1. At the required level of visual verisimilitude, computer animation is costly.
[ترجمه ترگمان]در سطح مورد نیاز واقعیت عینی، انیمیشن کامپیوتری پر هزینه است
[ترجمه گوگل]انیمیشن کامپیوتری در سطح مورد نیاز از نظر بصری پرهزینه است
2. These flower illustrationsshow the artist's concern for verisimilitude.
[ترجمه ترگمان]این گل نگرانی هنرمند را از واقعیت کم می کند
[ترجمه گوگل]این تصاویر گل نشانگر نگرانی هنرمند به صحت است
3. This last gives the novel some technical verisimilitude.
[ترجمه ترگمان]این آخرین باری است که به این رمان برخی از واقعیت فنی را می دهد
[ترجمه گوگل]این آخرین رمان را به برخی از ویژگی های فنی می دهد
4. He is proud of the verisimilitude.
[ترجمه ترگمان]به این واقعیت افتخار می کند
[ترجمه گوگل]او از بروز خونریزی افتخار می کند
5. The historical adviser is there not to ensure verisimilitude, but to be an accomplice in furthering the aims of the producer.
[ترجمه ترگمان]مشاور تاریخی در آنجا نیست که از واقعیت واقعیت اطمینان حاصل کند، بلکه شریک در پیشبرد اهداف تولید کننده باشد
[ترجمه گوگل]مشاور تاریخی این است که اطمینان به ولادت را تأیید نکنیم، بلکه به عنوان یک همکار در پیشبرد اهداف تولید کننده باشد
6. To add verisimilitude, the stage is covered with sand for the desert scenes.
[ترجمه ترگمان]برای اضافه کردن واقعیت واقعیت، این مرحله با ماسه برای صحنه های بیابانی پوشیده شده است
[ترجمه گوگل]برای اضافه کردن صحت، صحنه با ماسه برای صحنه های صحرا پوشیده شده است
7. His theory on verisimilitude is a theory on the end of science.
[ترجمه ترگمان]نظریه او در مورد شبه واقعیت یک نظریه در پایان علم است
[ترجمه گوگل]تئوری او در مورد حقیقت یک نظریه در پایان علم است
8. Stories must have verisimilitude to interest most people.
[ترجمه ترگمان]داستان هایی که اغلب مردم را مورد توجه قرار می دهند، باید واقعیت داشته باشند
[ترجمه گوگل]داستانها باید برای افراد بیشتر مورد توجه قرار گیرند
9. She has included photographs in the book to lend verisimilitude to the story.
[ترجمه ترگمان]او شامل عکس هایی از این کتاب برای قرض دادن به داستان است
[ترجمه گوگل]او عکس هایی را در این کتاب آورده است تا بتوانند به داستان واقعیت ببخشند
10. A few minor inconsistencies and divergences would give the appearance of verisimilitude.
[ترجمه ترگمان]چند inconsistencies ناچیز و divergences ظاهر واقعیت را خواهند داد
[ترجمه گوگل]چند تن از تناقضات و اختلافات جزئی به ظاهر یقینی می رسند
11. This perhaps explains the strident colors which characterize his paintings as certainly it suggests the source of their extreme verisimilitude.
[ترجمه ترگمان]این شاید رنگ های گوش خراش که نقاشی هایش را مشخص می کنند را توضیح می دهد، به طوری که به طور حتم منبع of افراطی آن ها را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این ممکن است رنگ های شگرف را توضیح دهد که نقاشی هایش را مشخص می کند، زیرا قطعا آن را منبع اعتقادات شدید خود می داند
12. First was Love, which prioritised writers with a gift for psychological verisimilitude, such as Austen, Fitzgerald, Flaubert, James, Hardy and Kundera.
[ترجمه ترگمان]نخستین عشق، که نویسندگان را با هدیه ای برای verisimilitude روانی اولویت بندی می کند مانند آستین، فیتزجرالد، Flaubert، جیمز، هاردی و Kundera
[ترجمه گوگل]اولا عشق بود که نویسندگان را با هدیه ای برای روحیه روان شناختی، مانند آستین، فیتزجرالد، فلور، جیمز، هاردی و کاندرا، اولویت بندی می کرد
13. RESULTSL Three - dimensional data of facial profile was accurate and the images were reconstructed with verisimilitude.
[ترجمه ترگمان]داده های سه بعدی از پروفایل صورت صحیح بود و تصاویر با شبه واقعیت بازسازی شده بودند
[ترجمه گوگل]نتایج داده های سه بعدی از مشخصات صورت دقیق بود و تصاویر با بلافاصله بازسازی شدند
14. Melville's Mardi consists of two parts which include a series of dichotomies between verisimilitude and fictionalization, between monologue and dialogue, and between metonymy and metaphor.
[ترجمه ترگمان]ماردی گرس متشکل از دو بخش است که شامل یک سری of بین شبه واقعیت و fictionalization، بین monologue و دیالوگ، و بین metonymy و استعاره هستند
[ترجمه گوگل]مارتیل ملویل متشکل از دو بخش است که شامل مجموعه ای از دوگانگی های حقیقی و فیکسیون است، بین مونولوژی و گفتمان، و بین متونمی و استعاره