1. he spent hours scanning each vein of rock for a sign of gold
او ساعت ها با دقت به هریک از رگه های سنگ ها نگاه می کرد تا اثری از طلا به دست آورد.
2. He raised the binoculars to his eye again, scanning across the scene.
[ترجمه ترگمان]دوباره دوربین را به چشمش گرفت و از آن طرف صحنه جستجو کرد
[ترجمه گوگل]او دوباره چشمش را به چشمش بیرون آورد و در سراسر صحنه اسکن کرد
3. She sat scanning the yellowing pages.
[ترجمه سالار] اونشت صفحات زرد را نشست
[ترجمه ترگمان]نشست و صفحات زرد رنگ را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]او نشستن صفحات زرد را نشست
4. She was nervous and kept scanning the crowd for Paul.
[ترجمه ح.ح] او عصبی بود و بین مردم به دنبال پائول می گشت.
[ترجمه ترگمان]او عصبی بود و مدام جمعیت را برای پل جستجو می کرد
[ترجمه گوگل]او عصبی بود و مردم را برای پانزده اسکن کرد
5. I stood there scanning lines of poetry, the opening phrases of short stories, aphorisms or excerpts from essays.
[ترجمه ترگمان]من آنجا ایستادم و خطوط شعر و عبارات آغازین داستان های کوتاه، aphorisms یا گزیده ای از مقالات را بررسی کردم
[ترجمه گوگل]من ایستاده بود خطوط شعر اسکن، عبارات باز از داستان کوتاه، افعال یا گزیده ای از مقالات
6. A brief scanning of the second paragraph, once again, took a little of the shine away.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر صفحه دوم را مرور کرد و یک قطره اشک از آن محو شد
[ترجمه گوگل]یک اسکن کوتاه از پاراگراف دوم، یک بار دیگر، کمی از درخشش دور شد
7. This is needed for electron microprobe or back-scattered Scanning Electron Microscope work where a perfect surface is required.
[ترجمه ترگمان]این مورد برای میکروسکوپ الکترونی روبشی و یا میکروسکوپ الکترونی اسکن الکترون مورد نیاز است که در آن یک سطح کامل مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]این مورد برای میکروسکوپ الکترونی یا میکروسکوپ الکترونی اسکن اسکن شده که در آن یک سطح کامل مورد نیاز است، مورد نیاز است
8. The visual skills of scanning and reorientation, for example, from book to blackboard will be difficult.
[ترجمه ترگمان]برای مثال مهارت های بصری اسکن کردن و تغییر جهت گیری از کتاب گرفته تا تخته سیاه مشکل خواهد بود
[ترجمه گوگل]مهارت های بصری اسکن و تغییر جهت، از جمله کتاب به تخته سیاه، دشوار خواهد بود
9. Scanning technology would enhance their capability even further, allowing transfer of physical pictures.
[ترجمه ترگمان]اسکن کردن تکنولوژی، قابلیت آن ها را حتی بیشتر افزایش می دهد و امکان انتقال تصاویر فیزیکی را فراهم می آورد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی اسکن کردن حتی توان بیشتری را نیز به وجود می آورد که اجازه انتقال تصاویر فیزیکی را می دهد
10. And unlike X-rays and other sorts of scanning there is no surgery or radiation.
[ترجمه ترگمان]و برخلاف اشعه ایکس و انواع دیگر اسکن کردن، هیچ جراحی یا تشعشع وجود ندارد
[ترجمه گوگل]و بر خلاف اشعه ایکس و دیگر انواع اسکن، جراحی یا تابش وجود ندارد
11. I kept scanning, propelled by a mounting sense of dread, and eerie familiarity.
[ترجمه ترگمان]به دقت نگاه کردم، با احساس ترس و وحشتی که در آن نهفته بود، به سرعت به پیش رفتم
[ترجمه گوگل]من اسکن را نگه داشتم، به وسیله یک حس ناخوشایند و آشنایی پر هیجان به وجود آمد
12. However, Fahey and Narayanan comment, in practice scanning frequently detects environmental change that is already at an advanced state.
[ترجمه ترگمان]با این حال، Fahey و Narayanan اظهار نظر می کنند، در عمل اسکن کردن مکرر تغییرات محیطی که در حال حاضر در یک حالت پیشرفته است را شناسایی می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، فای و Narayanan نظر، در عمل اسکن اغلب تغییرات زیست محیطی که در حال حاضر در حالت پیشرفته است را تشخیص می دهد
13. DeskScan/UX allows scanning, viewing, manipulating for scale, contrast and brightness, storing and printing high-resolution colour and monochrome images.
[ترجمه ترگمان]DeskScan \/ UX اجازه اسکن، مشاهده، دستکاری در مقیاس، کنتراست و روشنایی، ذخیره سازی و چاپ رنگ با وضوح بالا و تصاویر تک رنگ را می دهد
[ترجمه گوگل]DeskScan / UX اجازه می دهد اسکن، مشاهده، دستکاری برای مقیاس، کنتراست و روشنایی، ذخیره و چاپ تصاویر با وضوح بالا و تک رنگ
14. He walked into Chippenham Road, scanning the house numbers.
[ترجمه ترگمان]به خیابان Chippenham رفت و شماره خانه را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]او به خیابان چیپنهاش رفت و شماره خانه را اسکن کرد