کلمه جو
صفحه اصلی

scenarist


معنی : صحنه ارا، سن ارا
معانی دیگر : صحنه ارا، سن ارا

انگلیسی به فارسی

صحنه ارا، سن ارا


سناریو، صحنه ارا، سن ارا


انگلیسی به انگلیسی

• one who writes manuscripts, one who writes plot outlines (for films or television programs)

دیکشنری تخصصی

[سینما] سناریست - سناریست (فیلمنامه نویس )

مترادف و متضاد

صحنه ارا (اسم)
scenarist

سن ارا (اسم)
scenarist

جملات نمونه

1. Therefore, while Tearliner sings, scenarist will search a song lyrics for Ggong.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در حالی که Tearliner آواز می خواند، scenarist برای Ggong یک ترانه خواند
[ترجمه گوگل]بنابراین، در حالی که Tearliner آواز می خواند، سناریو یک شعر را برای Ggong جستجو می کند

2. He is a national second-class scenarist works for the television station of Xiangxi autonomous prefecture of Hunan province, and concurrently the vice-president of Xiangxi Writers Association.
[ترجمه ترگمان]او یک کلاس ملی در سطح ملی است که برای ایستگاه تلویزیونی استان خودمختار Xiangxi در استان هونان کار می کند و همزمان با انجمن نویسندگان of همزمان است
[ترجمه گوگل]او یک نمایشنامه نویس ملی در سطح دوم برای ایستگاه تلویزیونی استان Xiangxi مستقل استان هونان است و همزمان معاون رئیس انجمن انجمن نویسندگان Xiangxi است

3. Nadine Gordimer, a South African fiction writer, scenarist, human rights activist, views political and social shifts of South Africa as the main original source of her literary creation.
[ترجمه ترگمان]نا دین Gordimer، نویسنده تخیلی اهل آفریقای جنوبی، scenarist، فعال حقوق بشر، دیدگاه سیاسی و اجتماعی آفریقای جنوبی را به عنوان منبع اصلی اصلی خلق ادبی خود می بیند
[ترجمه گوگل]نادین گوردیمر، نویسنده داستانی آفریقایی آفریقایی، استاد، فعال حقوق بشر، شیوه های سیاسی و اجتماعی آفریقای جنوبی را به عنوان منبع اصلی اصلی آثار ادبی خود می بیند

4. It is coexisted that if I am scenarist, I will let robot and mankind harmonious.
[ترجمه ترگمان]به طور مشترک وجود دارد که اگر من scenarist باشم، اجازه می دهم روبات ها و انسان ها هماهنگ شوند
[ترجمه گوگل]این همسو است که اگر من فیلمنامه نویس هستم، ربات و انسان را هماهنگ خواهم ساخت

5. During one call, Ggong teased the listener pretending to be KFN's scenarist.
[ترجمه ترگمان]در طول یک تماس، Ggong شنونده را آزار می داد و وانمود می کرد که scenarist scenarist است
[ترجمه گوگل]در طول یک تماس، Ggong شنونده را وادار کرد که وانمود کند که سناریو KFN است

6. The latter, far more preferable route can be accomplished - if a scenarist is willing to exercise fully his right of esthetic selectivity.
[ترجمه ترگمان]دوم، مسیر بهتر بهتر می تواند انجام شود - اگر یک scenarist مایل به ورزش کاملا حق his esthetic باشد
[ترجمه گوگل]دومی، مسیر ترجیحا بیشتر می تواند انجام شود - اگر یک صحنه ساز مایل باشد که به طور کامل از حق انتخاب انتخاب زیبایی برخوردار باشد

پیشنهاد کاربران

scenarist ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: فرانامه گر
تعریف: فردی که به فرانامه نویسی و خلق چشم اندازها یا تصاویری از آینده های ممکن می پردازد|||متـ . طراح فرانامه scenario designer


کلمات دیگر: