کلمه جو
صفحه اصلی

fall back


عقب نشینی کردن، پس کشیدن، ذخیره، پس انداز، اندوخته، توشه

انگلیسی به فارسی

عقب افتادن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: something to which one can resort in case of failure of one's first efforts.

(2) تعریف: an act or instance of falling back; retreat.

• retreat, recede; fail to keep a promise
system for supporting the cpu in the event of an emergency and for retrieving lost data
in negotiations, a fallback position is a more moderate policy or set of demands that is put forward if the original policy or set of demands is not accepted; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] سیستم پشتیبان در شرایط اظطراری

جملات نمونه

1. Doctors sometimes fall back on old cures.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها پزشکان به درمان پیری برمی گردن
[ترجمه گوگل]پزشکان گاهی اوقات در درمان های قدیمی می افتند

2. When the business failed, we had to fall back on our savings.
[ترجمه میثم] اگر آنها این کار را انجام ندهند، ما به یک موقعیت پشتیبان نیاز داریم.
[ترجمه ترگمان]وقتی کار شکست خورد، مجبور شدیم روی savings عقب نشینی کنیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که کسب و کار ناکام شد، مجبور شدیم پس اندازمان را کاهش دهیم

3. You can always fall back on him when you are in difficulties.
[ترجمه مسعود] وقتیکه دچار مشکلاتی شدید می توانید روی او حساب کنید
[ترجمه مسعود] زمانیکه دچار مشکلاتی شدید می توانید همیشه به او متوسل شوید ( اعتماد کنید )
[ترجمه ترگمان]وقتی مشکلاتی پیش بیاید، همیشه می توانید بر او غلبه کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که در معرض دشواری هستید، همیشه می توانید به او بازگردید

4. At least we can fall back on candles if the electricity fails.
[ترجمه ترگمان]اگر برق شکست بخورد، حداقل ما می توانیم بر روی شمع ها عقب نشینی کنیم
[ترجمه گوگل]حداقل اگر بخواهیم برق را ببندیم، می توانیم شمع ها را برداریم

5. The battle is going badly for us,we'd better fall back on the town in the hills.
[ترجمه ترگمان]جنگ برای ما بد است، بهتر است دوباره به شهر برگردیم
[ترجمه گوگل]نبرد برای ما بد است، بهتر است به شهر در تپه ها بروی

6. He could always fall back on his old jokes.
[ترجمه ترگمان]او همیشه می توانست به شوخی های قدیمی خود ادامه دهد
[ترجمه گوگل]او همیشه می تواند بر روی جوک های قدیمی اش برود

7. They watched the kite fall back to earth.
[ترجمه ترگمان]آن ها بادبادک را تماشا کردند که به زمین افتادند
[ترجمه گوگل]آنها بادبادک را به زمین انداختند

8. Where negotiation fails, they must fall back on the law.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که مذاکره موفق نشود، آن ها باید به قانون بازگردند
[ترجمه گوگل]در جایی که مذاکرات نتواند انجام شود، آنها باید به قانون بازگردند

9. He has her support to fall back on when the going gets tough.
[ترجمه ترگمان]او حمایت خود را از سقوط در زمانی که قرار است سخت شود، دارد
[ترجمه گوگل]او حمایت خود را برای بازگشت به زمانی که رفتن سخت می شود

10. He yelled for his men to fall back.
[ترجمه ترگمان]فریاد زد که افرادش عقب نشینی کنند
[ترجمه گوگل]او فریاد می زد که مردانش به عقب می روند

11. She has no relatives to fall back on.
[ترجمه ترگمان]او هیچ خویشاوند بدی ندارد که برگردد
[ترجمه گوگل]او هیچ بستری برای بازگشت ندارد

12. Inflation could fall back into single figures as early as this month.
[ترجمه ترگمان]تورم ممکن است در اوایل این ماه به ارقام واحد کاهش یابد
[ترجمه گوگل]تورم می تواند در اوایل ماه جاری به رقم های منفی برسد

13. I must fall back upon what I said previously.
[ترجمه ترگمان]باید به آنچه قبلا گفتم باز گردم
[ترجمه گوگل]من باید بر اساس آنچه که قبلا گفتم، برآورده شود

14. Without Rice to fall back on like a feather bed of dreams, the 49ers made the transition from specificity to diversity.
[ترجمه ترگمان]بدون رایس برای بازگشت به رختخواب پر از رویا، ۴۹ ers این گذار را از اختصاصی بودن به تنوع انجام دادند
[ترجمه گوگل]بدون برنج به عنوان یک تخت پر از رویاهای برمیگردد، سرانجام، گذار از تنوع به تنوع ایجاد شد

15. When the chanting stops they fall back in a faint.
[ترجمه ترگمان]وقتی که سرود متوقف می شود، آن ها با ضعف به عقب می افتند
[ترجمه گوگل]هنگامی که آواز خواندن متوقف می شود، آنها در یک ضعف می افتند

16. Do we have a fallback position for these negotiations?
[ترجمه ترگمان]آیا ما یک موضع پشتیبان برای این مذاکرات داریم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما برای این مذاکرات موضع عقب مانده ای داریم؟

17. We need a fallback position if they won't do the job.
[ترجمه ترگمان]اگه این کار رو نکنن ما یه جای دیگه لازم داریم
[ترجمه گوگل]اگر آنها کار را انجام ندهند، ما نیاز به جایگزینی دارند

18. Yesterday'svote itself was a retreat from an earlier fallback position.
[ترجمه ترگمان]دیروز خود svote عقب نشینی از موضع پشتیبان اولیه بود
[ترجمه گوگل]دیروز خود خود یک عقب نشینی از یک موقعیت عقب افتاده قبلی بود

19. Do you have a fallback option?
[ترجمه ترگمان]آیا شما یک گزینه پشتیبان دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا گزینه ی بازگشتی دارید؟

20. What's our fallback if they don't come up with the money?
[ترجمه ترگمان]اگه با پول پیش نیاد، نقشه امون چیه؟
[ترجمه گوگل]اگر ما با پولی که به دست نمی آوریم، جایگزین ما می شود؟

21. So prepare yourself well, with fallback and contingency plans, if your first offer is rejected.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اگر اولین پیشنهاد شما رد شود خود را به خوبی آماده کنید
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر اولین پیشنهاد شما رد شود، خودتان را به خوبی آماده کنید، با عقب افتادگی و برنامه های احتمالی

22. I had organised two more fallback packages that would come in handy now.
[ترجمه ترگمان]من دو بسته پشتیبان دیگر را سازماندهی کرده بودم که اکنون در دسترس بودند
[ترجمه گوگل]من دو بسته پشت سر گذاشتم که در حال حاضر مفید است

23. Even the final fallback position, Micawberism over the economy, seems doubtful.
[ترجمه ترگمان]حتی موضع پشتیبان نهایی که بر روی اقتصاد متمرکز است، مشکوک به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]حتی موضع عقب افتاده، مکیو بریسم بر اقتصاد، به نظر می رسد تردید دارد

24. That will provide a fallback for the unfortunate citizens of Lancashire, who have a very extravagant Labour council.
[ترجمه ترگمان]این کار باعث ایجاد یک پشتیبان برای شهروندان بدبخت of می شود که شورای کار بسیار افراطی دارند
[ترجمه گوگل]این یک جایگزین برای شهروندان تاسف آور لانکاشیایر است که شورای کار بسیار پر جنب و جوش دارند

25. If we have both, for quick fallback, we could just point to the old load module in our JCL.
[ترجمه ترگمان]اگر هردوی ما برای پشتیبان سریع باشیم، می توانیم به مدول بار قدیمی در JCL اشاره کنیم
[ترجمه گوگل]اگر ما هر دو، برای عقب افتادگی سریع، ما فقط می توانیم به ماژول بار قدیمی در JCL ما اشاره کنیم

26. This fallback behavior is used to good effect with the object element, as shown in Listing
[ترجمه ترگمان]این رفتار پشتیبان برای تاثیر خوب با عنصر شی، همان طور که در فهرست آورده شده است، به کار می رود
[ترجمه گوگل]این رفتار جایگزین برای اثر خوب با عنصر شی مورد استفاده قرار می گیرد، همانطور که در لیست نشان داده شده است

27. You must ensure that your program logic has fallback code for each of those cases.
[ترجمه ترگمان]باید اطمینان حاصل کنید که منطق برنامه شما برای هر یک از این موارد کد پشتیبان دارد
[ترجمه گوگل]شما باید اطمینان حاصل کنید که منطق برنامه شما دارای کد جایگزین برای هر یک از این موارد است

28. The fallback emits a user - specified replacement string instead of a decoded input byte sequence.
[ترجمه ترگمان]این پشتیبان یک رشته جایگزینی مخصوص کاربر را به جای یک دنباله بایتی ورودی رمزگشایی منتشر می کند
[ترجمه گوگل]جایگزین یک رشته جایگزین مشخص شده کاربر را به جای توالی بایت ورودی رمزگشایی می کند

29. Gianluca Zambrotta moves better as a fallback, but can push forward when needed.
[ترجمه ترگمان]Gianluca Zambrotta به عنوان پشتیبان بهتر عمل می کند، اما در صورت نیاز می تواند جلو برود
[ترجمه گوگل]جیانلوکا زامبروتا به عنوان جایگزین بهتر عمل می کند اما در صورت نیاز می تواند به جلو حرکت کند

30. Here's your fallback position if you do get the boot : borrow from the credit cards that you previously paid off.
[ترجمه ترگمان]در اینجا موقعیت پشتیبان شما در صورتی که راه انداز را به دست آورید: از کارت های اعتباری که قبلا پرداخت کرده اید وام بگیرید
[ترجمه گوگل]در صورتی که بوت را دریافت کردید موقعیت جایگزین خود را پیدا کنید: قرض گرفتن از کارت های اعتباری که قبلا پرداخت کرده اید

پیشنهاد کاربران

کاهش یافتن، پایین آمدن
Fall back on : تکیه دادن، اتکا کردن، متکی بودن ، پشتگرم بودن به
a sum to fall back on : پولی برای روز مبادا

یک نقشه جایگزین برای روز مبادا

جایگزین

( فعل چند قسمتی )
1 - عقب نشینی کردن
2 - کاهش یافتن ، پایین آمدن

حمایت، پشتیبانی


در وردپرس :
در کل برای لود فونت چهار حالت وجود دارد:
Block
Swap
Fallback
Optional
این دیدگاه برای مترجمان وردپرس کارایی دارد و نیازی به ترجمه آن نمی باشد!


یک طرح جایگزین که ممکن است در مواقع اضطراری مورد استفاده قرار گیرد
کاهش یا عقب نشینی هم معنی می دهد

برگشتن

دوباره سراغ کسی، یا چیزی رفتن

عقب نشینی
( یه اصطلاح جنگی هس )

به عقب کشیدن ساعت ( برگرداندن ساعت به عقب ) در فصل پاییز



کلمات دیگر: