کلمه جو
صفحه اصلی

data center


مرکز داده ها

انگلیسی به فارسی

مرکز داده‌ها


دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] مرکز داده

جملات نمونه

1. In short, many corporations and data centers have computing security policies and practices that dictate how data must be protected.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، بسیاری از شرکت ها و مراکز داده ها، سیاست ها و رویه های امنیتی را محاسبه می کنند که نحوه محافظت از داده ها را دیکته می کنند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، بسیاری از شرکت ها و مراکز داده ها سیاست ها و شیوه های امنیتی محاسبه می کنند که نحوه محافظت از داده ها را تعیین می کند

2. Unicenter is designed for automated production control, security, data center administration, resource accounting and storage management.
[ترجمه ترگمان]Unicenter برای کنترل خودکار تولید، امنیت، مدیریت مرکز داده ها، مدیریت منابع و مدیریت ذخیره طراحی شده است
[ترجمه گوگل]Unicenter برای کنترل تولید خودکار، امنیت، اداره مرکز داده، حسابداری منابع و مدیریت ذخیره سازی طراحی شده است

3. Among them, the system management is the whole data center and foundation which manage system, several other's managing a mold piece is but the operation processing center of the system business.
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها، مدیریت سیستم، کل مرکز داده ها و پایه ای است که سیستم را مدیریت می کند، چندین مدیریت دیگر یک قطعه قالب است، اما مرکز پردازش عملیات کسب وکار سیستم است
[ترجمه گوگل]در میان آنها، مدیریت سیستم کل مرکز داده و پایه ای است که سیستم را مدیریت می کند، مدیریت چندین قسمت قالب، اما مرکز پردازش عملیات سیستم است

4. All documentation in a data center environment must be automatically generated on a scheduled basis (hourly, daily, weekly, monthly).
[ترجمه ترگمان]تمام مستندات موجود در محیط مرکز داده ها باید به طور خودکار به طور خودکار تولید شوند (هر ساعت، هر روز، هفتگی، ماهانه)
[ترجمه گوگل]تمام اسناد در محیط مرکز داده باید به طور خودکار بر اساس یک برنامه ریزی (ساعت، روزانه، هفتگی، ماهانه) تولید شوند

5. When the entire disaster data center has completed the start up process, you should see all of the business processes in a consistent state ready for the next actions to take place.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کل مرکز داده ها فرآیند راه اندازی را به پایان رساند، باید همه فرایندهای تجاری را در یک حالت پایدار آماده برای اقدامات بعدی مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که مرکز داده کل فاجعه فرآیند راه اندازی را تکمیل می کند، باید تمام فرآیندهای کسب و کار را در یک حالت سازگار آماده کنید تا اقدامات بعدی انجام شود

6. Would you run your data center on Windows?
[ترجمه ترگمان]آیا شما مرکز داده ها را در ویندوز اداره می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا مرکز داده خود را در ویندوز اجرا می کنید؟

7. Participate in China Data Center operation support under the guidance of operation manager.
[ترجمه ترگمان]شرکت در عملیات مرکز داده چین تحت راهنمایی مدیر عملیات شرکت می کند
[ترجمه گوگل]در عملیات پشتیبانی از مرکز داده چین تحت هدایت مدیر عملیات شرکت کنید

8. The Chicago data center is twice as big, covering 700,000 square feet (65 03 12m and is currently using 30 MW with preparations made for other 30 MW when the capacity is increased.
[ترجمه ترگمان]مرکز داده شیکاگو دو برابر بزرگ تر است و ۷۰۰،۰۰۰ فوت مربع (۶۵ و ۱۲ متر)را پوشش می دهد و در حال حاضر ۳۰ مگاوات با آمادگی ها برای ۳۰ مگاوات دیگر در زمانی که ظرفیت افزایش یافته است، استفاده می کند
[ترجمه گوگل]مرکز داده شیکاگو دو برابر بزرگ است و پوشش 700000 فوت مربع (65 03 12 متر و در حال حاضر با استفاده از 30 مگاوات با آماده سازی برای دیگر 30 مگاوات در هنگام افزایش ظرفیت استفاده می شود

9. STEP AND INTERNET BASED SHIP DATA CENTER.
[ترجمه ترگمان]STEP و مرکز داده ارتباطات برگرفته از اینترنت
[ترجمه گوگل]STEP AND INTERNET BASED DATA CENTER

10. In this paper, Internet Data Center Management System (IDCM) based on C/S structure is explained.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، سیستم مدیریت مرکز داده اینترنت (IDCM)براساس ساختار C \/ S توضیح داده می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله، سیستم مدیریت پایگاه داده اینترنت (IDCM) بر اساس ساختار C / S توضیح داده شده است

11. This is an aerial view of Microsoft's data center in San Antonio, Texas.
[ترجمه ترگمان]این یک نمای هوایی از مرکز داده مایکروسافت در سن آنتونیو در تگزاس است
[ترجمه گوگل]این یک دیدگاه هوایی از مرکز داده مایکروسافت در سن آنتونیو، تگزاس است

12. One common approach to managing devices in the data center is through the use of the industry standard protocol Simple Network Management Protocol (SNMP).
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد مشترک برای مدیریت دستگاه ها در مرکز داده ها از طریق استفاده از پروتکل استاندارد مدیریت شبکه ساده (SNMP)است
[ترجمه گوگل]یک رویکرد مشترک برای مدیریت دستگاه ها در مرکز داده ها، استفاده از پروتکل استاندارد صنعت ساده پروتکل مدیریت شبکه (SNMP) است

13. A typical scene from your average data center, right?
[ترجمه ترگمان]یک صحنه معمولی از مرکز داده متوسط شما، درست است؟
[ترجمه گوگل]یک صحنه معمولی از مرکز داده شما به طور متوسط، درست است؟

14. Data center culture is going to be profoundly changed.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ مرکز داده ها عمیقا تغییر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]فرهنگ مرکز داده به طور عمیقی تغییر خواهد کرد


کلمات دیگر: