1. landscape painting
نقاشی مناظر طبیعی
2. a landscape deeply imbued with shadow
منظره ای که عمیقا سایه اندازی شده بود
3. a monotonous landscape
منظره ی ملالت انگیز
4. a rough landscape
منظره ی پرپستی و بلندی
5. the mountainous landscape of niasar
چشم انداز کوهستانی نیاسر
6. homa described the landscape
هما منظره را توصیف کرد.
7. the disfigurement of landscape with high walls
زشت سازی منظره با ساختن دیوارهای بلند
8. the most stricken landscape i had ever seen
ویرانترین منظره ای که تا آن موقع دیده بودم
9. to paint a landscape
منظره ای را کشیدن
10. rustic houses dotted the landscape
خانه های روستایی چشم انداز را نقطه نقطه کرده بودند.
11. we planted trees to improve the landscape
برای بهتر کردن منظره درختکاری کردیم.
12. he stood there and contemplated the river landscape
او آنجا ایستاد و در بحر منظره ی رودخانه فرو رفت.
13. that shack is a blot on the landscape
آن کلبه منظره را خراب کرده است.
14. He stood on the hill surveying the landscape.
[ترجمه ترگمان]روی تپه ایستاده بود و منظره منظره را تماشا می کرد
[ترجمه گوگل]او روی تپه ایستاده بود و چشم انداز را بررسی می کرد
15. The landscape is dotted with the tents of campers and hikers.
[ترجمه ترگمان]این منظره با چادرهای campers و راهپیمایان پوشیده شده است
[ترجمه گوگل]چشم انداز با چادر گردشگران و مسافران قرار دارد
16. The cottages harmonize well with the landscape.
[ترجمه ترگمان]کلبه ها با منظره هماهنگ و هماهنگ به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]کلبه با منظره هماهنگ است
17. The political landscape of the country has changed since unemployment rose.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز سیاسی کشور از زمان بالا رفتن بیکاری تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]چشم انداز سیاسی کشور با افزایش بیکاری تغییر کرده است
18. We moved to Northamptonshire and a new landscape of hedges and fields.
[ترجمه ترگمان]به نورثمتنشر و منظره جدیدی از پرچین ها و مزرعه شروع کردیم
[ترجمه گوگل]ما به Northamptonshire نقل مکان کردیم و یک چشم انداز جدید از هجاها و زمینه ها
19. The landscape was grey and stark.
[ترجمه ترگمان]منظره خاکستری و خشک بود
[ترجمه گوگل]چشم انداز خاکستری و شفاف بود
20. We can expect changes in the political landscape.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم انتظار تغییرات در چشم انداز سیاسی را داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم تغییرات در منظر سیاسی را انتظار داشته باشیم
21. He felt great awe for the landscape.
[ترجمه ترگمان]او برای این منظره ابهت و ابهت زیادی احساس می کرد
[ترجمه گوگل]او احساس خوبی برای چشم انداز احساس کرد
22. Increased population has transformed the landscape.
[ترجمه ترگمان]افزایش جمعیت باعث تغییر چشم انداز شده است
[ترجمه گوگل]افزایش جمعیت چشم انداز را تغییر داده است