کلمه جو
صفحه اصلی

reconnoiter


معنی : بازدید کردن، شناسایی کردن
معانی دیگر : (انگلیس : reconnoitre) شناسایی کردن، دیده وری کردن، اکتشاف کردن، بررسی کردن، reconnoitre شناسایی کردن، عملیات اکتشافی کردن

انگلیسی به فارسی

( reconnoitre ) شناسایی کردن، بازدید کردن، عملیات اکتشافی کردن


شناسایی کردن، بازدید کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reconnoiters, reconnoitering, reconnoitered
• : تعریف: to go through or over (an area) so as to gain information about it, as for military or engineering purposes.
مشابه: explore

- In preparation for the next day's advance, a squad was sent ahead to reconnoiter the area.
[ترجمه ترگمان] برای آماده شدن برای پیشرفت روز بعد، یک تیم برای پاک سازی منطقه اعزام شد
[ترجمه گوگل] در آماده سازی برای پیشبرد روز بعد، یک تیم برای پیشبرد منطقه اعلام آمادگی کرد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: reconnoiterer (n.)
• : تعریف: to make a preliminary exploration of major features, hazards, and the like in an area.

• scout an enemy's territory in order to gather useful information

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] شناسایی کردن، بررسی و اکتشاف کردن - انجام شناسایی خصوصا انجام دادن یک پیمایش مقدماتی از یک منطقه برای مقاصد نظامی یا زمین شناختی را گویند.
[سینما] محل یابیکردن / محل یافتن

مترادف و متضاد

بازدید کردن (فعل)
review, survey, gam, revisit, reconnoiter, reconnoitre

شناسایی کردن (فعل)
reconnoiter, reconnoitre

جملات نمونه

1. Small armored task forces had reconnoitered the area.
[ترجمه ترگمان]نیروهای زرهی کوچک منطقه را تصرف کرده بودند
[ترجمه گوگل]نیروهای وظیفه زرهی کوچک، این ناحیه را شناسایی کرده بودند

2. Malicious users can use this information to reconnoiter the naming schema in your organization and attack key infrastructure services.
[ترجمه ترگمان]کاربران مخرب می توانند از این اطلاعات برای تایید شمای نام گذاری در سازمان خود و حمله به خدمات زیرساخت کلیدی استفاده کنند
[ترجمه گوگل]کاربران مخرب می توانند از این اطلاعات برای شناسایی شیوه نامگذاری در سازمان شما و حمله به سرویس های زیرساختی کلیدی استفاده کنند

3. It'seems wise to reconnoiter before entering the town.
[ترجمه ترگمان]به نظر عاقلانه میاد که قبل از ورود به شهر رو بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]قبل از ورود به شهر، آن را عاقلانه به رسمیت بشناسید

4. His intention had been to reconnoiter.
[ترجمه ترگمان]قصد او این بود که به دقت بازدید کند
[ترجمه گوگل]قصد او بازجویی بود

5. Li Mingchao Coal seam gas and its reconnoiter and exploitation. Beijing: Geology Publishing House, 199
[ترجمه ترگمان]گاز رگه ذغال سنگ و استثمار و بهره برداری آن پکن: انتشارات دولتی Publishing ۱۹۹
[ترجمه گوگل]لی Mingchao زغال سنگ گاز گاز و شناسایی و بهره برداری از آن انتشارات پکن زمین شناسی پکن، 199

6. These days, I am attentive reconnoiter, to capture the sound that interferes old Mom toasleep.
[ترجمه ترگمان]در این روزها، به دقت نگاه می کنم، تا صدایی را که باعث می شود مامان پیر از کوره در برود دستگیر کنم
[ترجمه گوگل]این روزها، من بازجوی توجهی به ضبط صدا که مانع از خواب بیدار مامان قدیمی است

7. I thought it was dangerous, but he insisted and went on ahead to reconnoiter.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم خطرناک است، اما او اصرار کرد و ادامه داد
[ترجمه گوگل]فکر کردم این خطرناک است، اما او اصرار داشت و برای شناسایی دوباره به جلو رفت

8. Frequency agility is used by most of modern military radars, which makes it difficult for anti-radiation seeker to reconnoiter the signals.
[ترجمه ترگمان]سرعت فرکانسی بیشتر رادارهای نظامی مدرن استفاده می شود که برای جستجوگر ضد تشعشع دشوار است که سیگنال ها را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]چابکی فرکانس توسط بسیاری از رادار های نظامی مدرن مورد استفاده قرار می گیرد، که باعث می شود برای دریافت کننده ضد تشعشع سیگنال ها دشوار باشد

We are reconnoitering enemy territory.

ما مشغول شناسایی سرزمین دشمن هستیم.



کلمات دیگر: