1. the entire gamut of human emotions
کلیه ی زیر و بم های احساسات بشری
2. the singer was running through his whole gamut of tone
خواننده همه ی دانگ های صدای خود را به کار می گرفت.
3. The exhibition runs the whole gamut of artistic styles.
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه انواع مختلف سبک های هنری را اداره می کند
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه تمام شیوه های هنری را به نمایش می گذارد
4. College life opened up a whole gamut of new experiences.
[ترجمه ترگمان]زندگی کالج تعداد زیادی از تجربیات جدید را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]زندگی کالج طیف وسیعی از تجربیات جدید را باز کرد
5. Her performance in the play covered the whole gamut of emotions.
[ترجمه ترگمان]عملکرد او در نمایش، کل حیطه احساسات را پوشش می داد
[ترجمه گوگل]عملکرد او در این بازی، تمام وسعت احساسات را تحت پوشش قرار داد
6. In her stories she expresses the whole gamut of emotions, from happiness to sorrow.
[ترجمه ترگمان]او در داستان های خود، کل حیطه احساسات، از شادی به غم را بیان می کند
[ترجمه گوگل]او در داستانهایش کل گستردگی احساسات، از شادی به غم و اندوه را بیان می کند
7. The show runs the gamut of 20th century design.
[ترجمه ترگمان]این نمایش در حیطه طراحی قرن بیستم قرار دارد
[ترجمه گوگل]نمایش نشان می دهد که محدوده طراحی قرن بیست و یکم را دارد
8. This poem runs the gamut of emotions from despair to joy.
[ترجمه ترگمان]این شعر the از احساسات ناشی از نومیدی تا شادی را در بر دارد
[ترجمه گوگل]این شعر موجی از احساسات را از ناامیدی به شادی می کشد
9. She felt she had run the gamut of human emotions from joy to despair in one day.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که gamut احساسات بشری را در یک روز از دست داده است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که او در طی یک روز از لحظه ای احساسات و هیجان های انسان را از شادی به ناامیدی رانده است
10. The network will provide the gamut of computer services to your home.
[ترجمه ترگمان]این شبکه، طیف وسیعی از خدمات کامپیوتری را به منزل شما ارائه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این شبکه محدوده خدمات کامپیوتری را به خانه شما ارائه می دهد
11. New mothers can experience the whole gamut of emotions, from intense joy to deep depression.
[ترجمه ترگمان]مادران جدید می توانند کل حیطه احساسات، از شادی شدید تا افسردگی عمیق را تجربه کنند
[ترجمه گوگل]مادران جدید می توانند طیف وسیعی از احساسات، از شادی شدید و افسردگی عمیق را تجربه کنند
12. Volunteers run the gamut, from makeup and costume assistants and some security personnel to staging coordinators and models.
[ترجمه ترگمان]داوطلبان از انواع مختلفی از لوازم آرایش و لباس و برخی پرسنل امنیتی برای برگزاری هماهنگ کنندگان و مدل ها استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]داوطلبان از محدوده کار، آرایشگران و دست اندرکاران صحنه و برخی از پرسنل امنیتی برای راه اندازی هماهنگ کننده ها و مدل ها استفاده می کنند
13. The action in the ring runs the gamut from high-flying to low brow.
[ترجمه ترگمان]فعالیت حلقه در حال پرواز از اوج پرواز تا پیشانی کوتاه است
[ترجمه گوگل]عمل در حلقه، محدوده ای از پر پرواز به کمر را اجرا می کند
14. They run the gamut from exploding scoreboards to sushi bars.
[ترجمه ترگمان]آن ها این حیطه را از منفجر کردن scoreboards به میله های سوشی دور می زنند
[ترجمه گوگل]آنها محدوده را از طیف گسترده ای از نمرات به سوشی می زنند
15. Our programs spanned the gamut of command and control systems, and were highly technical.
[ترجمه ترگمان]برنامه های ما دارای انواع مختلفی از سیستم های فرماندهی و کنترل بودند و بسیار تکنیکی بودند
[ترجمه گوگل]برنامه های ما طیف وسیعی از سیستم های فرماندهی و کنترل را به نمایش گذاشتند و بسیار فنی بودند