(هنر و ادبیات و امور فرهنگی) موج جدید، جنبش نوین، مکتب تازه
new wave
(هنر و ادبیات و امور فرهنگی) موج جدید، جنبش نوین، مکتب تازه
انگلیسی به فارسی
(هنر و ادبیات و امور فرهنگی) موج جدید، جنبش نوین، مکتب تازه
موج جدید
انگلیسی به انگلیسی
• new mode or style, reoccurring upsurge
a new wave is a movement in art, music, or film, which introduces new ideas instead of following traditional ones.
a new wave is a movement in art, music, or film, which introduces new ideas instead of following traditional ones.
اسم ( noun )
• : تعریف: (sometimes cap.) any of various new movements or styles that depart radically from established ones, esp. in the arts or popular culture.
دیکشنری تخصصی
[سینما] موج نو
[کامپیوتر] نیو ویو
[کامپیوتر] نیو ویو
مترادف و متضاد
alternative philosophy
Synonyms: new age, nouvelle vague
جملات نمونه
1. The government is facing a new wave of opposition in the form of a student strike.
[ترجمه ترگمان]دولت با موج جدیدی از مخالفت در شکل اعتصاب دانشجویی مواجه است
[ترجمه گوگل]دولت به شکل یک اعتصاب دانشجویی با موج جدید مخالفت مواجه است
[ترجمه گوگل]دولت به شکل یک اعتصاب دانشجویی با موج جدید مخالفت مواجه است
2. The current new wave of technology should prove an economic elixir.
[ترجمه ترگمان]موج جدید تکنولوژی باید اکسیر اقتصادی را ثابت کند
[ترجمه گوگل]موج جدید فناوری باید اکسیرور اقتصادی را اثبات کند
[ترجمه گوگل]موج جدید فناوری باید اکسیرور اقتصادی را اثبات کند
3. The increase in fees sparked a new wave of student unrest.
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت ها باعث ایجاد موج جدیدی از ناآرامی های دانشجویی شد
[ترجمه گوگل]افزایش هزینه ها باعث موج جدیدی از ناآرامی دانشجویی شد
[ترجمه گوگل]افزایش هزینه ها باعث موج جدیدی از ناآرامی دانشجویی شد
4. There has been a new wave of bombings since the peace talks broke down.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که مذاکرات صلح قطع شد، موج جدیدی از بمب گذاری ها وجود داشته است
[ترجمه گوگل]پس از پایان مذاکرات صلح موج جدیدی از بمبگذاری ها ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]پس از پایان مذاکرات صلح موج جدیدی از بمبگذاری ها ایجاد شده است
5. A new wave of job losses is expected this year.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که در سال جاری موج جدیدی از خسارت های شغلی ایجاد شود
[ترجمه گوگل]موج جدیدی از کاهش شغل در سال جاری انتظار می رود
[ترجمه گوگل]موج جدیدی از کاهش شغل در سال جاری انتظار می رود
6. Norris is considered part of the new wave of Native American participation in Arizona politics.
[ترجمه ترگمان]نوریس بخشی از موج جدید مشارکت بومیان آمریکا در سیاست آریزونا محسوب می شود
[ترجمه گوگل]نوریس بخشی از موج جدید مشارکت بومیان آمریکا در سیاست آریزونا است
[ترجمه گوگل]نوریس بخشی از موج جدید مشارکت بومیان آمریکا در سیاست آریزونا است
7. Read in studio Scientists have developed a new wave machine which could save hundreds of homes threatened by the sea.
[ترجمه ترگمان]مطالعه در استودیو دانشمندان یک ماشین موج جدیدی را ایجاد کرده اند که می تواند صدها خانه تهدید شده توسط دریا را نجات دهد
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیوی دانشمندان یک ماشین موج جدید ایجاد کرده اند که می تواند صدها خانه ای را که تهدید به دریا شده اند را نجات دهد
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیوی دانشمندان یک ماشین موج جدید ایجاد کرده اند که می تواند صدها خانه ای را که تهدید به دریا شده اند را نجات دهد
8. After each new wave of immigrants became enfranchised, they began electing people of their own background(Sentence dictionary), she said.
[ترجمه ترگمان]او گفت پس از اینکه هر موج جدیدی از مهاجران به آزادی تبدیل شد، آن ها شروع به انتخاب افراد سابقه خود (فرهنگ لغت)کردند
[ترجمه گوگل]او گفت پس از هر موج جدیدی از مهاجران غیر قانونی شد، آنها شروع به انتخاب مردم از پس زمینه خود (فرهنگ لغت حکم)
[ترجمه گوگل]او گفت پس از هر موج جدیدی از مهاجران غیر قانونی شد، آنها شروع به انتخاب مردم از پس زمینه خود (فرهنگ لغت حکم)
9. Jaguar's new wave of optimism will need to endure.
[ترجمه ترگمان]موج جدیدی از خوش بینی جگوار باید تحمل کند
[ترجمه گوگل]موج جدیدی از جگوار خوش بینی باید منتظر بماند
[ترجمه گوگل]موج جدیدی از جگوار خوش بینی باید منتظر بماند
10. The U. S. has always adjusted to each new wave of immigrants.
[ترجمه ترگمان]U اس همواره با موج جدیدی از مهاجران سازگار بوده است
[ترجمه گوگل]U S همیشه به هر موج جدید مهاجران تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]U S همیشه به هر موج جدید مهاجران تنظیم شده است
11. Security chiefs fear a new wave of terrorist bombings.
[ترجمه ترگمان]روسای امنیتی از موج جدیدی از بمب گذاری های تروریستی می ترسند
[ترجمه گوگل]رؤسای امنیتی از یک موج جدید بمب گذاری های تروریستی می ترسند
[ترجمه گوگل]رؤسای امنیتی از یک موج جدید بمب گذاری های تروریستی می ترسند
12. A new wave of pro-independence demonstrations began in earnest in late 198
[ترجمه ترگمان]موج جدیدی از تظاهرات طرفدار استقلال در اواخر دهه ۱۹۸ شروع شد
[ترجمه گوگل]موج جدیدی از تظاهرات طرفدار استقلال در اواخر سال 1982 آغاز شد
[ترجمه گوگل]موج جدیدی از تظاهرات طرفدار استقلال در اواخر سال 1982 آغاز شد
13. And each new wave of immigrants gives new targets to old prejudices.
[ترجمه ترگمان]و هر موج جدیدی از مهاجران اهداف جدیدی را نسبت به تعصبات قدیمی ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]و هر موج جدیدی از مهاجران، اهداف جدید را به تعصبات قدیمی می دهد
[ترجمه گوگل]و هر موج جدیدی از مهاجران، اهداف جدید را به تعصبات قدیمی می دهد
14. A new wave of talking spread through the crowd.
[ترجمه ترگمان]موج جدیدی از صحبت در میان جمعیت پخش شد
[ترجمه گوگل]موج جدیدی از صحبت کردن در میان جمعیت پخش شد
[ترجمه گوگل]موج جدیدی از صحبت کردن در میان جمعیت پخش شد
15. The publication of his results has inspired a new wave of research.
[ترجمه ترگمان]انتشار نتایج او الهام بخش موج جدیدی از تحقیقات شده است
[ترجمه گوگل]انتشار نتایج آن الهام بخش موج جدیدی از پژوهش است
[ترجمه گوگل]انتشار نتایج آن الهام بخش موج جدیدی از پژوهش است
کلمات دیگر: