کلمه جو
صفحه اصلی

garbage collection


زباله روبی

انگلیسی به فارسی

زباله روبی


مجموعه زباله، زباله روبی


دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] زباله روبی ؛ پاک کردن خانه های بلااستفاده حافظه در یک فایل

جملات نمونه

1. According to a survey of 606 city residents, garbage collection was the city service people liked most.
[ترجمه ترگمان]براساس یک نظرسنجی از ساکنان شهر ۶۰۶، جمع آوری زباله شهری بود که مردم بیشتر آن را دوست داشتند
[ترجمه گوگل]بر اساس یک نظرسنجی از 606 شهروند شهر، جمع آوری زباله خدمات شهری بیشترین محبوبیت را داشتند

2. Garbage collection and street cleaning were haphazard, public transportation was a mess.
[ترجمه ترگمان]جمع آوری زباله و تمیز کردن خیابانی اتفاقی بود، حمل و نقل عمومی یک آشفتگی بود
[ترجمه گوگل]جمع آوری زباله و تمیز کردن خیابان ها بی وقفه بود، حمل و نقل عمومی یک ظرف غذا بود

3. The board fired the garbage collection service and contracted with another young man, on condition that he hire Kenilworth-Parkside residents.
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره خدمات جمع آوری زباله را اخراج کرد و با یک مرد جوان دیگر قرارداد بست تا ساکنان Kenilworth - Parkside را استخدام کند
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره خدمات جمع آوری زباله را اخراج کرد و با یکی دیگر از جوانان قرارداد بست، با این شرط که او ساکنان کنیلورث پارکساید را استخدام کند

4. Paul with garbage collection, for example.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، پل با جمع آوری زباله
[ترجمه گوگل]مثلا پولس با جمع آوری زباله

5. What do you mean, garbage collection and C?
[ترجمه ترگمان]منظورت از مجموعه زباله چیه؟
[ترجمه گوگل]منظور شما از جمع آوری زباله و C چیست؟

6. For the performance study, we configured the appropriate garbage collection algorithm, page size and heap size on each OS and hardware configuration tested.
[ترجمه ترگمان]برای مطالعه عملکرد، ما الگوریتم جمع آوری زباله مناسب، اندازه صفحه و اندازه کپه را بر روی هر سیستم عامل و پیکربندی سخت افزار پیکربندی کردیم
[ترجمه گوگل]برای بررسی عملکرد ما الگوریتم جمع آوری مناسب ضایعات، اندازه صفحه و اندازه پشته را در هر پیکربندی سخت افزار و سیستم عامل مورد آزمایش قرار دادیم

7. The garbage collection algorithm can then intelligently decide what to reclaim in a reasonable way.
[ترجمه ترگمان]سپس الگوریتم جمع آوری زباله می تواند به طور هوشمندانه تصمیم بگیرد که چه چیزی را به شیوه ای معقول اصلاح کند
[ترجمه گوگل]الگوریتم جمع آوری زباله پس از آن می تواند هوشمندانه تصمیم بگیرد که چه چیزی باید به روش معقول به دست آورد

8. Many garbage collection algorithms require dividing the heap into separate memory spaces, some of which may be inaccessible to the user program at certain times.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از الگوریتم های جمع آوری زباله نیاز به تقسیم the به فضاهای حافظه جداگانه دارند، که برخی از آن ها ممکن است در برخی مواقع برای برنامه کاربر غیرقابل دسترس باشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از الگوریتم های جمع آوری زباله نیاز به تقسیم پشته به فضاهای حافظه جداگانه دارند، که بعضی از آنها ممکن است در زمان های خاص غیر قابل دسترسی به برنامه کاربر باشد

9. That garbage collection data is also present in any requested Java dump file.
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات جمع آوری زباله نیز در هر فایل درخواست شده جاوا وجود دارد
[ترجمه گوگل]داده های جمع آوری زباله نیز در هر پرونده مربوط به پرونده جاوا درخواست شده است

10. China city garbage collection to go through first.
[ترجمه ترگمان]جمع آوری زباله شهری در چین اولین بار است
[ترجمه گوگل]مجموعه زباله شهر چین برای اولین بار از طریق

11. Some garbage collection algorithms require significant cooperation from the compiler or runtime environment, such as updating reference counts whenever a pointer assignment is performed.
[ترجمه ترگمان]برخی از الگوریتم های جمع آوری زباله نیاز به هم کاری قابل توجهی در محیط زمان اجرا یا زمان اجرا دارند، از جمله به روز رسانی شمارش مرجع در زمان انجام ماموریت اشاره گر
[ترجمه گوگل]برخی از الگوریتم های جمع آوری زباله نیازمند همکاری قابل توجهی از محیط کامپایلر یا زمان اجرا هستند، مانند به روز رسانی تعداد مرجع هر زمان که یک انتساب اشاره گر انجام می شود

12. If you want to do explicit garbage collection to reduce your application footprint, attempt to implement it so that it is done under low-load conditions or at off-peak hours.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید مجموعه زباله روشن را برای کاهش مساحت کاربری خود انجام دهید، سعی کنید آن را به گونه ای اجرا کنید که تحت شرایط بار کم و یا در ساعات اوج مصرف انجام شود
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید مجموعه ای از زباله های صریح را به منظور کاهش ریزش کاربرد خود بکشید، تلاش کنید تا آن را در شرایط کم بار و یا در ساعات پائین انجام دهید

13. Quantifying the performance of garbage collection vs explicit memory management.
[ترجمه ترگمان]Quantifying عملکرد جمع آوری زباله در مقابل مدیریت حافظه صریح
[ترجمه گوگل]Quantifying عملکرد جمع آوری زباله در مقابل مدیریت حافظه صریح

14. While garbage collection must be tolerated, arduously long pause times are another matter entirely.
[ترجمه ترگمان]در حالی که جمع آوری زباله باید تحمل شود، زمان های توقف طولانی به طور کامل یک موضوع دیگر هستند
[ترجمه گوگل]در حالی که جمع آوری زباله باید تحمل شود، بارها به طور جدی طولانی مدت یک موضوع دیگر به طور کامل است


کلمات دیگر: