در بژنگ، درون داد کلیدی
keyboarding
در بژنگ، درون داد کلیدی
انگلیسی به فارسی
در بژنگ، درونداد کلیدی
صفحه کلید
انگلیسی به انگلیسی
• keyboarding is the activity of typing information into a computer or word processor using a keyboard.
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید - وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید- وارد کردن داده ها از طریق صفحه کلید ؛ تایپ کردن.
جملات نمونه
1. keyboarding
در بژنگ،درون داد کلیدی
2. I was expected to familiarise myself with the keyboard.
[ترجمه ترگمان]انتظار داشتم با صفحه کلید ضربه بزنم
[ترجمه گوگل]انتظار داشتم خودم را با صفحه کلید آشنا کنم
[ترجمه گوگل]انتظار داشتم خودم را با صفحه کلید آشنا کنم
3. He studied the keyboard carefully, one finger poised.
[ترجمه ترگمان]با دقت صفحه کلید را مطالعه کرد، یک انگشت روی صفحه کلید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او به دقت مطالعه کرد، یک انگشت خوابیده بود
[ترجمه گوگل]او به دقت مطالعه کرد، یک انگشت خوابیده بود
4. The machine is operated through the keyboard.
[ترجمه ترگمان]ماشین از طریق صفحه کلید عمل می کند
[ترجمه گوگل]این دستگاه از طریق صفحه کلید عمل می کند
[ترجمه گوگل]این دستگاه از طریق صفحه کلید عمل می کند
5. Most computer users have never received any formal keyboard training. Consequently, their keyboard skills are inefficient.
[ترجمه ترگمان]اکثر کاربران کامپیوتر هرگز هیچگونه آموزش رسمی از صفحه کلید دریافت نکرده اند در نتیجه، مهارت های صفحه کلید آن ها ناکارآمد است
[ترجمه گوگل]اکثر کاربران کامپیوتر هرگز آموزش رسمی صفحه کلید را دریافت نکرده اند در نتیجه، مهارت های صفحه کلید آنها ناکارآمد می باشد
[ترجمه گوگل]اکثر کاربران کامپیوتر هرگز آموزش رسمی صفحه کلید را دریافت نکرده اند در نتیجه، مهارت های صفحه کلید آنها ناکارآمد می باشد
6. The program locks the keyboard until a password is given.
[ترجمه ترگمان]این برنامه صفحه کلید را قفل می کند تا رمز عبور داده شود
[ترجمه گوگل]این برنامه قفل صفحه کلید را تا زمانی که رمز عبور داده شده است
[ترجمه گوگل]این برنامه قفل صفحه کلید را تا زمانی که رمز عبور داده شده است
7. Messaging allows real-time communi-cation by keyboard with up to five people at any one time.
[ترجمه ترگمان]Messaging اجازه ارتباطات زمان حقیقی با صفحه کلید همراه با حداکثر پنج نفر را در هر زمان می دهد
[ترجمه گوگل]پیام رسانی اجازه می دهد ارتباطات در زمان واقعی با صفحه کلید با حداکثر پنج نفر در هر زمان
[ترجمه گوگل]پیام رسانی اجازه می دهد ارتباطات در زمان واقعی با صفحه کلید با حداکثر پنج نفر در هر زمان
8. More keyboarding staff are required for data entry.
[ترجمه ترگمان]کارکنان keyboarding بیشتری برای ورود داده ها مورد نیاز هستند
[ترجمه گوگل]برای ورود اطلاعات لازم است بیشتر کارکنان صفحه کلید خود را
[ترجمه گوگل]برای ورود اطلاعات لازم است بیشتر کارکنان صفحه کلید خود را
9. He tapped out a few words on the keyboard.
[ترجمه ترگمان]چند کلمه ای روی صفحه کلید ضربه زد
[ترجمه گوگل]او چند کلمه را روی صفحه کلید گذاشت
[ترجمه گوگل]او چند کلمه را روی صفحه کلید گذاشت
10. The keyboard has a black plastic casing.
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید روکش پلاستیکی سیاه دارد
[ترجمه گوگل]صفحه کلید دارای پوشش پلاستیکی سیاه است
[ترجمه گوگل]صفحه کلید دارای پوشش پلاستیکی سیاه است
11. He began pounding the keyboard of his computer.
[ترجمه ترگمان]شروع به کوبیدن صفحه کلید کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به تکان دادن صفحه کلید کامپیوتر خود کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به تکان دادن صفحه کلید کامپیوتر خود کرد
12. The album features Rick Wakeman on keyboards.
[ترجمه ترگمان]این آلبوم شامل ریک Wakeman در صفحه کلید است
[ترجمه گوگل]این آلبوم Rick Wakeman بر روی صفحه کلید است
[ترجمه گوگل]این آلبوم Rick Wakeman بر روی صفحه کلید است
13. She tapped away at her keyboard.
[ترجمه ترگمان]با صفحه کلید ضربه زد
[ترجمه گوگل]او در صفحه کلید خود دور زد
[ترجمه گوگل]او در صفحه کلید خود دور زد
14. She told us how easy it was to use the computer, then by way of demonstration simply pressed a few keys on the keyboard.
[ترجمه ترگمان]او به ما گفت که استفاده از کامپیوتر چقدر آسان است، سپس به وسیله نمایش فقط چند کلید را روی صفحه کلید فشار داد
[ترجمه گوگل]او به ما گفت که چقدر آسان است از کامپیوتر استفاده کرد، سپس با استفاده از تظاهرات، چند کلید روی صفحه کلید را فشار داد
[ترجمه گوگل]او به ما گفت که چقدر آسان است از کامپیوتر استفاده کرد، سپس با استفاده از تظاهرات، چند کلید روی صفحه کلید را فشار داد
15. The keyboard was fitted with a non-standard plug.
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید با یک پریز غیر استاندارد نصب شد
[ترجمه گوگل]صفحه کلید دارای یک پلاگین غیر استاندارد بود
[ترجمه گوگل]صفحه کلید دارای یک پلاگین غیر استاندارد بود
پیشنهاد کاربران
Noun - uncountable :
تایپ
وارد کردن اطلاعات درون کامپیوتر به کمک صفحه کلید و تایپ نمودن کلمات
تایپ
وارد کردن اطلاعات درون کامپیوتر به کمک صفحه کلید و تایپ نمودن کلمات
کلمات دیگر: