کلمه جو
صفحه اصلی

unspoilt

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of spoilt.

• not spoiled; not damaged or injured

جملات نمونه

1. An unspoilt coral reef encloses the bay.
[ترجمه اکرم کوراوند] تپه های دریایی مرجانی خلیج کوچک را احاطه کرده اند.
[ترجمه ترگمان]یک رگه مرجان مرجانی در خلیج است
[ترجمه گوگل]یک مرجان خلیج مرجانی حاوی خلیج است

2. Huge modern hotels have ruined this once unspoilt coastline.
[ترجمه اکرم کوراوند] هتل های بزرگ مدرن ، خط ساحلی بکر و دست نخورده را خراب کرده اند
[ترجمه ترگمان]هتل های بزرگ مدرن این خط ساحلی را یک بار خراب کرده اند
[ترجمه گوگل]هتل های مدرن بزرگ این خط ساحلی را نابود کرده اند

3. Dorset is as yet unspoilt by coachloads of tourists.
[ترجمه ترگمان]دورست هنوز توسط coachloads گردشگر به طور دست نخورده دست نخورده مانده است
[ترجمه گوگل]Dorset تا کنون با دستکاری گردشگران از بین رفته است

4. She remained unspoilt by her success.
[ترجمه ترگمان]او با موفقیت خود به این نتیجه رسیده بود
[ترجمه گوگل]او با موفقیت خود باقی ماند

5. This is truly wild and unspoilt countryside.
[ترجمه ترگمان]این روستا واقعا وحشی و دست نخورده است
[ترجمه گوگل]این حومه واقعا وحشی و بی دست و پا است

6. Penryn itself is unspoilt, and its old and narrow streets are under a preservation order.
[ترجمه ترگمان]خود Penryn unspoilt و خیابان های تنگ و قدیمی است
[ترجمه گوگل]Penryn خود را از دست داده است، و خیابان های قدیمی و باریک آن تحت نظم نگهداری است

7. Otherwise wandering the boulevards, discovering unspoilt backwaters or just watching the people is as much fun as more expensive pastimes.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت در boulevards پرسه می زد، backwaters دست نخورده خود را کشف می کرد، یا فقط تماشا می کرد که مردم به اندازه هر چیز دیگر سرگرمی دارند
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت سرگردان کردن بلوارها، کشف حوضه های ناپدید شده یا فقط تماشای مردم، سرگرم کننده و سرگرم کننده گران تر می شود

8. They lived in unspoilt union.
[ترجمه ترگمان]در اتحادیه unspoilt زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در اتحادیه ناامن زندگی کردند

9. The hotel is surrounded by unspoilt rugged countryside, mountains, hills and forests.
[ترجمه ترگمان]این هتل توسط مناظر روستایی دست نخورده دست نخورده، کوه ها، تپه ها و جنگل ها احاطه شده است
[ترجمه گوگل]این هتل توسط حومه نواحی ناهموار، کوه ها، تپه ها و جنگل ها احاطه شده است

10. It's also an unspoilt farming and sponge fishing village of great character.
[ترجمه ترگمان]همچنین کشاورزی دست نخورده و روستای ماهیگیری اسفنجی از شخصیت عالی نیز هست
[ترجمه گوگل]این نیز یک روستای ماهیگیری و اسفنجی از کاراکتر عالی است

11. She was a fine woman, unspoilt by childbirth, her body hardened by fieldwork.
[ترجمه ترگمان]او زن خوبی بود، نتوانسته بود از هنگام زایمان به او نگاه کند، بدنش براثر کار عملی سخت شده بود
[ترجمه گوگل]او یک زن خوب بود، از طریق زایمان ناتوانی نداشت، بدنش توسط کارهای میدانی سخت شده بود

12. It nestles in an unspoilt Cotswold valley.
[ترجمه ترگمان]خود را در یک دره unspoilt unspoilt قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این در یک دره کوتوسولد ناپایدار است

13. Altogether a most attractive and unspoilt city, it has some pretty medieval streets, some of which are pedestrianised.
[ترجمه ترگمان]روی هم رفته یک شهر جذاب تر و دست نخورده، بعضی کوچه های نسبتا قرون وسطایی دارد، که بعضی از آن ها pedestrianised هستند
[ترجمه گوگل]در کل شهر جذاب و ناپاشیده شده، دارای خیابانهای بسیار قرون وسطایی است که بعضی از آن ها پیاده روی است

14. Further progress up the unspoilt valley was made next day.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت بیشتر در دره دست نخورده روز بعد انجام شد
[ترجمه گوگل]پیشرفت های بیشتری در دره نابود شده در روز بعد ساخته شد

پیشنهاد کاربران

Original, بکر، دست نخورده

دست نخورده

دست نخورده ، بکر

بکر و دست نخورده

The mansion is set in 90 acres of beautiful, unspoilt countryside


کلمات دیگر: