کلمه جو
صفحه اصلی

jukebox


جوک باکس، صفحه نواز سکه ای (juke box هم می نویسند)، جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول و دکمه مخصوص انتخاب صفحه

انگلیسی به فارسی

جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول و دکمه مخصوص انتخاب صفحه


jukebox


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a coin-operated phonograph containing a variety of records that play automatically when selected by push buttons.

• machine which contains a collection of records which can be played by inserting a coin and pushing a button
a jukebox is a record player in places such as pubs and bars. you put a coin in and choose the record that you want to hear.
machine which contains a collection of records which can be played by inserting a coin and pushing a button

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] دستگاهی برای انتخاب دیسکها ( معمولاً دیسکهای CD-ROM ) از یک کتابخانه و قرار دادن دیسک مطلوب در دیسک گردان .

جملات نمونه

1. A tango was playing on the jukebox.
[ترجمه ترگمان]یه تانگو داشت روی دستگاه پخش موسیقی کار می کرد
[ترجمه گوگل]یک تانگو در جعبه موسیقی پخش شد

2. The jukebox ground out an incessant stream of pop music.
[ترجمه ترگمان]دستگاه پخش موسیقی یک موج بی پایان از موسیقی پاپ را روی زمین پخش می کرد
[ترجمه گوگل]جک بوکی یک جریان بی وقفه موسیقی پاپ را به وجود می آورد

3. Their favourite song was playing on the jukebox.
[ترجمه ترگمان]آهنگ محبوبش روی جعبه موسیقی بود
[ترجمه گوگل]آهنگ مورد علاقه خود را در Jukebox بازی کرد

4. Rock music was pounding out from the jukebox.
[ترجمه ترگمان]موسیقی راک از دستگاه پخش موسیقی بیرون می زد
[ترجمه گوگل]موسیقی راک از موسیقی جک بچگانه زد

5. The waiters mime to records playing on the jukebox.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ها در حال بازی با دستگاه پخش موسیقی بودند
[ترجمه گوگل]پیشخدمت ها به سوابق بازی در جعبه موسیقی جیمز می پردازند

6. My favorite song is on the jukebox.
[ترجمه ترگمان]آهنگ مورد علاقه من روی جعبه موسیقی است
[ترجمه گوگل]آهنگ مورد علاقه من در جعبه موسیقی است

7. Then, luckily, the jukebox was turned off and the live music started.
[ترجمه ترگمان]بعد، خوشبختانه دستگاه موسیقی خاموش شد و موسیقی زنده شروع شد
[ترجمه گوگل]سپس، خوشبختانه، دستگاه پخش موسیقی خاموش شد و موسیقی زنده شروع شد

8. If the user needs a file on the jukebox, it is automatically brought back to the server disk for faster access.
[ترجمه ترگمان]اگر کاربر نیاز به یک فایل بر روی دستگاه گرامافون داشته باشد، به طور خودکار برای دسترسی سریع تر به دیسک کارگزار بازگردانده می شود
[ترجمه گوگل]اگر کاربر به یک فایل در Jukebox نیاز دارد، به طور خودکار برای دسترسی سریعتر به دیسک سرور بازگردانده می شود

9. Madeline hummed along with the jukebox.
[ترجمه ترگمان]مادلین با دستگاه پخش موسیقی شروع به زمزمه کرد
[ترجمه گوگل]مادلین همراه با جک بوکس شنیده است

10. Inside was a wood fire, a country jukebox, scotch and chicken-fried steak.
[ترجمه ترگمان]داخل آن یک آتش جنگلی بود، یک جعبه موسیقی، اسکاچ و یک استیک مرغ سوخاری
[ترجمه گوگل]در داخل یک آتش سوزی چوب، یک ماشین مجلسی کشور، یک چاقو و یک استیک سرخ شده با مرغ بود

11. Dave Brubeck is playing on the jukebox.
[ترجمه ترگمان] دیو Brubeck \"داره روی دستگاه پخش موسیقی کار میکنه\"
[ترجمه گوگل]دیو بروبک در جعبه موسیقی پخش می شود

12. We put a few records on the jukebox and got him to mime along.
[ترجمه ترگمان]چند صفحه گرامافون را روی دستگاه پخش کردیم و او را به نمایش گذاشتیم
[ترجمه گوگل]ما چندین سوابق را در جعبه موسیقی قرار دادیم و او را به همراه هم آوردیم

13. Within the Swan the jukebox was belting out a deafening selection of hits from the early sixties.
[ترجمه ترگمان]در طول دهه شصت، دستگاه پخش موزیک، صدای بلند پخش موزیک را بلند کرد
[ترجمه گوگل]در میان سوان، دستگاه جک بوکس از انتخابات پرشور از اوایل دهه 60 استفاده کرد

14. Pop music pounded from the jukebox.
[ترجمه ترگمان]صدای موسیقی پاپ از دستگاه موسیقی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]موسیقی پاپ از Jukebox زد

15. You could have played the jukebox or something.
[ترجمه ترگمان]میتونستی دستگاه موسیقی یا همچین چیزی رو اجرا کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک جعبه موسیقی و یا چیزی بازی کنید

پیشنهاد کاربران

جعبه ای که تو کافه بارها موزیکوبرات عوض میکنه وقتی پول میندازی توش

احسنت عادل .


کلمات دیگر: