1- (مختصرا) ملاقات کردن، به دیدار رفتن 2- در خواست کردن، دعوت (به صحبت یا عمل) کردن، 1- بلند بلند حرف زدن، داد زدن 2- به عمل دعوت کردن، به کار کشیدن 3- (کارگران را) به اعتصاب خواندن، کامپیوتر : نوشته راهنما
call out
1- (مختصرا) ملاقات کردن، به دیدار رفتن 2- در خواست کردن، دعوت (به صحبت یا عمل) کردن، 1- بلند بلند حرف زدن، داد زدن 2- به عمل دعوت کردن، به کار کشیدن 3- (کارگران را) به اعتصاب خواندن، کامپیوتر : نوشته راهنما
انگلیسی به فارسی
با جزئیات مشخص کردن
به کار کشیدن، به عمل دعوت کردن
متهم کردن، علیه کسی اظهاری کردن، مطالبه کردن
تماس بگیرید
انگلیسی به انگلیسی
• order troops to assemble; challenge to a duel; shout, speak in a loud voice
number letter or other symbol used to call attention to a particular part of an illustration
number letter or other symbol used to call attention to a particular part of an illustration
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] نوشته راهنما . - خط و زیر نویسی که بخشهای خاصی از یک توضیح بر چسب خورده را علامت می زند.
مترادف و متضاد
Specify
Order into service; to summon into service
Challenge; denounce; charge
جملات نمونه
1. In past years a gentleman should call out any man who was rude to his wife.
[ترجمه ترگمان]در گذشته یک مرد باید هر مردی را که نسبت به همسرش گستاخ بود صدا بزند
[ترجمه گوگل]در سال های گذشته نجیب زاده باید هر مردی را که به همسرش بی ادب بود، فراخواند
[ترجمه گوگل]در سال های گذشته نجیب زاده باید هر مردی را که به همسرش بی ادب بود، فراخواند
2. The autocratic government call out the army to suppress the workers'strike.
[ترجمه ترگمان]دولت استبدادی از ارتش خواست تا اعتصاب کارگران را سرکوب کند
[ترجمه گوگل]دولت مستبد از ارتش خواست تا سرکوب کارگران را سرکوب کند
[ترجمه گوگل]دولت مستبد از ارتش خواست تا سرکوب کارگران را سرکوب کند
3. Then they call out our names in order and we answer yes or no.
[ترجمه پریناز بادره] سپس آنها اسامی ما را به ترتیب صدا می کنند و ما با بله یا خیر جواب می دهیم
[ترجمه ترگمان]سپس نام ما را به نظم می خوانند و جواب می دهیم بله یا نه[ترجمه گوگل]سپس آنها را به نام های ما می خوانند و ما بله یا نه جواب می دهیم
4. We had to call out an electrician.
[ترجمه Hamid] ما مجبور شدیم برقکار را خبر کنیم.
[ترجمه حمید] ما مجبور شدیم یک برقکار خبر کنیم.
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم به یه برق کار زنگ بزنیم[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم برق را صدا کنیم
5. Trouble can call out a person's best qualities.
[ترجمه ترگمان]مشکل می تواند بهترین کیفیات شخصی را تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]مشکل می تواند بهترین ویژگی های فرد را بیاموزد
[ترجمه گوگل]مشکل می تواند بهترین ویژگی های فرد را بیاموزد
6. She was just about to call out when she felt the iron grip of an arm clasped round her throat.
[ترجمه ترگمان]می خواست زنگ بزند که دست آهنین بازویش را دور گردن او حلقه کرد
[ترجمه گوگل]او فقط در مورد تماس با زمانی که او احساس قدرت گرفتن دست یک دست باز و دور گلو او
[ترجمه گوگل]او فقط در مورد تماس با زمانی که او احساس قدرت گرفتن دست یک دست باز و دور گلو او
7. They heard him call out in fright.
[ترجمه ترگمان]صدای او را شنیدند که از ترس فریاد زد:
[ترجمه گوگل]آنها شنیده بودند که او را ناامید می کنند
[ترجمه گوگل]آنها شنیده بودند که او را ناامید می کنند
8. He had difficulty sleeping and sometimes would call out in the night for me to help him light his pipe.
[ترجمه ترگمان]او به مشکل خوابیده بود و گاهی شب ها به من زنگ می زد و به او کمک می کردم تا پیپ روشن کند
[ترجمه گوگل]او خواب کمتری داشت و گاهی اوقات برای شب به من کمک می کرد تا لوله اش را روشن کند
[ترجمه گوگل]او خواب کمتری داشت و گاهی اوقات برای شب به من کمک می کرد تا لوله اش را روشن کند
9. One threatened to call out the National Guard to defend Atlanta's water rights.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها تهدید کرد که گارد ملی را احضار خواهد کرد تا از حقوق آب آتلانتا دفاع کند
[ترجمه گوگل]یکی از تهدید به تماس گارد ملی برای دفاع از حقوق آب آتلانتا
[ترجمه گوگل]یکی از تهدید به تماس گارد ملی برای دفاع از حقوق آب آتلانتا
10. Let's call out for pizza.
[ترجمه ترگمان]بیاید برای پیتزا صدا کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید برای پیتزا تماس بگیریم
[ترجمه گوگل]بیایید برای پیتزا تماس بگیریم
11. Daniel wanted to call out his shock, but the incoherent cry turned in his throat into a spurt of stomach bile.
[ترجمه ترگمان]دانیل کوپر دلش می خواست از شوک او آگاه شود، اما فریاد incoherent در گلویش سرازیر شد و به درون معده اش سرازیر شد
[ترجمه گوگل]دانیل می خواست شوکش را بیرون بکشد، اما گریه غم انگیز گلویش را به یک شکاف معده وارد کرد
[ترجمه گوگل]دانیل می خواست شوکش را بیرون بکشد، اما گریه غم انگیز گلویش را به یک شکاف معده وارد کرد
12. It made one call out to her.
[ترجمه ترگمان] این باعث شد یه زنگ به اون بزنم
[ترجمه گوگل]این یک تماس را برای او ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]این یک تماس را برای او ایجاد کرد
13. Other areas which call out to be critically re-evaluated in this way are methodology and theory.
[ترجمه ترگمان]حوزه های دیگری که در این روش مورد ارزیابی مجدد قرار می گیرند، روش شناسی و نظریه هستند
[ترجمه گوگل]مناطق دیگری که به این موضوع مورد انتقاد قرار می گیرند، روش شناسی و تئوری هستند
[ترجمه گوگل]مناطق دیگری که به این موضوع مورد انتقاد قرار می گیرند، روش شناسی و تئوری هستند
14. I want to call out bravely, the way little children in the countryside used to exclaim when we passed by.
[ترجمه ترگمان]می خواهم شجاعانه فریاد بزنم، در حالی که بچه های روستایی در روستا وقتی از کنار ما رد می شدند، فریاد می زدند
[ترجمه گوگل]من می خواهم بی سر و صدا، بچه های کوچکی که در حومه شهر زندگی می کنند گریه کنند
[ترجمه گوگل]من می خواهم بی سر و صدا، بچه های کوچکی که در حومه شهر زندگی می کنند گریه کنند
پیشنهاد کاربران
داد زدن
انتقاد کردن، نقد کردن، ایراد گرفتن، به چالش کشیدن
گفتن
حرف زدن
احضار کردن
بلند بلند حرف زدن
فراخوانی
۱ ) احضار کردن یا فراخوانی شخص یا سازمانی برای تلاش در جهت حل مشکلی اضطراری
The lifeboat was called out yesterday
۲ ) انتقاد از شخصی بخاطر حرف یا عمل او و به چالش کشیدن او
Calling Sara out in front of everyone wasn’t exactly fair.
The lifeboat was called out yesterday
۲ ) انتقاد از شخصی بخاطر حرف یا عمل او و به چالش کشیدن او
Calling Sara out in front of everyone wasn’t exactly fair.
جلب توجه با صدا کردن
داد زدن
فریاد زدن
جیغ زدن و ایجاد صدای بلند واسه کمک خواستن
مثال:
Even if I want to call out for help, I can't
حتی اگه بخوام واسه کمک فریادم بزنم، نمیتونم
فریاد زدن
جیغ زدن و ایجاد صدای بلند واسه کمک خواستن
مثال:
Even if I want to call out for help, I can't
حتی اگه بخوام واسه کمک فریادم بزنم، نمیتونم
صدا زدن، زنگ زدن ( برای کمک )
توضیح اجزا
صحبت کردن، اعلام کردن
It's call - out time! 35 dollars!
زمانش رسیده که با صدای بلند اعلام کنم، آقا حراجه 35 دلار.
فریاد زدن برای جلب توجه، با صدای بلند داد زدن، فراخوان دادن، . . .
زمانش رسیده که با صدای بلند اعلام کنم، آقا حراجه 35 دلار.
فریاد زدن برای جلب توجه، با صدای بلند داد زدن، فراخوان دادن، . . .
انتقاد کردن
to call somebody out
to call somebody out
پیش هم توبیخ کردن
تو فیلما که میگن:"I'm calling you out" معنیش میشه:"بیا جلو نفس کش؛ نفس کش میطلبم"
کسی را با صدای بلند فراخواندن
Call out on
احضار کسی برای بازخواست در مورد کار اشتباهش
To confront people with their lies or intentions and tell them that you know their lies
برای مبارزه نفس کش طلبیدن to start a battle
احضار کسی برای بازخواست در مورد کار اشتباهش
To confront people with their lies or intentions and tell them that you know their lies
برای مبارزه نفس کش طلبیدن to start a battle
لغو کردن
توبیخ کردن
بلند داد زدن.
به روی کسی آوردن
انتقاد علنی کردن
انتقاد علنی کردن
اعتراض کردن
عمداً به کسی توهین کردن ( عمدتاً به همراه به میان آوردن اسم طرف ) - به چالش کشیدن کسی به قصد ایجاد کشمکش یا مبارزه - ادای کسی را درآوردن
فراخوانی و دعوت یک نفر برای حل مشکل یا داستان
بار انتقاد را به کسی بستن به خاطر اینکه اون طرف خراب کاری کرده یا واقعاً کارش افتضاحه
🌠To deliberately insult someone
◀️ Jerry O'Connell makes a bad movie. Kris wants to give him a call out. Kris yells "I'm calling you out O'Connell. "
🌠 To challenge someone in some way. Or to put someone on blast
◀️ I don't think you've really lost 300 pounds - you just say you have. Produce some Before & After photos. I'm calling you out!
🌠 ( vb or n ) To mock or insult someone or to issue a challenge for them to fight
◀️ After hearing Julio call out Richard for stepping on his shoes, the students rushed to the scene to see what the excitement was all about
🌠 When someone wants to fight you. . .
◀️ Yo, dat kid nick is callin you outtt kidd. .
^"call out"^
🌠 To insult; using an insult in place of one's name.
Usually referring to the term bitch
◀️ Insult: "What you want, bitch?"
Response: "Don't you be callin' me out my name!"
or
"Girl, you know I hate when players always call out of name. "
🌠when you talk all tough to get in a fight
◀️ John: What bitch ? U think ur bad ??
Mark: Dude are u fucking calling out right now ?
🌠summon someone to deal with an emergency or provide a service.
◀️"patients are to be told to stop calling doctors out unnecessarily at night"
🌠 draw critical attention to someone's unacceptable actions or behaviour.
◀️"people were calling him out for his negative comments"
◀️ !!CONOR MCGREGOR CALLS OUT JOHN CENA
فراخوانی و دعوت یک نفر برای حل مشکل یا داستان
بار انتقاد را به کسی بستن به خاطر اینکه اون طرف خراب کاری کرده یا واقعاً کارش افتضاحه
🌠To deliberately insult someone
◀️ Jerry O'Connell makes a bad movie. Kris wants to give him a call out. Kris yells "I'm calling you out O'Connell. "
🌠 To challenge someone in some way. Or to put someone on blast
◀️ I don't think you've really lost 300 pounds - you just say you have. Produce some Before & After photos. I'm calling you out!
🌠 ( vb or n ) To mock or insult someone or to issue a challenge for them to fight
◀️ After hearing Julio call out Richard for stepping on his shoes, the students rushed to the scene to see what the excitement was all about
🌠 When someone wants to fight you. . .
◀️ Yo, dat kid nick is callin you outtt kidd. .
^"call out"^
🌠 To insult; using an insult in place of one's name.
Usually referring to the term bitch
◀️ Insult: "What you want, bitch?"
Response: "Don't you be callin' me out my name!"
or
"Girl, you know I hate when players always call out of name. "
🌠when you talk all tough to get in a fight
◀️ John: What bitch ? U think ur bad ??
Mark: Dude are u fucking calling out right now ?
🌠summon someone to deal with an emergency or provide a service.
◀️"patients are to be told to stop calling doctors out unnecessarily at night"
🌠 draw critical attention to someone's unacceptable actions or behaviour.
◀️"people were calling him out for his negative comments"
◀️ !!CONOR MCGREGOR CALLS OUT JOHN CENA
کلمات دیگر: