بمب آتش زا، با بمب آتش زا سوزاندن یا از بین بردن (و غیره)
firebomb
بمب آتش زا، با بمب آتش زا سوزاندن یا از بین بردن (و غیره)
انگلیسی به فارسی
بمب آتشزا، با بمب آتشزا سوزاندن یا از بین بردن (و غیره)
بمب آتش
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a bomb designed to start a fire; incendiary bomb.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: firebombs, firebombing, firebombed
حالات: firebombs, firebombing, firebombed
• : تعریف: to bombard with firebombs.
• explosive which ignites on impact
attack a target using firebomb; use firebombs as weapon
a firebomb is a bomb that is made in a particular way so that it burns after it has exploded.
attack a target using firebomb; use firebombs as weapon
a firebomb is a bomb that is made in a particular way so that it burns after it has exploded.
جملات نمونه
1. Five shops were damaged in a firebomb blitz.
[ترجمه ترگمان]پنج فروشگاه در یک حمله بمب آتش زا آسیب دیده بودند
[ترجمه گوگل]پنج فروشگاه در آسیب دیدگی در اثر آتش سوزی آسیب دیدند
[ترجمه گوگل]پنج فروشگاه در آسیب دیدگی در اثر آتش سوزی آسیب دیدند
2. Animal rights extremists have threatened to firebomb any department stores that continue to stock fur coats.
[ترجمه ترگمان]افراط گرایان حقوق حیوانات تهدید کرده اند که هر بخشی از فروشگاه های زنجیره ای را که به پالتو پوست خز ادامه می دهند، منفجر می کنند
[ترجمه گوگل]افراط گرایان حقوق حیوانات تهدید کرده اند که هر فروشگاهی که در آنجا لباس های خز را به فروش می رساند، به بمب اتمی بپردازد
[ترجمه گوگل]افراط گرایان حقوق حیوانات تهدید کرده اند که هر فروشگاهی که در آنجا لباس های خز را به فروش می رساند، به بمب اتمی بپردازد
3. Over the weekend, a firebomb gutted a building where 60 people lived.
[ترجمه ترگمان]در آخر هفته، یک بمب آتش زا ویران شد که در آن ۶۰ نفر زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]در طول تعطیلات آخر هفته، یک بمب آتش سوزی یک ساختمان را که در آن 60 نفر ساکن بودند، زخمی کردند
[ترجمه گوگل]در طول تعطیلات آخر هفته، یک بمب آتش سوزی یک ساختمان را که در آن 60 نفر ساکن بودند، زخمی کردند
4. Richard Duriez and Annette Tibbles helped to plan firebomb attacks on two meat companies.
[ترجمه ترگمان]ریچارد Duriez و آنت Tibbles به تهیه نقشه حمله firebomb به دو شرکت گوشت کمک کردند
[ترجمه گوگل]ریچارد دوریز و آنت تیبلز به برنامه ریزی حملات بمب اتمی در دو شرکت گوشت کمک کردند
[ترجمه گوگل]ریچارد دوریز و آنت تیبلز به برنامه ریزی حملات بمب اتمی در دو شرکت گوشت کمک کردند
5. And threats have been made to firebomb the studios of the new station.
[ترجمه ترگمان]و تهدید به ایجاد بمب آتش زا در استودیوهای این ایستگاه جدید صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]و تهدیدها به استودیوی ایستگاه جدید ساخته شده است
[ترجمه گوگل]و تهدیدها به استودیوی ایستگاه جدید ساخته شده است
6. The firebomb did not ignite and caused only minor damage.
[ترجمه ترگمان]بمب آتش زا آتش نداشت و تنها باعث خسارت جزئی شده بود
[ترجمه گوگل]آتش سوزی منفجر نشد و تنها آسیب های جزئی را ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]آتش سوزی منفجر نشد و تنها آسیب های جزئی را ایجاد کرد
7. No one's the wiser as when the camorra firebomb a discotheque or bar.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس عاقل تر از آن نیست که the firebomb یا بار باشد
[ترجمه گوگل]هیچ کس عاقلانه تر از آن نیست که دوربین کامورا یک دیسکو یا نوار داشته باشد
[ترجمه گوگل]هیچ کس عاقلانه تر از آن نیست که دوربین کامورا یک دیسکو یا نوار داشته باشد
8. You can lob a firebomb through the window.
[ترجمه ترگمان]تو می تونی یکی از firebomb رو به سمت پنجره پرت کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید از طریق پنجره یک آتش نشانی بکشید
[ترجمه گوگل]شما می توانید از طریق پنجره یک آتش نشانی بکشید
9. You can take a firebomb skill make it bounce to hit multiple targets.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یک مهارت بمب بمب را بردارید و به اهداف متعدد خود برخورد کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک مهارت آتش نشانی بسازید، آن را گزاف گویی برای ضربه زدن به اهداف متعدد
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک مهارت آتش نشانی بسازید، آن را گزاف گویی برای ضربه زدن به اهداف متعدد
10. To attack ( a target ) with a firebomb.
[ترجمه ترگمان]برای حمله (یک هدف)با یک بمب آتش زا
[ترجمه گوگل]برای حمله (یک هدف) با یک آتش سوزی
[ترجمه گوگل]برای حمله (یک هدف) با یک آتش سوزی
11. He suggests they use some type of firebomb.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد می کند که از نوعی بمب آتش زا استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد می کند که از برخی از نوع آتش نشانی استفاده کنند
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد می کند که از برخی از نوع آتش نشانی استفاده کنند
12. Also that morning, a firebomb destroyed a car belonging to another researcher.
[ترجمه ترگمان]همچنین آن روز صبح یک بمب آتش زا یک اتومبیل متعلق به یک محقق دیگر را خراب کرد
[ترجمه گوگل]همچنین صبح یک بمب آتش نشانی یک ماشین متعلق به یک محقق دیگر را نابود کرد
[ترجمه گوگل]همچنین صبح یک بمب آتش نشانی یک ماشین متعلق به یک محقق دیگر را نابود کرد
13. It is understood that they were questioned in connection with threats to firebomb bookshops.
[ترجمه ترگمان]درک شده است که آن ها در ارتباط با تهدید به خودکشی بمب آتش زا مورد سوال قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]قابل فهم است که آنها در ارتباط با تهدیدات کتابفروشی های آتش نشانی بمب مطرح شده اند
[ترجمه گوگل]قابل فهم است که آنها در ارتباط با تهدیدات کتابفروشی های آتش نشانی بمب مطرح شده اند
14. One of them and his family were forced to escape from a second-story window early Saturday when a firebomb was lit on the home's porch, Santa Cruz police said.
[ترجمه ترگمان]پلیس سانتا کروس گفت که یکی از آن ها و خانواده اش وادار به فرار از یک پنجره طبقه دوم در اوایل روز شنبه زمانی که یک بمب آتش زا بر روی ایوان خانه روشن شد، شدند
[ترجمه گوگل]یکی از آنها و خانواده اش مجبور شد از اوایل شنبه از پنجره ی دوم داستان فرار کنند، هنگامی که یک آتش نشانی در خانه یونان روشن شد، پلیس سانتا کروز گفت
[ترجمه گوگل]یکی از آنها و خانواده اش مجبور شد از اوایل شنبه از پنجره ی دوم داستان فرار کنند، هنگامی که یک آتش نشانی در خانه یونان روشن شد، پلیس سانتا کروز گفت
پیشنهاد کاربران
بمب آتش زا
Rioters armed with firebombs set light to police barricades
Rioters armed with firebombs set light to police barricades
کلمات دیگر: