1. When rogues (or thieves) fall out, honest men come by their own.
[ترجمه زینب سرامد] دیو چو بیرون رود فرشته درآید
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم شریف یا دزد از زمین بیرون می افتند، آدم های درستکار از راه خودشان می آیند
[ترجمه گوگل]وقتی سارقان (یا دزدان) سقوط می کنند، مردان صادقانه با خودشان می آیند
2. Her baby teeth are starting to fall out.
[ترجمه حدیث] دندانهای کودک شروع به افتادن میکنند
[ترجمه ترگمان] دندان های بچه هاش داره از بین میره
[ترجمه گوگل]دندانهای کودک او شروع به سقوط می کنند
3. Most married people fall out over money.
[ترجمه Sina] اکثر افراد متاهل بر سر پول مشاجره می کنند و رابطه ی خود را به هم میزنند ( دعوا میکنند و دیگر با یکدیگر صمیمی نیستند )
[ترجمه ترگمان]اکثر افراد متاهل به خاطر پول از زمین می افتند
[ترجمه گوگل]بیشتر افراد متاهل بیش از حد پول می گیرند
4. The drugs made her hair fall out.
[ترجمه بهنام] داروها باعث شده اند که موهایش بریزد.
[ترجمه ترگمان]داروها باعث شد که موهاش بریزه بیرون
[ترجمه گوگل]داروها باعث می شود موهایش از بین رود
5. Mum and I used to fall out a lot.
[ترجمه مهدی] منو مادرم زیاد دعوا می کردیم.
[ترجمه ترگمان]من و مادرم زیاد از هم جدا می شدیم
[ترجمه گوگل]مادر و من به شدت سقوط کردند
6. "Fall out, men!" shouted the sergeant-major.
[ترجمه ترگمان]! عقب نشینی کنید، مردان گروهبان فریاد زد: سرگرد
[ترجمه گوگل]'فرار کن، مرد!' سربازان اصلی فریاد زدند
7. In his sleep he let the book fall out of his hand.
[ترجمه ترگمان]در خواب کتاب را از دستش بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او در خواب خویش کتاب را از دستش بیرون آورد
8. The chemotherapy made her hair fall out.
[ترجمه تورج] شیمی درمانی باعث ریزش موهایش شد
[ترجمه ترگمان]شیمی درمانی گیسوانش را بیرون ریخت
[ترجمه گوگل]شیمی درمانی باعث شد که موهایش خشک شود
9. Some of the men were obliged to fall out from fatigue.
[ترجمه ترگمان]بعضی از کارگران مجبور بودند از خستگی هلاک شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردان مجبور بودند از خستگی بیرون بیایند
10. I don't like to fall out with my friends.
[ترجمه مسعود] من دوست ندارم با دوستم مشاجره کنم
[ترجمه ترگمان]دوست ندارم با دوستام بیرون بیفتم
[ترجمه گوگل]من دوست ندارم با دوستانم سقوط کنم
11. I was endlessly letting things fall out of my hands.
[ترجمه ترگمان]من پیوسته اجازه می دادم که همه چیز از دست من خارج شود
[ترجمه گوگل]من بی نهایت اجازه دادم همه چیز از دست من خارج شود
12. Do you know how many subscription cards can fall out of a magazine as you thumb through 10 pages?
[ترجمه ترگمان]آیا می دانید چند کارت اشتراک می توانید از یک مجله به اندازه ۱۰ صفحه استفاده کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید چند کارت اشتراکی می تواند از یک مجله به عنوان شما را از طریق 10 صفحه انگشت شست؟
13. They turn red and the tears fall out.
[ترجمه ترگمان]سرخ می شوند و اشک ها سرازیر می شوند
[ترجمه گوگل]آنها قرمز می شوند و اشک ها از بین می روند
14. Well, she would fall out of love with him.
[ترجمه ترگمان] خب، اون عاشقش می شد
[ترجمه گوگل]خوب، او از عشق با او بیرون می آید
15. Cancer deaths caused by fallout from weapons testing could rise to 4 million over the next few centuries.
[ترجمه ترگمان]مرگ های ناشی از آزمایش سلاح منجر به مرگ ۴ میلیون نفر در طول چند قرن آینده خواهد شد
[ترجمه گوگل]مرگ و میر سرطان ناشی از تخریب تست های سلاح می تواند طی چند قرن بعد به 4 میلیون افزایش یابد
16. They were exposed to radioactive fallout during nuclear weapons tests.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حین آزمایش سلاح های هسته ای در معرض ذرات رادیواکتیو قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها در طی تست های سلاح های هسته ای در معرض آلودگی رادیواکتیو قرار داشتند
17. The political fallout of the affair cost him his job.
[ترجمه ترگمان]پیامدهای سیاسی این ماجرا او را به بهای شغلش تمام کرد
[ترجمه گوگل]سقوط سیاسی این امر او را شغل خود را هزینه می کند
18. Grundy lost his job in the fallout from the incident.
[ترجمه ترگمان]Grundy شغلش را از اون حادثه از دست داد
[ترجمه گوگل]Grundy کار خود را در حادثه از دست داد
19. The political fallout of the revelations has been immense.
[ترجمه ترگمان]تاثیر سیاسی این آیات بسیار زیاد بوده است
[ترجمه گوگل]سقوط سیاسی این آثار بسیار زیاد بوده است
20. Nearly 300 employees lost their jobs in the fallout.
[ترجمه ترگمان]نزدیک به ۳۰۰ کارمند شغل خود را در این حادثه از دست دادند
[ترجمه گوگل]تقریبا 300 نفر از کارکنان شغل خود را در این حوادث از دست دادند
21. The combination of fallout from the Council and disillusionment with the encyclical was more than many priests could bear.
[ترجمه ترگمان]ترکیب of از شورا و توهم با encyclical بیش از آن چیزی بود که بسیاری از کشیشان می توانستند تحمل کنند
[ترجمه گوگل]ترکیبی از برآمدن شورا و سرخوردگی با این حلقه، بیشتر از بسیاری از کشیشان بود
22. The fallout prompted many retailers to caution Wall Street that their fourth-quarter earnings would be lackluster.
[ترجمه ترگمان]این مشکلات باعث شد که بسیاری از خرده فروشان به دیوار وال استریت هشدار دهند که درآمده ای چهارم آن ها بی زرق و برق است
[ترجمه گوگل]این تخریب باعث شد بسیاری از خرده فروشان به وال استریت هشدار دادند که سهم درآمد چهارم ماه دسامبر آنها کم رنگ خواهد بود
23. The human and political fallout from the earlier mass departure left Clinton in a no-win situation.
[ترجمه ترگمان]مشکلات انسانی و سیاسی از عزیمت دسته جمعی قبلی کلینتون را در یک وضعیت بدون برد ترک کرد
[ترجمه گوگل]منازعات انسانی و سیاسی از توده زودگذر قبلی، کلینتون را در موقعیتی بدون نفوذ کنار گذاشت
24. The political fallout from his misadventure has been compared in the London press to that experienced by Sen.
[ترجمه ترگمان]پیامدهای ناشی از حادثه ناگوار وی در مطبوعات لندن نسبت به آنچه که توسط سناتور تجربه شده است، مقایسه شده است
[ترجمه گوگل]سقوط سیاسی ناشی از ناسزاگویی او در مطبوعات لندن به آنچه که توسط سنا تجربه می شود مقایسه شده است
25. In the fallout, hundreds of investors sued brokerage houses and traders for not warning clients about their investment peril.
[ترجمه ترگمان]در این حادثه، صدها سرمایه گذار از خانه های کارگزاری و تجار شکایت کردند تا به مشتریان در مورد خطر سرمایه گذاری آن ها هشدار ندهند
[ترجمه گوگل]در صبح روز صدها سرمایه گذار، خانه های کارگزاری و معامله گران را محکوم کردند تا مشتریان را درباره خطر سرمایه گذاری خود هشدار دهند
26. The current crisis is part of the fallout of that failed summit.
[ترجمه ترگمان]بحران کنونی بخشی از ریزش این نشست ناموفق بوده است
[ترجمه گوگل]بحران کنونی بخشی از وقوع این اجلاس ناکام است
27. How big a political fallout should we expect?
[ترجمه ترگمان]انتظار چه میزان ریزش سیاسی را داشته باشیم؟
[ترجمه گوگل]چقدر باید انتظارات سیاسی را داشته باشیم؟
28. It is the fallout of atmospheric tests which ended in 197
[ترجمه ترگمان]این نتایج حاصل از آزمایش ها اتمسفری است که در ۱۹۷ سالگی به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این آزمایشات اتمسفری است که در سال 197 به پایان رسید