پیش جوابی کردن، حاضر جوابی کردن، تو روی کسی ایستادن
talk back
پیش جوابی کردن، حاضر جوابی کردن، تو روی کسی ایستادن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to respond in a rude or impertinent manner.
• مشابه: sass
• مشابه: sass
- Students must not talk back to the teacher.
[ترجمه پانیذ] دانش اموزان نباید با معلم خود حاضر جوابی کنند
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان نباید با معلم صحبت کنند[ترجمه گوگل] دانش آموزان نباید با معلم صحبت کنند
• answer rudely, sass, respond with gall
discussion forum on the internet which appears at the bottom of an article or news item or other (wherein readers/surfers may write their response)
discussion forum on the internet which appears at the bottom of an article or news item or other (wherein readers/surfers may write their response)
discussion forum on the internet which appears at the bottom of an article or news item or other (wherein readers/surfers may write their response)
discussion forum on the internet which appears at the bottom of an article or news item or other (wherein readers/surfers may write their response)
دیکشنری تخصصی
[سینما] ارتباط داخلی
جملات نمونه
1. Don't talk back to your grandpa.
[ترجمه پانیذ] با حاضر جوابی با پدربزرگت حرف نزن
[ترجمه ترگمان]با پدربزرگت حرف نزن[ترجمه گوگل]به پدر بزرگ خود صحبت نکن
2. Don't talk back to your mother like that!
[ترجمه ترگمان]با مادرت این جوری حرف نزن!
[ترجمه گوگل]به مادر خود نگویید!
[ترجمه گوگل]به مادر خود نگویید!
3. This programme gives TV viewers a chance to talk back.
[ترجمه ترگمان]این برنامه به بینندگان تلویزیونی فرصتی می دهد تا دوباره صحبت کنند
[ترجمه گوگل]این برنامه به تماشاگران تلویزیون فرصتی برای صحبت کردن می دهد
[ترجمه گوگل]این برنامه به تماشاگران تلویزیون فرصتی برای صحبت کردن می دهد
4. Children who talk back are regarded as cheeky and disrespectful.
[ترجمه ترگمان]بچه هایی که متقابلا صحبت می کنند گستاخانه و بی ادب به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]کودکانی که صحبت می کنند، به عنوان شکار و بی احترامی در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]کودکانی که صحبت می کنند، به عنوان شکار و بی احترامی در نظر گرفته می شوند
5. Don't talk back to me.
[ترجمه ترگمان]با من حرف نزن
[ترجمه گوگل]به من حرف نزن
[ترجمه گوگل]به من حرف نزن
6. How about talking to a computer that will talk back?
[ترجمه ترگمان]چطوره با یه کامپیوتر صحبت کنیم که بعدا حرف بزنه؟
[ترجمه گوگل]چطور در مورد صحبت کردن با کامپیوتر صحبت می کنید؟
[ترجمه گوگل]چطور در مورد صحبت کردن با کامپیوتر صحبت می کنید؟
7. Don't you talk back to me or I'll hit you.
[ترجمه ترگمان]با من حرف نمی زنی و گرنه بزنمت
[ترجمه گوگل]آیا به من نگفته اید یا من به شما ضربه می زنم
[ترجمه گوگل]آیا به من نگفته اید یا من به شما ضربه می زنم
8. Don't talk back. Listen to what your father says.
[ترجمه ترگمان]حرف نزن گوش کن ببین پدرت چی میگه
[ترجمه گوگل]صحبت نکن گوش دادن به آنچه پدرتان می گوید
[ترجمه گوگل]صحبت نکن گوش دادن به آنچه پدرتان می گوید
9. He knew better than to talk back to his father.
[ترجمه ترگمان]بهتر از این بود که با پدرش حرف بزند
[ترجمه گوگل]او بهتر از صحبت کردن با پدرش می دانست
[ترجمه گوگل]او بهتر از صحبت کردن با پدرش می دانست
10. How dare you talk back to me!
[ترجمه ترگمان]! چطور جرات می کنی با من حرف بزنی
[ترجمه گوگل]چطور جرات کن با من صحبت کنی؟
[ترجمه گوگل]چطور جرات کن با من صحبت کنی؟
11. Robert had the impudence to talk back to his teacher.
[ترجمه ترگمان]رابرت جرات کرده بود با معلمش حرف بزند
[ترجمه گوگل]رابرت تسلیم گفتگو با معلمش بود
[ترجمه گوگل]رابرت تسلیم گفتگو با معلمش بود
12. Not wanting to talk back either, he simply glared.
[ترجمه ترگمان]او به سادگی به او چشم غره رفت
[ترجمه گوگل]نمیخواهم حرف بزنم، او فقط نگاه کرد
[ترجمه گوگل]نمیخواهم حرف بزنم، او فقط نگاه کرد
13. Chinese children are always taught never to talk back to their parents.
[ترجمه ترگمان]همیشه به کودکان چینی یاد می دهند که هرگز با والدین خود صحبت نکنند
[ترجمه گوگل]بچه های چینی همیشه به هیچ وجه به والدین خود آموزش نداده اند
[ترجمه گوگل]بچه های چینی همیشه به هیچ وجه به والدین خود آموزش نداده اند
14. Little children should not talk back to their parents.
[ترجمه ترگمان]بچه های کوچک نباید با والدینشان صحبت کنند
[ترجمه گوگل]بچه های کوچک نباید با والدین خود صحبت کنند
[ترجمه گوگل]بچه های کوچک نباید با والدین خود صحبت کنند
15. They're also better able to talk back without sounding like a machine.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین می توانند بدون اینکه مثل ماشین حرف بزنند، حرف بزنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین قادر به صحبت کردن بدون صدایی مانند یک ماشین هستند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین قادر به صحبت کردن بدون صدایی مانند یک ماشین هستند
پیشنهاد کاربران
To answer someone in authority such as ateacher oparent in rade or impolite way
یک برنامه رادیویی که شنوندگان توسط گوشی های همراهشون می تونن توش شرکت کنن.
To answer someone in a rude and impolite way
با گستاخی و بی ادبی پاسخ دادن ( معمولا برای بچه های پررو و حاضر جواب استفاده میشه
گستاخ بودن، بی ادبانه حرف زدن
don't talk back back to your teacher
با معلمت گستاخ نباش. ( با معلمت بی ادبانه حرف نزن )
don't talk back back to your teacher
با معلمت گستاخ نباش. ( با معلمت بی ادبانه حرف نزن )
حاظر جوابی کردن
کلمات دیگر: