1. The data about the bank robbery were given to the F. B. I.
شواهد مربوط به سرقت بانک به اف. بی. آی. داده شد
2. After studying the data, we were able to finish our report.
پس از بررسی اطلاعات توانستیم گزارش خود را تمام کنیم
3. Unless you are given all the data, you cannot do the math problem.
اگر همه داده ها را نداشته باشید نمی توانید مسئله ریاضی را حل کنید
4. data bank
بانک داده ها
5. data pertinent to federal aid
داده های وابسته به کمک دولت فدرال
6. data processing
پردازش داده ها
7. crude data
داده های ناسره (خام)
8. master data
اطلاعات کلیدی
9. raw data
داده های پردازش نشده
10. rough data
داده های کم سنجیده
11. your data is inaccurate
داده های شما درست نیست.
12. automatic data processing
(کامپیوتر) پردازش خودکار داده ها
13. to feed data into a computer
به کامپیوتر داده خوراندن،اطلاعات وارد کامپیوتر کردن
14. to retrieve data from a disk
(در کامپیوتر) بازیابی کردن اطلاعات از دیسک
15. a mass of data
مقدار فراوانی از داده ها
16. he examined the data methodically and patiently
او داده ها را با نظم و شکیبایی بررسی کرد.
17. the disk drive reads data from the disk into the computer memory
دیسک ران اطلاعات رااز دیسک به حافظه ی کامپیوتر منتقل می کند.
18. the presentation of new data
ارائه ی داده های جدید
19. they are still processing the data
هنوز دارند داده ها را پردازش می کنند.
20. a rash generalization on the basis of inadequate data
حکم کلی و شتابزده بر مبنای داده های ناکافی
21. a correlation of 90 percent between the two sets of data
یک همبستگی نود درصد بین دو دسته از داده ها (یا اطلاعات)
22. We have amassed the raw data and are about to begin analysing it.
[ترجمه ترگمان]ما داده های خام را جمع آوری کرده ایم و در حال تجزیه و تحلیل آن هستیم
[ترجمه گوگل]ما داده های خام را جمع آوری کرده ایم و شروع به تجزیه و تحلیل آن می کنیم
23. Without more data we cannot make a meaningful comparison of the two systems.
[ترجمه ترگمان]بدون اطلاعات بیشتر، ما نمی توانیم مقایسه معنی داری با این دو سیستم داشته باشیم
[ترجمه گوگل]بدون اطلاعات بیشتر ما نمی توانیم مقادیر معناداری دو سیستم را ایجاد کنیم
24. Collecting data is a painfully slow process.
[ترجمه ترگمان]جمع آوری داده ها یک فرآیند بسیار آهسته است
[ترجمه گوگل]جمع آوری داده ها یک روند دردناکی آهسته است
25. You need a long series of data to be able to discern such a trend.
[ترجمه ترگمان]شما به یک سری اطلاعات طولانی نیاز دارید تا بتوانید این روند را تشخیص دهید
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک سری اطلاعات طولانی داشته باشید تا بتوانید چنین روند را تشخیص دهید
26. The data are then fed into a computer.
[ترجمه ترگمان]سپس داده ها در یک کامپیوتر تغذیه می شوند
[ترجمه گوگل]سپس داده ها به کامپیوتر منتقل می شوند
27. Thank you for furnishing me with so many data.
[ترجمه ترگمان] ممنون که اطلاعات زیادی بهم دادی
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما برای ارائه من با داده های بسیار
28. These data show that most cancers are detected as a result of clinical follow - up .
[ترجمه ترگمان]این داده ها نشان می دهند که بیشتر سرطان ها به عنوان نتیجه پی گیری بالینی شناسایی می شوند
[ترجمه گوگل]این داده ها نشان می دهد که بیشترین سرطان در نتیجه پیگیری بالینی شناسایی می شود
29. Further analysis of the data is needed.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل بیشتر داده ها مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل بیشتر داده ها مورد نیاز است
30. They have proprietary rights to the data.
[ترجمه ترگمان]آن ها حق مالکیت برای داده ها دارند
[ترجمه گوگل]آنها حقوق مالکیت داده را دارند