(مانند بادزن تاشو یا چتر) از هم باز شدن، (از یک نقطه به اطراف) پراکنده شدن یا کردن، چتری کردن یا شدن، پهنای خروجی، گنجایش خروجی
fan out
(مانند بادزن تاشو یا چتر) از هم باز شدن، (از یک نقطه به اطراف) پراکنده شدن یا کردن، چتری کردن یا شدن، پهنای خروجی، گنجایش خروجی
انگلیسی به فارسی
طرفدار، پهنای خروجی، گنجایش خروجی
پهنای خروجی، گنجایش خروجی
انگلیسی به انگلیسی
• spread out (like a fan)
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] گنجایش خروجی
[برق و الکترونیک] ظرفیت خروجی - ظرفیت خروجی ؛ شاخه دهی خروجی تعدا خروجی منطقی موازی که می توان از یک مدار مجتمع گرفت بدون آنکه از حد مجاز مشخصات خود خارج شود.
[برق و الکترونیک] ظرفیت خروجی - ظرفیت خروجی ؛ شاخه دهی خروجی تعدا خروجی منطقی موازی که می توان از یک مدار مجتمع گرفت بدون آنکه از حد مجاز مشخصات خود خارج شود.
جملات نمونه
1. Five main roads fan out from the village.
[ترجمه ترگمان]پنج جاده اصلی از دهکده بیرون زده اند
[ترجمه گوگل]پنج جاده اصلی از روستا خارج می شوند
[ترجمه گوگل]پنج جاده اصلی از روستا خارج می شوند
2. This forms as the fibrils fan out and begin to create the spherical outline.
[ترجمه ترگمان]این شکل به شکل بادبزنی fibrils شکل می گیرد و طرح کلی کروی را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این شکل به عنوان فریبریل فریاد می زند و شروع به ساختن شکل کروی می کند
[ترجمه گوگل]این شکل به عنوان فریبریل فریاد می زند و شروع به ساختن شکل کروی می کند
3. The men were told to fan out and begin the search.
[ترجمه فاطمه] به افراد گفته شد که متفرق شوند و جستجو را شروع کنند
[ترجمه ترگمان]به افراد گفته شد که فن جستجو را شروع کنند و شروع به جستجو کنند[ترجمه گوگل]گفته شد مردان به فریب دادن و شروع به جستجو می پردازند
4. She liked to fan out.
[ترجمه ترگمان]دوست داشت از او طرفداری کند
[ترجمه گوگل]او دوست داشت تا فریاد بزند
[ترجمه گوگل]او دوست داشت تا فریاد بزند
5. The bird would fan out her feathers in threatened.
[ترجمه فاطمه] این پرنده پرهایش را به عنوان تهدید به اطراف پراکنده میکند.
[ترجمه ترگمان]پرنده پر از پره ای خود را در معرض تهدید قرار می داد[ترجمه گوگل]پرنده پرنده های خود را در معرض تهدید قرار داد
6. A line driver used to fan out to multiple receivers via a transmission line.
[ترجمه ترگمان]یک راننده خط برای استفاده از گیرنده های چندگانه از طریق یک خط انتقال استفاده می شود
[ترجمه گوگل]راننده خط مورد استفاده برای ردیابی چند گیرنده از طریق یک خط انتقال
[ترجمه گوگل]راننده خط مورد استفاده برای ردیابی چند گیرنده از طریق یک خط انتقال
7. Goods and service journeys thus fan out from source to destination, spreading by subdivision.
[ترجمه ترگمان]بنابراین محصولات و خدمات از منبع به مقصد، گسترش و توسط زیربخش گسترش پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین سفرهای کالا و خدمات از منبع به مقصد تخریب می شود و از طریق بخش تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین سفرهای کالا و خدمات از منبع به مقصد تخریب می شود و از طریق بخش تقسیم می شود
8. Fan out when you run into the ring.
[ترجمه ترگمان] وقتی وارد رینگ میشی پخش میشه
[ترجمه گوگل]هنگامی که به حلقه می روید فریاد بزنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که به حلقه می روید فریاد بزنید
9. We decided to fan out in different directions to look for the Boy.
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که به مسیرهای مختلفی برویم و به دنبال پسر بگردیم
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم در جهت های مختلف به دنبال پسر بیفتیم
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم در جهت های مختلف به دنبال پسر بیفتیم
10. Behind the building, green fields fan out as far as the eye can see.
[ترجمه ترگمان]پشت ساختمان، زمین های سبز تا جایی که چشم می تواند ببیند
[ترجمه گوگل]در پشت ساختمان، زمینه های سبز تا آنجا که ممکن است چشم ببیند
[ترجمه گوگل]در پشت ساختمان، زمینه های سبز تا آنجا که ممکن است چشم ببیند
11. She liked fan out.
[ترجمه ترگمان]از بادبزن خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]او دوست داشت طرفدار
[ترجمه گوگل]او دوست داشت طرفدار
12. Start with the stalwarts of the organisation and let the message fan out from there, snowballing as it goes along.
[ترجمه ترگمان]با the سازمان شروع کنید و اجازه دهید که پیغام از آنجا بیرون برود، و هر چه بیشتر ادامه پیدا کند
[ترجمه گوگل]شروع به کار با سازندگان سازمان و اجازه دادن به پیام از آن خارج، snowballing به عنوان آن می رود همراه است
[ترجمه گوگل]شروع به کار با سازندگان سازمان و اجازه دادن به پیام از آن خارج، snowballing به عنوان آن می رود همراه است
13. Place the sliced melons alternately on a large platter and fan out the wedges.
[ترجمه ترگمان]در یک ظرف بزرگ، خربزه sliced را روی یک بشقاب بزرگ قرار داده و the را از آن جدا کند
[ترجمه گوگل]خربزه های قطعه ای را به طور متناوب بر روی یک پالت بزرگ قرار دهید و از گوه ها خارج شوید
[ترجمه گوگل]خربزه های قطعه ای را به طور متناوب بر روی یک پالت بزرگ قرار دهید و از گوه ها خارج شوید
14. Shaped like a palm tree, its " branches " fan out into the Persian Gulf.
[ترجمه ترگمان]شکل به شکل یک درخت نخل و بادبزن \"شاخه های\" آن در خلیج فارس
[ترجمه گوگل]به عنوان یک درخت نخل شکل گرفته است، شاخهای از شاخه آن در خلیج فارس شکل گرفته است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک درخت نخل شکل گرفته است، شاخهای از شاخه آن در خلیج فارس شکل گرفته است
پیشنهاد کاربران
جابه جا کردن
پخش کردن روی چیزی، باز کردن
کلمات دیگر: