کلمه جو
صفحه اصلی

underdevelopment

انگلیسی به انگلیسی

• insufficient or inadequate development; condition of not having fully or normally grown

دیکشنری تخصصی

[سینما] کم ظهور - ظهور ضعیف - کمتر از حد نرمال در داروی ظهور نگهداشتن
[عمران و معماری] در دست توسعه

جملات نمونه

1. Theoretically, eliminating poverty and underdevelopment in the region should pose no problem.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ نظری، حذف فقر و عقب ماندگی در منطقه باید هیچ مشکلی ایجاد نکند
[ترجمه گوگل]به لحاظ نظری، از بین بردن فقر و فقدان توسعه در منطقه، هیچ مشکلی ایجاد نمی کند

2. All available means for eradicating underdevelopment exist at the door step of the continent in particular and the world in general.
[ترجمه ترگمان]همه وسایل موجود برای از بین بردن عقب ماندگی در مرحله در قاره به طور خاص و جهان به طور کلی وجود دارد
[ترجمه گوگل]همه در دسترس است یعنی برای ریشه کن کردن فقدان توسعه در قدم درون قاره به طور خاص و جهان به طور کلی وجود دارد

3. Under conditions of underdevelopment the political elite seeks wealth through the direction of public resources by administrative action.
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط of، نخبگان سیاسی به دنبال ثروت از طریق منابع عمومی به وسیله عمل اجرایی هستند
[ترجمه گوگل]در شرایط توسعه نیافتگی، نخبگان سیاسی از طریق اقدامات اداری به دنبال منابع عمومی هستند

4. In short, given the existing state of backwardness, underdevelopment is not primarily a scientific, technical or organizational problem.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، با توجه به وضعیت عقب ماندگی، عقب ماندگی در درجه اول یک مساله علمی، فنی یا سازمانی نیست
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، با توجه به وضعیت موجود عقب ماندگی، توسعه نیافتن در درجه اول یک مشکل علمی، فنی یا سازمانی نیست

5. In the specific conditions of post-colonial underdevelopment it is not unusual to find conflict within the bourgeoisie working along ethnic lines.
[ترجمه ترگمان]در شرایط خاص عقب ماندگی پس از استعمار، یافتن نزاع بین طبقه بورژوازی در امتداد خطوط نژادی غیر معمول نیست
[ترجمه گوگل]در شرایط خاص توسعه نیافته پس از استعمار، غیرمعمول نیست که درون بورژوازی که در راستای خطوط قومی قرار دارد، درگیری ایجاد شود

6. What sort of an explanation is this for underdevelopment and authoritarianism in Mexico?
[ترجمه ترگمان]چه توضیحی برای عقب ماندگی و استبداد در مکزیک وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]کدام یک از این توضیحات برای توسعه و اقتدارگرائی در مکزیک است؟

7. A large population and underdevelopment are the two facts China has to face.
[ترجمه ترگمان]جمعیت زیاد و عقب ماندگی دو واقعیت است که چین باید با آن روبرو شود
[ترجمه گوگل]جمعیت بزرگی و توسعه نیافته دو واقعیت است که چین با آن مواجه است

8. Much poverty can be traced to the underdevelopment of industry.
[ترجمه ترگمان]فقر بیشتر را می توان به توسعه صنعت کشاند
[ترجمه گوگل]فقر زیادی را می توان به فقدان توسعه صنعت نشان داد

9. Now the relative underdevelopment of China's coastal areas have a wide range of trade development issues.
[ترجمه ترگمان]اکنون عقب ماندگی نسبی مناطق ساحلی چین دارای گستره وسیعی از مسائل توسعه تجاری است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کمبود توسعه نسبی مناطق ساحلی چین طیف وسیعی از موضوعات توسعه تجارت را تشکیل می دهد

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. These are useful in relieving some of the symptoms of underdevelopment.
[ترجمه ترگمان]اینها برای تسکین برخی از نشانه های عقب ماندگی مفید هستند
[ترجمه گوگل]اینها در از بین بردن برخی از علائم توسعه نیافته مفید هستند

12. It is this basic proposition that underlies much of recent Marxian writings on underdevelopment.
[ترجمه ترگمان]این یک پیشنهاد اساسی است که زمینه ساز بسیاری از نوشته های Marxian اخیر در عقب ماندگی است
[ترجمه گوگل]این گزاره اساسی است که بسیاری از نوشته های اخیر مارکسی در مورد فقدان توسعه را پایه ریزی می کند

13. They yearn to burst out of the shell of underdevelopment and neglect.
[ترجمه ترگمان]دلشان می خواهد از پوسته underdevelopment و فراموشی بیرون بزنند
[ترجمه گوگل]آنها تمایل دارند که از پوسته ای از دست رفته و غفلت بیرون بیایند

14. Thus the masses have in different ways become legitimate candidates for underdevelopment and misery.
[ترجمه ترگمان]بنابراین توده های مردم به طرق مختلفی به نامزدهای مشروع برای عقب ماندگی و فلاکت تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، توده ها به طرق مختلف تبدیل به کاندیداهای مشروع برای توسعه و بدبختی می شوند

15. The product is indicated for the treatment of children acalcerosis, such as skeleton underdevelopment, retarded dentition etc.
[ترجمه ترگمان]محصول برای درمان کودکان acalcerosis مانند عقب ماندگی اسکلتی، عقب ماندگی عقب مانده و غیره نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]این محصول برای درمان آکلسریز کودکان، مانند کمبود توسعه اسکلت، دندانی عقب مانده و غیره، نشان داده شده است

پیشنهاد کاربران

توسعه نیافتگی

در حال توسعه


کلمات دیگر: