کلمه جو
صفحه اصلی

recorder


معنی : بایگان، ثبات، دستگاه ضبط صوت، صدا نگار، ضبط کننده، ضباط
معانی دیگر : داگر، آگاشتگر، (در برخی شهرهای امریکا) قاضی شهربانی، دستگاه ضبط (به ویژه ضبط صوت)، ضبات، نگارنده

انگلیسی به فارسی

صدانگار، ضبط کننده، دستگاه ضبط صوت، بایگان


ضبات، ثبات، نگارنده


ضبط کننده، ثبات، دستگاه ضبط صوت، ضباط، بایگان، صدا نگار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person hired or appointed to keep records.

(2) تعریف: a device that records sound or images.

(3) تعریف: any of a family of flutelike wind instruments with eight holes and a whistlelike mouthpiece.

• registrar, one who makes and maintains records; machine that can record; type of musical instrument that resembles a wooden flute and produces a high-pitched sound
you can refer to a cassette recorder, a tape recorder, or a video recorder as a recorder.
a recorder is also a hollow musical instrument that you play by blowing down one end and covering a series of holes with your fingers.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] ثبات
[سینما] دستگاه ضبط صوت
[عمران و معماری] ثبات - خودنگار - آمار بردار - ثبت کننده
[برق و الکترونیک] ثبات ابزاری که کمیتها یا سیگنالهای الکتریکی متغیر را به طور دائم ضبط می ند . نوع صنعتی معمول آن یک یا چند کمیت را به صورت تابعی از متغیر دیگر، معمولاً زمان، ثبت می کند . اسیلوسکوپ پرتو - کاتدی ضبط فکس، ثبات کنیسکوپ، دستگاه ضبط نوار مغناطیسی و دستگاه ضبط نوار ویدئو، انواع دیگر آن هستند . - ثبت کننده
[مهندسی گاز] ثبات، ثبت کننده
[حقوق] قاضی دادگاه صلح، مسؤول ثبت اسناد
[آب و خاک] ثبات،ثبت کننده

مترادف و متضاد

بایگان (اسم)
archivist, recorder, bursar, chartulary, keeper, watchman

ثبات (اسم)
bookkeeper, constancy, recorder, fortitude, stability, stableness, poise, register, consistency, cataloger, cataloguer, fixity, consistence, immutability, grit, indelibility, permanency

دستگاه ضبط صوت (اسم)
recorder, dictaphone, tape recorder, phonograph, talking machine, wire recorder

صدا نگار (اسم)
recorder, phonograph

ضبط کننده (اسم)
recorder, sensor

ضباط (اسم)
recorder

جملات نمونه

1. He works as a recorder in the city court.
[ترجمه T] او به عنوان بایگانی کننده ی اطلاعات در دادگاه شهر کار می کند
[ترجمه ترگمان]او به عنوان ضبط در دادگاه شهر کار می کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان ضبط کننده در دادگاه شهر کار می کند

2. There's something wrong with the recorder.
[ترجمه Romina_ayta56] یه چیزایی توی ضبط مشکل داره
[ترجمه ترگمان]with یه مشکلی داره
[ترجمه گوگل]با ضبط کننده چیزی اشتباه است

3. A cassette tape recorder can easily record sound on and play sound back from tape.
[ترجمه ترگمان]ضبط نوار کاست می تواند به راحتی صدا را ضبط کند و از نوار پخش شود
[ترجمه گوگل]ضبط کننده نوار کاست به راحتی می تواند صدای ضبط و پخش صدا را از نوار ضبط کند

4. To play the recorder, blow gently into the mouthpiece.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه دستگاه ضبط را بازی کند، با ملایمت در گوشی فرو می رود
[ترجمه گوگل]برای پخش ضبط، به آرامی ضربه بزنید

5. Put another cassette in the cassette recorder.
[ترجمه ترگمان]کاست را در ضبط صوت قرار دهید
[ترجمه گوگل]کاست دیگر را در ضبط کاست قرار دهید

6. He was not satisfied with the tape recorder,so he took it back to the store.
[ترجمه ترگمان]او از ضبط tape راضی نبود، بنابراین آن را به فروشگاه برد
[ترجمه گوگل]او با ضبط نوار راضی نبود، پس او را به فروشگاه بازگرداند

7. Rodney put the recorder on the desk top and pushed the play button.
[ترجمه ترگمان]رادنی ضبط صوت را روی میز گذاشت و دکمه نمایشنامه را فشار داد
[ترجمه گوگل]رادی ضبط را روی میز گذاشت و دکمه بازی را فشار داد

8. Where is the audio input on the video recorder?
[ترجمه ترگمان]ورودی صدا در دستگاه ضبط ویدئو کجاست؟
[ترجمه گوگل]ورودی صوتی ضبط ویدئوی کجاست؟

9. The man acquired my tape recorder.
[ترجمه b.kosar2006] آن مرد ضبط صوت من را بدست آورد.
[ترجمه ترگمان]اون مرد ضبط صوت من رو گرفت
[ترجمه گوگل]مرد ضبط کننده نوار من را به دست آورد

10. Put a new cassette in the cassette recorder to see whether it works normally.
[ترجمه b.kosar2006] یک کاست جدید در ضبط کاست قرار دهید تا ببینید آیا به طور عادی کار می کند یا خیر.
[ترجمه ترگمان]کاست جدید را در ضبط صوت قرار دهید تا ببینید آیا به طور عادی کار می کند یا نه
[ترجمه گوگل]کاست جدید را در ضبط کاست قرار دهید تا ببیند آیا به طور معمول کار می کند

11. The reporter took the speech down with a recorder.
[ترجمه تارا] خبرنگار با دستگاه ظبط صدا سخنرانی را ظبط کرد
[ترجمه ترگمان]گزارشگر سخنرانی را با یک ضبط صدا کرد
[ترجمه گوگل]خبرنگار با یک ضبط کننده سخنرانی کرد

12. You have to treat our video recorder very carefully - it's rather temperamental.
[ترجمه ترگمان]شما باید ضبط video رو خیلی با احتیاط درمان کنید - این خیلی مهم است
[ترجمه گوگل]شما باید با ضبط ویدئوی ما بسیار دقت داشته باشید - این به جای خندهدار است

13. He preset the video recorder at the desired time.
[ترجمه ترگمان]او در زمان مطلوب آن دستگاه ضبط را بالا برد
[ترجمه گوگل]او ضبط ویدئو را در زمان دلخواه تنظیم می کند

14. Be careful if you use that video recorder. It tends to chew tapes up.
[ترجمه ترگمان]اگر از آن ضبط صوت استفاده می کنید مراقب باشید این فیلم تمایل دارد که نوارها را بجود
[ترجمه گوگل]مراقب باشید اگر از ضبط کننده تصویر استفاده می کنید این تمایل دارد که نوارها را بچرخاند

15. She started off playing the recorder and then progressed to the clarinet.
[ترجمه ترگمان]او شروع به نواختن ضبط صوت کرد و بعد به سمت کلارینت حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به پخش ضبط کرد و سپس به کلارینت پیشرفت کرد

پیشنهاد کاربران

ضبط کننده


نوعی فلوت

یکی از انواع فلوت است

یک نوع فلوت

نوعی از فلوت ها

A musical instrument like a flute

نوعی فلوت که جزو لوازم موسیقی مهصوب میشود

یک نوع فلوت، ظبط صداو. . . . . . . . . . . . .
لایک کنین پیلیز

نوعی فلوت . و معنی انگلیسی آن a musical instrument like a flute

( nown )
A musical instrument like a flut
یه نوع فلوت
کانون زبان ایران

یک نوع فلوت
اگه دوس دارین منو دنبال کنین رو اسم بنفش رنگ Miss. Raya کلیک کنین
زحمت لایک هم . . . . .
با تشکر

دستگاه ضبط صوت

نوعی فلوت که نوعی ساز محسوب می شه

نی لبک

نوعی فلوت است که در موسیقی کرد ها بیشتر رایج است وانها بهش میگن شمشال 👍

در کتاب کانون زبان ایران میشه a musical instrument like a flute

یک ساز موسیقی و از خانواده فلوت ها

نوعی فلوت در آلت موسیقی

A musical instrument like a flute.
یکی از آلات موسیقی مثل فلوت

فلوت

نوعی ساز که نام آن فلوت است و معنی انگلیسی آن هم a musical instrument like a flute

Bhene

یه چیزی شبیه فلوت

نوعی از الات موسیقی که شبیه به فلوت است

نوعی از فلوت
که تلفظ آن به این شکل است ریکوردر

قاضی دادگاه صلح هم معنی میدهد

من هم در کانون زبان ایران هستم . معنی recorder میشه نوعی ساز موسیقی که شبیه به فلوت است یا از خانواده ی فلوت ها است
A musical instrument like a flute


A musical instrument like a flute
Reach 2
کانون زبان ایران بوکان
آیسامیرحسامی

اکثرا کانونید مگه نه از جا های دیگه نمیان سرچ کنن پس لطفا تولید محتوا کنین نه مال کتابو کپی کنین😑

نویسنده فلوت musical instrument like a flute
Reach 2
کانون زبان ایران
ممنون که شما بهترین ها لایک می کنید

نوعی ساز بادی است که شبیه فلوت است ولی کلفت تر از فلوت و ساز رو موقع زدن به جلو میگیرم نه به کنار


کلمات دیگر: