1. An unobservant zookeeper is followed home by all the animals he thinks he has left behind in the zoo.
[ترجمه ترگمان]او در باغ وحش به دنبال همه حیوانات است که فکر می کند او در باغ وحش باقی مانده
[ترجمه گوگل]یک نگهبان ناپایدار از تمام حیواناتی که فکر می کند که در باغ وحش نگه داشته است، به خانه برگشته است
2. The careless, the slow, the unobservant, the lazy fail to see it, or clutch at it when it has gone.
[ترجمه ترگمان]بی دقت، بی دقت، بی توجه، بی توجه به نادیده گرفتن آن، یا به آن چنگ می زند
[ترجمه گوگل]بی دقتی، آهسته، ناخوشایند، تنبل نتواند آن را ببیند، یا زمانی که از بین رفته است، کلاچ را در آن می بیند
3. Is she really that unobservant?
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا این قدر بی توجه است؟
[ترجمه گوگل]آیا او واقعا نابجا است؟
4. When challenged by reality in the form of, say, the unobservant friend, the recipient of the vaccine finds he is inoculated against inappropriate anxiety.
[ترجمه ترگمان]هنگام مبارزه با واقعیت به شکل، مثلا، دوست بی توجه، گیرنده واکسن دریافت که او در برابر اضطراب نامناسب تلقیح شده است
[ترجمه گوگل]وقتی که با واقعیت به شکل، مثلا، دوست دوست نداشته باشید، دریافت کننده واکسن متوجه می شود که او در برابر اضطراب نامناسب مورد آزار قرار گرفته است
5. Novel appearance design, superior quality raw materials and functional design, environmental comfort and durability of its products is widely accepted by the public of the Green unobservant.
[ترجمه ترگمان]طراحی ظاهر جدید، کیفیت برتر، مواد خام باکیفیت و طراحی عملکردی، آسایش محیطی و دوام محصولات آن به طور گسترده مورد پذیرش عموم of سبز قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]طراحی ظاهر جدید، مواد اولیه با کیفیت برتر و طراحی عملکردی، راحتی محیط زیست و دوام محصولات آن به طور گسترده ای توسط عموم مردم Green unobservant پذیرفته شده است