1. Therefore, while Tearliner sings, scenarist will search a song lyrics for Ggong.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در حالی که Tearliner آواز می خواند، scenarist برای Ggong یک ترانه خواند
[ترجمه گوگل]بنابراین، در حالی که Tearliner آواز می خواند، سناریو یک شعر را برای Ggong جستجو می کند
2. He is a national second-class scenarist works for the television station of Xiangxi autonomous prefecture of Hunan province, and concurrently the vice-president of Xiangxi Writers Association.
[ترجمه ترگمان]او یک کلاس ملی در سطح ملی است که برای ایستگاه تلویزیونی استان خودمختار Xiangxi در استان هونان کار می کند و همزمان با انجمن نویسندگان of همزمان است
[ترجمه گوگل]او یک نمایشنامه نویس ملی در سطح دوم برای ایستگاه تلویزیونی استان Xiangxi مستقل استان هونان است و همزمان معاون رئیس انجمن انجمن نویسندگان Xiangxi است
3. Nadine Gordimer, a South African fiction writer, scenarist, human rights activist, views political and social shifts of South Africa as the main original source of her literary creation.
[ترجمه ترگمان]نا دین Gordimer، نویسنده تخیلی اهل آفریقای جنوبی، scenarist، فعال حقوق بشر، دیدگاه سیاسی و اجتماعی آفریقای جنوبی را به عنوان منبع اصلی اصلی خلق ادبی خود می بیند
[ترجمه گوگل]نادین گوردیمر، نویسنده داستانی آفریقایی آفریقایی، استاد، فعال حقوق بشر، شیوه های سیاسی و اجتماعی آفریقای جنوبی را به عنوان منبع اصلی اصلی آثار ادبی خود می بیند
4. It is coexisted that if I am scenarist, I will let robot and mankind harmonious.
[ترجمه ترگمان]به طور مشترک وجود دارد که اگر من scenarist باشم، اجازه می دهم روبات ها و انسان ها هماهنگ شوند
[ترجمه گوگل]این همسو است که اگر من فیلمنامه نویس هستم، ربات و انسان را هماهنگ خواهم ساخت
5. During one call, Ggong teased the listener pretending to be KFN's scenarist.
[ترجمه ترگمان]در طول یک تماس، Ggong شنونده را آزار می داد و وانمود می کرد که scenarist scenarist است
[ترجمه گوگل]در طول یک تماس، Ggong شنونده را وادار کرد که وانمود کند که سناریو KFN است
6. The latter, far more preferable route can be accomplished - if a scenarist is willing to exercise fully his right of esthetic selectivity.
[ترجمه ترگمان]دوم، مسیر بهتر بهتر می تواند انجام شود - اگر یک scenarist مایل به ورزش کاملا حق his esthetic باشد
[ترجمه گوگل]دومی، مسیر ترجیحا بیشتر می تواند انجام شود - اگر یک صحنه ساز مایل باشد که به طور کامل از حق انتخاب انتخاب زیبایی برخوردار باشد