
5. Odd Fish Find Contradicts Intelligent - Design Argument.
[ترجمه ترگمان]ماهی Odd بحث Design طراحی هوشمند را پیدا می کند
[ترجمه گوگل]ماهی عجیب و غریب در جستجوی مفاهیم هوشمند - Argument Argument
[ترجمه گوگل]ماهی عجیب و غریب در جستجوی مفاهیم هوشمند - Argument Argument
6. Mr Hughes is anything but an extremely odd fish.
[ترجمه ترگمان]آقای هیوز یک ماهی فوق العاده عجیب است
[ترجمه گوگل]آقای هیوز چیزی جز یک ماهی بسیار عجیب و غریب نیست
[ترجمه گوگل]آقای هیوز چیزی جز یک ماهی بسیار عجیب و غریب نیست
7. John is an odd fish. His neighbours say he keeps monkeys in his kitchen.
[ترجمه ترگمان]جان آدم عجیبی است همسایه ها میگن اون میمون رو تو آشپزخونه اش نگه میداره
[ترجمه گوگل]جان ماهی شگفت انگیز است همسایگان او می گویند او میمون ها را در آشپزخانه اش نگه می دارد
[ترجمه گوگل]جان ماهی شگفت انگیز است همسایگان او می گویند او میمون ها را در آشپزخانه اش نگه می دارد
8. He is an odd fish ; when we are joking, he flies off the handle.
[ترجمه ترگمان]او یک ماهی عجیب است؛ وقتی شوخی می کنیم، از دسته مگس ها دور می شود
[ترجمه گوگل]او یک ماهی عجیب است هنگامی که ما شوخی می کنیم، او از دسته خارج می شود
[ترجمه گوگل]او یک ماهی عجیب است هنگامی که ما شوخی می کنیم، او از دسته خارج می شود
9. He is considered to be an odd fish, but I think he's normal.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کند که او یک ماهی عجیب است، اما من فکر می کنم او عادی است
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک ماهی عجیب و غریب محسوب می شود، اما من فکر می کنم او عادی است
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک ماهی عجیب و غریب محسوب می شود، اما من فکر می کنم او عادی است
10. Not often shipped out in quantities, specimens are usually acquired as odd fish found in Redline Rasbora collections.
[ترجمه ترگمان]نمونه های تهیه شده معمولا به عنوان ماهی غیر معمول که در مجموعه های redline Rasbora یافت می شوند، به دست می آیند
[ترجمه گوگل]اغلب در مقادیر حمل نمی شود، نمونه ها معمولا به عنوان ماهی عجیب و غریب در مجموعه های Redline Rasbora یافت می شود
[ترجمه گوگل]اغلب در مقادیر حمل نمی شود، نمونه ها معمولا به عنوان ماهی عجیب و غریب در مجموعه های Redline Rasbora یافت می شود
کلمات دیگر: