کلمه جو
صفحه اصلی

panning


کامپیوتر : حرکت افقى داده گرافیکى در عرض یک صفحه نمایش

انگلیسی به فارسی

پانسیون، استخراج کردن، بباد انتقاد گرفتن، بهم پیوستن، بهم جور کردن


انگلیسی به انگلیسی

• horizontal movement in an image display or capture; use of camera for scanning a subject in a horizontal position (video technology); act of moving a video camera from one side to the other to capture a panoramic view; use of plastic plates or surfaces covered with antigen or antibody to separate or select particular cells with suitable receptors (medicine)

دیکشنری تخصصی

[سینما] حرکت افقی دوربین - چرخش افقی دوربین براساس قاعده ای ثابت - چرخش افقی حول محور ثابت - چرخش افقی (دوربین ) - چرخش افقی - چرخش - حرکت افقی دوربین از یک طرف به طرف دیگر
[کامپیوتر] حرکت افقی داده گرافیکی در عرض یک صفحه نمایش
[برق و الکترونیک] حرکت پانورامایی حرکت دوربین تلویزیونی در طول میدان دید .
[زمین شناسی] طلاشویی تکنیکی برای کشف و استحصال کانیهای سنگین (برای مثال طلا) از طریق شستن پلاسر یا مواد رگه ای خرد شده در یک لاوک یا طشت، به گونه ای که طی این فرآیند، قسمتهای سبکتر حذف شده و فلزات سنگین در طشت، بر جای می مانند.
[ریاضیات] جابجایی
[معدن] لاوکشویی (عمومی اکتشاف)

جملات نمونه

1. He spent weeks panning for gold in the river.
[ترجمه ناشناس] او ( مذکر ) هفته ها را برای استخراج طلا در رودخانه گذراند.
[ترجمه ترگمان]او هفته ها را برای گرفتن مدال طلا در رودخانه گذراند
[ترجمه گوگل]او هفته ها را برای طلا در رودخانه گذراند

2. Some old miners are still panning for gold in the streams.
[ترجمه ترگمان]برخی از معدنچیان قدیمی هنوز در جریان آب در حال پنینگ برای طلا هستند
[ترجمه گوگل]برخی از معدنچیان قدیمی هنوز برای طلا در جریان جریان دارند

3. But others panning for gold on the Net are starting to come up empty.
[ترجمه ترگمان]اما دیگران پنینگ برای کسب مدال طلا در Net شروع به خالی شدن می کنند
[ترجمه گوگل]اما دیگران برای طلا در Net شروع به خالی می کنند

4. The ridged surface that results tends to prevent panning.
[ترجمه ترگمان]سطح نوک دار که منجر به پیش گیری از پنینگ می شود
[ترجمه گوگل]سطح رگه ای که به نتایج منجر می شود مانع از پانسیون شود

5. The projectionist was panning the camera attentively.
[ترجمه ترگمان]The با دقت دوربین را پنینگ (panning)کرد
[ترجمه گوگل]دوربین فیلمبرداری دوربین را با دقت نگاه کرد

6. Zooming and panning are navigational tools for exploring 2 D and 3 D information.
[ترجمه ترگمان]زوم کردن و پنینگ ابزار جهت یابی برای کشف اطلاعات ۲ بعدی و سه بعدی هستند
[ترجمه گوگل]Zooming and panning ابزار ناوبر برای بررسی اطلاعات 2D و 3D است

7. Cropping, panning and custom effects are easy with automatic key frames.
[ترجمه ترگمان]بریدن، پنینگ و عوارض معمول با فریم های کلید خودکار آسان هستند
[ترجمه گوگل]با فریم های کلید اتوماتیک، برداشت، افکت گذاری و سفارشی سازی آسان است

8. Panning and zooming, especially when paired together, create navigation difficulties for users.
[ترجمه ترگمان]پنینگ و زوم به خصوص زمانی که با یکدیگر جفت می شوند، مشکلات ناوبری برای کاربران ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]پانسیون کردن و زوم کردن، به ویژه هنگامی که با یکدیگر مرتبط می شوند، مشکلات ناوبری را برای کاربران ایجاد می کنند

9. After two rounds of panning, 21 positive plaques were selected each round at random respectively. ELISA assay was used to examine the immunocompetence of each clone.
[ترجمه ترگمان]پس از دو دور از پنینگ، ۲۱ لوح مثبت به ترتیب به ترتیب به ترتیب تصادفی انتخاب شدند برای بررسی immunocompetence هر کلون از روش های ELISA مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]پس از دو مرحله پانکشن، 21 پلاک مثبت به طور تصادفی انتخاب گردید برای بررسی کمبود ایمنی هر یک از کلون ها از آزمون ELISA استفاده شد

10. The panning knob is made of the same high grade duralumin. If anyone dare to do so, they can try to scrape off the surface.
[ترجمه ترگمان]این دکمه پنینگ از همان duralumin درجه بالا درست شده است اگر کسی جرات کند این کار را بکند، آن ها می توانند سعی کنند سطح زمین را باز کنند
[ترجمه گوگل]دستگیره دستگیره از همان duralumin با درجه بالا ساخته شده است اگر کسی جرات انجام این کار را داشته باشد، می تواند سعی کند سطح را از بین ببرد

11. He was not satisfied with the drama critic panning his new play.
[ترجمه ترگمان]او از پنینگ یک منتقد درام برای نمایش جدیدش راضی نبود
[ترجمه گوگل]او با منتقد درام بازی جدید خود را رد کرد

12. Touch scrolling and panning is now supported pervasively throughout the user interface in the bookmark list and other areas.
[ترجمه ترگمان]حرکت لمسی و پنینگ در حال حاضر از pervasively در سرتاسر واسط کاربر در فهرست چوب الف و دیگر مناطق پشتیبانی می شود
[ترجمه گوگل]پیمایش لمسی و پانینگ در حال حاضر به طور فراگیر در سراسر رابط کاربر در لیست نشانه ها و مناطق دیگر پشتیبانی می شود

13. A weekend's sport in California no longer requires a surfboard: panning for gold is now the sport of choice.
[ترجمه ترگمان]ورزش یک تعطیلات آخر هفته در کالیفرنیا دیگر به یک surfboard نیاز ندارد: پنینگ برای طلا اکنون ورزش انتخاب است
[ترجمه گوگل]ورزش های آخر هفته در کالیفرنیا دیگر نیازی به رفتن به سوارکاری برای طلا در حال حاضر ورزش انتخاب است

14. Last year, Courtney broke the bank with seven out of eight predictions panning out.
[ترجمه ترگمان]سال گذشته، کورتنی این بانک را با هفت مورد از هشت پیش بینی پنینگ بیرون کرد
[ترجمه گوگل]سال گذشته، کورتنی این بانک را با هفت پیش بینی هشت پیش بینی از بین برد

15. He was walking along at a good clip, his eyes idly panning the facades of the brownstone houses.
[ترجمه ترگمان]او داشت با یک گیره خوب راه می رفت، نگاهش از روی بیکاری به نمای خانه های مجلل آن تجاوز می کرد
[ترجمه گوگل]او در یک کلیپ خوب قدم زده بود، چشمهایش را به سمت خیابان های خانه های قهوه ای راه می انداخت


کلمات دیگر: