پایگاه داده ها، (کامپیوتر) پایگاه داده ها، انباره ی داده ها، بانک داده ها (data bank هم می گویند)، پایگاه داده ها، دادگان
data base
پایگاه داده ها، (کامپیوتر) پایگاه داده ها، انباره ی داده ها، بانک داده ها (data bank هم می گویند)، پایگاه داده ها، دادگان
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a large collection of information arranged for quick retrieval, updating, or the like, esp. such a collection in a computer.
• body of data stored in a computer (arranged for rapid expansion, updating and retrieval)
file containing data on a certain subject
a database is a collection of data that is stored in a computer in such a way that it can be retrieved quickly and efficiently.
a database is also an item of software that enables you to retrieve data quickly and efficiently.
file containing data on a certain subject
a database is a collection of data that is stored in a computer in such a way that it can be retrieved quickly and efficiently.
a database is also an item of software that enables you to retrieve data quickly and efficiently.
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] مبنای اطلاعاتی
[زمین شناسی] پایگاه داده ها، مجموعهای سازمان یافته از اطلاعات.
[صنعت] پایگاه داده ای
[ریاضیات] پایگاه داده ها، بانک اطلاعات، پایگاه اطلاعاتی، ذخیره ی اطلاعات
[کامپیوتر] پایگاه داده ها - پایگاه داده، پایگاه اطلاعات مجموعه ای از داده ی ذخیره شده بر روی یک وسیله ی ذخیره ی کامپیوتری، مانند دیسک که می تواند برای بیش از یک حرف به کار رود . مانند اطلاعاتی که یک شرکت از پرسنل خود به صورت یک پایگاه داده در کامپیوتر دارد و می تواند از ان اطلاعات در مسائل حقوقی پرسنل، و دیگر اهداف سازمانی استفاده کند . نگاه کیند به : database management .
[زمین شناسی] پایگاه داده ها، مجموعهای سازمان یافته از اطلاعات.
[صنعت] پایگاه داده ای
[ریاضیات] پایگاه داده ها، بانک اطلاعات، پایگاه اطلاعاتی، ذخیره ی اطلاعات
[کامپیوتر] پایگاه داده ها - پایگاه داده، پایگاه اطلاعات مجموعه ای از داده ی ذخیره شده بر روی یک وسیله ی ذخیره ی کامپیوتری، مانند دیسک که می تواند برای بیش از یک حرف به کار رود . مانند اطلاعاتی که یک شرکت از پرسنل خود به صورت یک پایگاه داده در کامپیوتر دارد و می تواند از ان اطلاعات در مسائل حقوقی پرسنل، و دیگر اهداف سازمانی استفاده کند . نگاه کیند به : database management .
جملات نمونه
1. on-line database
بانک اطلاعاتی وصل - خط
2. For the data base user, however, life is less rosy.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای کاربر پایه داده ها، زندگی کم تر گلگون است
[ترجمه گوگل]با این حال، برای کاربر پایگاه داده، زندگی کمتر مسطح است
[ترجمه گوگل]با این حال، برای کاربر پایگاه داده، زندگی کمتر مسطح است
3. Now we hope to build a data base to analyse why one last is more successful than another.
[ترجمه ترگمان]اکنون ما امیدواریم که پایه ای برای تجزیه و تحلیل این که چرا یک سال به مراتب موفق تر از دیگری است، بسازیم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ما امیدواریم که پایگاه داده ای را برای تجزیه و تحلیل اینکه چرا یکی از آخرین موفق تر از دیگری است، ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ما امیدواریم که پایگاه داده ای را برای تجزیه و تحلیل اینکه چرا یکی از آخرین موفق تر از دیگری است، ایجاد کنیم
4. With other blocks, the data base consisted at the outset of 6 million numbers.
[ترجمه ترگمان]با دیگر بلوک ها، پایه داده ها از آغاز ۶ میلیون عدد تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]با بلوک های دیگر، پایگاه داده شامل 6 میلیون شماره بود
[ترجمه گوگل]با بلوک های دیگر، پایگاه داده شامل 6 میلیون شماره بود
5. These are: data library services, data base management, software development, methodological research, and research training.
[ترجمه ترگمان]این موارد عبارتند از: خدمات کتابخانه داده ها، مدیریت پایه داده ها، توسعه نرم افزار، تحقیقات روش شناختی، و آموزش تحقیق
[ترجمه گوگل]اینها عبارتند از: خدمات کتابخانه داده، مدیریت پایگاه داده، توسعه نرم افزار، تحقیق روش شناختی و آموزش پژوهشی
[ترجمه گوگل]اینها عبارتند از: خدمات کتابخانه داده، مدیریت پایگاه داده، توسعه نرم افزار، تحقیق روش شناختی و آموزش پژوهشی
6. While based upon an extensive data base and significant historical research, this Rand report has been criticized as being too pessimistic.
[ترجمه ترگمان]در حالی که براساس پایه داده های گسترده و تحقیقات تاریخی قابل توجه، این گزارش Rand به عنوان بدبین بودن مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در حالی که بر اساس پایگاه داده وسیع و تحقیقات تاریخی مهم، این گزارش رند به عنوان بیش از حد بدبینانه مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در حالی که بر اساس پایگاه داده وسیع و تحقیقات تاریخی مهم، این گزارش رند به عنوان بیش از حد بدبینانه مورد انتقاد قرار گرفته است
7. Without this massive data base, all you read in from the bar code is a meaningless number.
[ترجمه ترگمان]بدون این پایه داده های حجیم، تمام اطلاعات شما از کد بار یک عدد بی معنی است
[ترجمه گوگل]بدون این پایگاه داده عظیم، همه شما از کد بار خوانده شده یک عدد بی معنی است
[ترجمه گوگل]بدون این پایگاه داده عظیم، همه شما از کد بار خوانده شده یک عدد بی معنی است
8. This earlier project provides a comparative data base which will be used in assessing the impact of new guidelines.
[ترجمه ترگمان]این پروژه پیش از این یک پایگاه اطلاعاتی تطبیقی ارائه می کند که در ارزیابی تاثیر دستورالعمل های جدید مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]این پروژه پیشین پایگاه داده مقایسه ای را فراهم می کند که در ارزیابی تاثیر دستورالعمل های جدید مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]این پروژه پیشین پایگاه داده مقایسه ای را فراهم می کند که در ارزیابی تاثیر دستورالعمل های جدید مورد استفاده قرار خواهد گرفت
9. In data base terminology, a single instance, for example, a set occurrence, a record occurrence.
[ترجمه ترگمان]در فرهنگ لغت داده ها، برای مثال، یک مورد، یک اتفاق، یک اتفاق ثبت است
[ترجمه گوگل]در اصطلاح پایه داده، یک نمونه واحد، به عنوان مثال، رخداد مجموعه، رویداد رکورد
[ترجمه گوگل]در اصطلاح پایه داده، یک نمونه واحد، به عنوان مثال، رخداد مجموعه، رویداد رکورد
10. We discuss its knowledge base, data base, graphics system and their organization.
[ترجمه ترگمان]ما پایه دانش، پایگاه اطلاعاتی، سیستم گرافیکی و سازمان آن ها را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]ما درباره دانش پایه، پایگاه داده، سیستم گرافیکی و سازمان آنها صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما درباره دانش پایه، پایگاه داده، سیستم گرافیکی و سازمان آنها صحبت می کنیم
11. Brian Stewart, a data base administrator, says gardening is a hobby that he can enjoy with friends.
[ترجمه ترگمان]برایان استوارت، مدیر پایگاه اطلاعاتی می گوید، باغبانی یک سرگرمی است که می تواند با دوستانش از آن لذت ببرد
[ترجمه گوگل]بریان استوارت، مدیر پایگاه داده، می گوید باغبانی یک سرگرمی است که می تواند با دوستانش لذت ببرد
[ترجمه گوگل]بریان استوارت، مدیر پایگاه داده، می گوید باغبانی یک سرگرمی است که می تواند با دوستانش لذت ببرد
12. An optimum heating current data base in Electric Hot Machining is constructed in this paper and an inserted algorithm is applied in this base.
[ترجمه ترگمان]یک پایه داده ای جریان گرمایش در این مقاله ساخته شده است و یک الگوریتم وارد شده در این مقاله اعمال شده است
[ترجمه گوگل]داده ای که در حال حاضر داده شده در جریان الکتریسیته حرارتی به کار رفته در این مقاله ساخته شده است و یک الگوریتم مجهز به این پایه کاربرد دارد
[ترجمه گوگل]داده ای که در حال حاضر داده شده در جریان الکتریسیته حرارتی به کار رفته در این مقاله ساخته شده است و یک الگوریتم مجهز به این پایه کاربرد دارد
13. Bipartite Graph is important data structure for data base system etc.
[ترجمه ترگمان]bipartite نمودار ساختار داده های مهم برای سیستم پایه داده و غیره است
[ترجمه گوگل]دو طرفه نمودار ساختار اطلاعات مهم برای سیستم پایگاه داده و غیره است
[ترجمه گوگل]دو طرفه نمودار ساختار اطلاعات مهم برای سیستم پایگاه داده و غیره است
14. The hybridisation data were held in a flat file data base, with C programs reponsible for data management and collation.
[ترجمه ترگمان]داده های hybridisation در پایه داده های فایل مسطح، با برنامه های C برای مدیریت داده و collation نگهداری شدند
[ترجمه گوگل]داده های Hybridisation در یک پایگاه داده فایل تخت برگزار شد، با برنامه های C برای مدیریت داده ها و جمع آوری مسئولانه
[ترجمه گوگل]داده های Hybridisation در یک پایگاه داده فایل تخت برگزار شد، با برنامه های C برای مدیریت داده ها و جمع آوری مسئولانه
15. For example, the validity of a string of phonemes depends on what is in the lexical data base.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اعتبار یک رشته آواها به آنچه در پایه داده های واژگانی است بستگی دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اعتبار رشته ای از واژگان به آنچه که در پایگاه داده واژگانی است بستگی دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اعتبار رشته ای از واژگان به آنچه که در پایگاه داده واژگانی است بستگی دارد
16. Such a database would be extremely costly to set up.
[ترجمه ترگمان]چنین پایگاهی برای برپا کردن آن بسیار پرهزینه خواهد بود
[ترجمه گوگل]چنین پایگاه داده ای برای تنظیم بسیار پر هزینه خواهد بود
[ترجمه گوگل]چنین پایگاه داده ای برای تنظیم بسیار پر هزینه خواهد بود
17. We planned to build an online database.
[ترجمه ترگمان]ما برنامه ریزی کردیم تا یک پایگاه اطلاعاتی آنلاین بسازیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم یک پایگاه داده آنلاین بسازیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم یک پایگاه داده آنلاین بسازیم
18. We're trying to create our own computerized database.
[ترجمه ترگمان]ما داریم سعی می کنیم به دیتابیس دسترسی پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای ایجاد پایگاه داده کامپیوتری هستیم
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای ایجاد پایگاه داده کامپیوتری هستیم
19. We'll flag the records of interest in the database and then we can give you a print-out.
[ترجمه ترگمان]ما اسناد مورد علاقه را در پایگاه داده ثبت خواهیم کرد و سپس می توانیم یک نسخه چاپ شده از آن به شما بدهیم
[ترجمه گوگل]ما سوابق مورد علاقه در پایگاه داده را پرچم و سپس می توانیم یک نسخه از چاپ را به شما بدهیم
[ترجمه گوگل]ما سوابق مورد علاقه در پایگاه داده را پرچم و سپس می توانیم یک نسخه از چاپ را به شما بدهیم
20. The database is fully hyperlinked both within the database and to thousands of external links.
[ترجمه ترگمان]این پایگاه داده به طور کامل در داخل پایگاه داده و هم برای هزاران پیوند خارجی قابل استفاده است
[ترجمه گوگل]پایگاه داده به طور کامل لینک شده در داخل پایگاه داده و هزاران لینک خارجی است
[ترجمه گوگل]پایگاه داده به طور کامل لینک شده در داخل پایگاه داده و هزاران لینک خارجی است
21. Great trouble is taken to keep our database up-to-date.
[ترجمه ترگمان]مشکل بزرگ این است که database را به روز نگه داریم
[ترجمه گوگل]مشکل بزرگ برای حفظ پایگاه داده ما به روز است
[ترجمه گوگل]مشکل بزرگ برای حفظ پایگاه داده ما به روز است
22. We have an interesting new database program in the pipeline. It should be on sale early next year.
[ترجمه ترگمان]ما یک برنامه پایگاه داده جدید جالب در این خط لوله داریم باید اوایل سال آینده در معرض فروش قرار گیرد
[ترجمه گوگل]ما یک برنامه پایگاه داده جالب جدید در خط لوله داریم این باید در اوایل سال آینده فروش باشد
[ترجمه گوگل]ما یک برنامه پایگاه داده جالب جدید در خط لوله داریم این باید در اوایل سال آینده فروش باشد
23. I discovered some new information in the database.
[ترجمه ترگمان]من اطلاعات جدیدی در پایگاه داده کشف کردم
[ترجمه گوگل]من برخی از اطلاعات جدید را در پایگاه داده کشف کردم
[ترجمه گوگل]من برخی از اطلاعات جدید را در پایگاه داده کشف کردم
24. Branch officials can access the central database.
[ترجمه ترگمان]مقامات شعبه می توانند به پایگاه داده مرکزی دسترسی داشته باشند
[ترجمه گوگل]مقامات شعبه می توانند به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند
[ترجمه گوگل]مقامات شعبه می توانند به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند
25. The database will be protected by copyright .
[ترجمه ترگمان]این پایگاه داده از طریق کپی رایت محافظت خواهد شد
[ترجمه گوگل]پایگاه داده توسط کپی رایت محافظت می شود
[ترجمه گوگل]پایگاه داده توسط کپی رایت محافظت می شود
26. I need to import data from the database into my word processor.
[ترجمه ترگمان]من نیاز دارم که داده ها را از پایگاه داده وارد پردازنده کلمه ام وارد کنم
[ترجمه گوگل]من نیاز به وارد کردن داده ها از پایگاه داده به پردازنده کلمه دارم
[ترجمه گوگل]من نیاز به وارد کردن داده ها از پایگاه داده به پردازنده کلمه دارم
27. We're linked to the on-line database at our head office.
[ترجمه ترگمان]ما با پایگاه اطلاعاتی آنلاین در دفتر خود در ارتباط هستیم
[ترجمه گوگل]ما با پایگاه داده آنلاین در دفتر مرکزی ما مرتبط هستیم
[ترجمه گوگل]ما با پایگاه داده آنلاین در دفتر مرکزی ما مرتبط هستیم
28. The system came with a database software package.
[ترجمه ترگمان]این سیستم با یک بسته نرم افزاری پایگاه داده وارد شد
[ترجمه گوگل]این سیستم با یک بسته نرم افزاری پایگاه داده عرضه شد
[ترجمه گوگل]این سیستم با یک بسته نرم افزاری پایگاه داده عرضه شد
29. The names are entered into a database.
[ترجمه ترگمان]اسامی وارد یک پایگاه داده شده اند
[ترجمه گوگل]نام ها به یک پایگاه داده وارد شده اند
[ترجمه گوگل]نام ها به یک پایگاه داده وارد شده اند
30. Your details have been entered in our database.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات شما وارد بانک اطلاعاتی ما شده
[ترجمه گوگل]اطلاعات شما در پایگاه داده ما وارد شده است
[ترجمه گوگل]اطلاعات شما در پایگاه داده ما وارد شده است
پیشنهاد کاربران
اطلاعات پایه ، اطلاعات مرجع
پایگاه یا بیس داده ها
بانک اطلاعاتی
پایگاه داده ها
کلمات دیگر: