کلمه جو
صفحه اصلی

panorama


معنی : چشم انداز
معانی دیگر : (یک یا چند تصویر چسبانده به هم که یک منظره ی کامل مثلا منظره ی 180 درجه را نشان می دهد) چشم انداز (کامل)، دورنما، همه نما، گسترنما، زنجیره نما، شرح جامع، تصویر کلی، بررسی فراگیر، رجوع شود به: cyclorama، تصویر گذران، منظره ی گذران، مناظر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد

انگلیسی به فارسی

مناظر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد، چشم انداز


پانوراما، چشم انداز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: panoramic (adj.), panoramically (adv.)
(1) تعریف: a full, wide view of an extensive area.
مشابه: landscape, outlook, overview, perspective, prospect, scene, sight, spectacle, survey, view, vista

- We enjoyed a wonderful panorama from our hotel room balcony.
[ترجمه ترگمان] ما از بالکن هتل our یک چشم انداز عالی داشتیم
[ترجمه گوگل] ما از پانورامای عالی از بالکن اتاق هتل لذت می بریم

(2) تعریف: a picture or pictorial presentation of such a view, presented to the viewer one frame or screen at a time.
مشابه: picture, scene, view

(3) تعریف: a representation or survey of an extensive subject or of a long series of passing events.

- The book presents a panorama of medical history.
[ترجمه ترگمان] این کتاب دورنمایی از تاریخ پزشکی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل] این کتاب پانورامای تاریخ پزشکی را ارائه می دهد

• wide view in all directions, full view of a large area
a panorama is a view in which you can see a long way over a wide area of land.

دیکشنری تخصصی

[سینما] حرکت افقی

مترادف و متضاد

چشم انداز (اسم)
view, prospect, perspective, scene, overlook, outlook, look-out, scenery, landscape, panorama, vista

scene, horizon


Synonyms: bird’s-eye view, compass, dimension, diorama, extent, orbit, overview, perspective, picture, prospect, purview, radius, range, reach, scenery, scenic view, scope, spectacle, survey, sweep, view, vista


جملات نمونه

1. a panorama of american history
چشم اندازی از تاریخ امریکا

2. from tochal i saw the breathtaking panorama of tehran
از توچال دورنمای خیره کننده ی تهران را دیدم.

3. The tower offers a breathtaking panorama of Prague.
[ترجمه ترگمان]این برج یک پانورامای مهیج از پراگ را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این برج پانورامای نفس گیر پراگ را ارائه می دهد

4. Horton looked out over a panorama of fertile valleys and gentle hills.
[ترجمه ترگمان]هورتون به سوی دره های حاصلخیز دره های حاصلخیز و تپه های نرم چشم دوخته بود
[ترجمه گوگل]هورتون از منظره ای از دره های بارور و تپه های ملایم نگاه کرد

5. As I opened the scroll, a panorama of the Yellow River unfolded.
[ترجمه ترگمان]همچنان که طومار را باز کردم، دورنمایی از رودخانه زرد نمایان شد
[ترجمه گوگل]همانطور که من اسکرو را باز کردم، یک چشم انداز رودخانه زرد باز شد

6. There is a superb panorama of the mountains from the hotel.
[ترجمه ترگمان]یک چشم انداز عالی از کوه ها در هتل وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک منظره عالی از کوه ها از هتل وجود دارد

7. A vast panorama of the valley lay before us.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز وسیعی از دره پیش رویمان قرار داشت
[ترجمه گوگل]پانوراما وسیع از دره قبل از ما قرار دارد

8. The play presents a panorama of the history of communism.
[ترجمه ترگمان]این نمایش دورنمایی از تاریخ کمونیسم را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این بازی چشم انداز تاریخ کمونیسم را ارائه می دهد

9. The investigation revealed a panorama of corruption and illegal dealings.
[ترجمه ترگمان]این تحقیقات نشانه ای از فساد و معاملات غیرقانونی را نشان داد
[ترجمه گوگل]این تحقیقات پدیده فساد و معاملات غیرقانونی را نشان داد

10. The book presents a panorama of British history since the Middle Ages.
[ترجمه ترگمان]این کتاب دورنمایی از تاریخ بریتانیا از قرون وسطی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این کتاب از دوران قرون وسطی چشم انداز تاریخ بریتانیا را ارائه می دهد

11. The tower offers a panorama of the city.
[ترجمه ترگمان]برج یک چشم انداز از شهر را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]برج دارای منظره ای از شهر است

12. To the west was a panorama of lakes and peaks by moonlight.
[ترجمه ترگمان]در غرب منظره ای از دریاچه ها و قله ها در مهتاب دیده می شد
[ترجمه گوگل]به سوی غرب، منظره ای از دریاچه ها و قله ها توسط ماه مهتاب بود

13. It is as if within the wider panorama particular topics become a focus of especial attention.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که در یک چشم انداز وسیع تر، موضوعات خاص کانون توجه خاص می شوند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که در موضوعات پانوراما گسترده تر موضوعات خاصی توجه ویژه ای شود

14. Panorama named and confronted a series of suspects for that bombing, which cost 29 lives.
[ترجمه ترگمان]پانوراما با نام و با یک سری از مظنونین بمب گذاری که ۲۹ تن را به همراه دارد، روبرو شد
[ترجمه گوگل]پانوراما یک سری از مظنونان را برای این بمب گذاری نامیده و با آن مواجه بوده است، که به 29 زندگی رسیده است

15. The panorama included fully two-thirds of the battlefield.
[ترجمه ترگمان]این دورنما شامل دو سوم جنگ بود
[ترجمه گوگل]پانوراما به طور کامل شامل دو سوم از میدان جنگ بود

From Tochal I saw the breathtaking panorama of Tehran.

از توچال دورنمای خیره‌کننده‌ی تهران را دیدم.


a panorama of American history

چشم‌اندازی از تاریخ امریکا


a panoramic view

منظره‌ی گسترده، منظره‌ی تمام‌نما


پیشنهاد کاربران

سراسر نما

نمای سراسری/سرتاسری/فراگیر

جهان نما

عکاسی سراسر نما

تصویر دورنما، جهان نما، منظره

چشم انداز منظره
bird'seye view bird's eye
منظره هوایی ( عمارت و غیره ) ، نظر کلی


perspective view


panorama ( عمومی )
واژه مصوب: سراسرنما
تعریف: 1. نمایی کلی و وسیع یا دورنمایی از هر چیز 2. عکس یا مجموعه ای از چند عکس که نمای کلی و وسیعی را از یک منظره نشان می دهد


کلمات دیگر: